پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٩٠٢)

بازدید
٥,٠٤٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وردیدن یا ورتیتن در پهلوی همان گردیدن است در پارسی نو. دگرش واج /و/ به /گ/ از پارسی میانه به پارسی نو بسیار دیده می شود. از این کارواژه ی کهن می تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وردا= متغیر واژه ی "وَردا" فروزه ی کُناکی از کارواژه ی "وردیدن" است مانند بینا، شنوا، گویا، پویا و. . . وردیدن= گردیدن، تغییر کردن واژه ی وردا را می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ی یوز، بن کنونی کارواژه ی "یوختن" و "یوزیدن"به چم جستن، جستجو کردن است. یوزپلنگ جانوری بوده که از گذشته های دور به سادگی دست آموز انسان می شد و ...

پیشنهاد
٠

دادگاه بازنگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازنگری خواستن

پیشنهاد
١

بازنگرخواه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازنگرشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازنگرانه، بازبینانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

میخگاه یا سرآسه، سرآسه: دو قطب زمین در دو سوی آسه ( محور ) زمین جای می گیرند بنابراین نوواژه ی سرآسه را نیز می توان درنگریست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارواژه ی وَردیدن یا ورتیتن پهلوی که امروزه در پارسی نو به ریخت گردیدن درآمده به چم چرخیدن، گردیدن، تغییر دادن بوده است. دگردیسی واج /گ/ به /و/ از پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش نهان

پیشنهاد
٠

بازنگری خواهی

پیشنهاد
٠

بازدیدن، بازنگریستن بازبینی کردن، بازنگری کردن وادیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازنگری، بازبینی، بازنگری یا بازبینی پرونده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

" وَردا" کارواژه ی پارسی میانه [وردیدن] همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"وَرداندن" وردیدن کارواژه ای کهن از پارسی میانه که امروز به ریخت گردیدن دگردیس شده. ورداندن ( گرداندن ) که کارواژه گذرای ( متعدی ) آن است را می توان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

" وَردیدن" کارواژه ی پارسی میانه وردیدن همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

" وَردیدن" کارواژه ی پارسی میانه وردیدن همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"وَردایی" وردایی از کارواژه ی کهن "وردیدن" در پارسی میانه به چم گردیدن، تغییر کردن. وردش= تغییر= variation وردا= متغیر= variant وردایی= مغایرت= va ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"وَردا" Variation یا واریاسیون که به [تغییر کردن، گردیدن] برگردان می شود همان [وردیدن] در زبان پارسیک ( پارسی میانه ) بوده است. جابجایی واجِ /و/ به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"وَردش" Variation یا واریاسیون که به [تغییر کردن، گردیدن] برگردان می شود همان [وردیدن] در زبان پارسیک ( پارسی میانه ) بوده است. جابجایی واجِ /و/ به ...

پیشنهاد
٠

خشودن، خشولیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرانوشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرانوشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"ریژه" ریژه: ریز ژه ( پسوند کوچکساز مانند مژه، نایژه ) ریزژه، ریژه به چم بسیار ریز که می تواند جایگزینی به جای واژه ی اتم باشد. شاید گفته شود اتم ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود جناب علیخانی فرنود ( دلیل ) شما بر این که تکواژ "مر یا مار" در نهمار به چم [بار، دفعه] است چیست؟ در این تارنما یکی از چمهای مر، بار و دفعه گفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُمبوزه، سفت چه، سفچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم اندامی، کمندامی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولنگاری، آسانگیری، ساده گیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولنگار، آسانگیر،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ولنگاری، آسانگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ولنگارانه، ساده انگارانه، شلخته وار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسانگیرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود بر جناب نقدی شاید در برخی گزاره ها آسانگیرانه بتوان "به درستی" را جایگزین [طبیعتا] کرد ولی این برابرِ نازکبینانه و دقیقی برای آن واژه ی بیگانه ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سویی، از سوی دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از سویی، از سوی دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خواهی نخواهی، چه بخواهیم چه نخواهیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوبش

پیشنهاد

سراینده یا شاعر رزمی پهلوانی ( حماسی ) سده ی هشتم هجری که "برزونامه" از اوست. برزونامه کتابی رزمی ست درباره ی جنگهای برزو فرزند سهراب که به پیروی از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیوست شده به، پیوند شده به، پیوسته به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر پهلوی را ندانی زبان / به تازی تو اروند را دجله خوان. فردوسی. کلیله به تازی شد از پهلوی / به دینسان که اکنون همی بشنوی. فردوسی نگه کن سحرگاه تا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وارفتن برنج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به انجام رسیدن، انجام پذیرفتن= تحقق یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به انجام رسیدن، انجام پذیرفتن= تحقق یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

انجام پذیرفتن، به انجام رسیدن= مُحَقَق شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

انجام پذیرفتن، به انجام رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از رویِ، بر پایه ی= به حسابِ گفته های من را به حساب دشمنی نگذار. گفته های من را از روی دشمنی ندان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درون شدن به دروازه شهر درون شده ، به خانه بازشدند. ( تاریخ بیهقی ) . دیو و فرشته به خاک و آب درون شد دیو مغیلان شد و فریشته زیتون. ناصرخسرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فروشکافتن، واپاشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

فروشکاندن، واپاشاندن، فروشکافی کردن، واپاشی کردن