تشریحی

/taSrihi/

مترادف تشریحی: تبیینی، توصیفی، توضیحی، مربوط به کالبدشکافی

معنی انگلیسی:
descriptive, anatomic, anatomical

لغت نامه دهخدا

تشریحی. [ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به علم تشریح. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- توضیحی تبیینی . ۲- مربوط بعلم تشریح وابسته به بکالبد شکافی .
منسوب و متعلق به علم تشریح

مترادف ها

descriptive (صفت)
وصفی، تشریحی، توصیفی

anatomic (صفت)
تشریحی، وابسته به کالبدشناسی

anatomical (صفت)
تشریحی، وابسته به کالبدشناسی

exponential (صفت)
تشریحی، نمایی، تعریفی

expositive (صفت)
تشریحی، نمایشی، توضیحی، نمایشگاهی، تفسیری

فارسی به عربی

تشریحی

پیشنهاد کاربران

تشریحی یعنی : نوشتن جواب، کتبی
تشریحی یعنی پاسخ دادن امتحان به صورت کتبی : نوشتنی
تشریحی یعنی امتحانی که باید در ان توضیح کامل بدهی
تشریحی در امتحان یعنی نه گزینه ای نه جای خالی سوال رو بهت میدن باید جواب رو کامل و گسترده بنویسی
ازمون به صورت نوشتنی و توضیح دادنی
تشریحی یعنی پاسخ به سوالات امتحان نوشتنی
تشریحی. توضیحی
تشریحی یعنی نوشتن پاسخ به سوال
به صورت گسترده پاسخ دادن . . . . باز کردن موضوع 🌹❣
تشریحی یعنی:پاسخ دادن به امتحان به صورت توصیفی یا توضیحی

تشریحی یعنی:
امتحانی به صورت نوشتنی
نوشتنی=کتبی
یعنی
جواب به امتحان به صورت کتبی
کتبی=نوشتن
تشریحی، پاسخ:یعنی امتحان به صورت نوشتنی

امتحان تشریحی: پاسخ کتبی به سوالات امتحان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس