پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٢٨٨)

بازدید
٦,٣٣٤
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موج پز، موجپز، تندپز دستگاه آشپزخانه ای برای تند گرم کردن خوراک۵

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موج پز، موجپز، تندپز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اَفسُرِش، فِسُرِش، فسردگی، شَجاییدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسرفت، پسروی، پسرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تَراگو به جای دوبلور، تراگفت به جای دوبلاژ.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"تَراگفت" می توان از این نوواژه به جای واژه ی دوبلاژ بهره گرفت. تراگفت= دوبلاژ تراگو= دوبلور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تراگو= دوبلور، تراگفت، تراگویی، تراگویش= دوبلاژ، تراگفتن= دوبله کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تراگفت، تراگویی، تراگویش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تراگفت، تراگویی، تراگویش. زبان ارجمند پارسی نیازی به واژگان بیگانه ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود به جناب نقدی دوست بزرگوار، سپاسمندم از واکاوی زیبایی که درباره ی ریشه ی واژه ی زنده انجام دادید و به دست آوری بن های کنونی و گذشته ی آن؛ به گما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سردمدار، زمامدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبباختی، dehydration ( دچار ) آبباختی ( شدن ) به از دست رفتن آب در جانداران بخاطر گرما یا اسهال و. . یا از دست روی آب در بیجانان بخاطر کنونه ( وضع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آبباخته، آبزدوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آبباختی، ( دچار ) آبباختی ( شدن ) به از دست رفتن آب در جانداران بخاطر گرما یا اسهال و. . یا از دست روی آب در بیجانان بخاطر کنونه ( وضعیت ) هنجارین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمادات= بیجانان# جانداران جماد= بیجان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برونگفت، برون گفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برونگفت، برون گفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سه گانه . 🟢 دوستداران زبان کهن و ارجمند پارسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پسرَوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیدارگاه، آستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیارت= دیدار، زائر= دیدارگر، زیارتگاه= دیدارگاه

پیشنهاد
٠

لُرک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدارگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دُرواخ،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رادی، رادمنشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رادانه، رادمنشانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راد، رادمنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشتر پیش یا پیشین به جای سابق، پیشتر به جای اسبق. زبان ارجمند پارسی نیازی به واژگان تازی ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدآمدها، دشامدها، بدآیند، بدآمدان، دشامدان، بدآیندان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدآیند، بدآمد

پیشنهاد
٢

آشتی دهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آموزانه

پیشنهاد
١

ماتیکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آب کشیدن ( زدودن ناپاکی و پلیدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایایی، پابرجایی، ماندگاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایایی، ماندگاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژالیدن یا ژالش پیشنهادیست به جای واژه ی بیگانه ی میعان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژالش مویین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژالیده ها، ژالیدگان؛ "ژالیده" نام کُنیک ( اسم مفعول ) از بنواژ " ژالیدن". ژاله، بخار آبِ مایع شده است پس می توان از این واژه، کارواژه و بنواژ ساخت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ژالیده های گازی، ژالیده های وادی، ژالیدگان وادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ژالش، ژالیدن؛ ژاله یا شبنم همان بخار آبِ مایع شده است که در خنکای هوای بامدادان بر روی گیاهان می نشیند بنابراین از واژه ی ژاله ( بخارآب مایع شده ) می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"بند" باید که از اسارت خویشتن گریخت. باید که از بند خویشتن گریخت. دربند= اسیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورافتاده، کهنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"بیرنگ" واژه های بیگانه رو بریزیم دور.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ورافتاده، کهنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناکارا، ناکار، بیخودی، بدردنخور، وراُفتاده پارسی نیازی به واژگان بیگانه ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود همداتِستان دات یا داد در پارسی میانه به چم قانون بوده و داتستان ( دادستان ) به چم رأی، چمد ( یعنی ) جایی یا چیزی که قانون در آن هست. واژه ی همد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"نِبیگخانه" اینگونه که نگریسته می شود واژه ی "نِبیگ" که در پارسی میانه به چم کتاب به کار می رفته از نبیشتن یا نوشتن برگیری شده و از همه ی برابرواژه ه ...