پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٢٤)

بازدید
٢,٦٤٥
پیشنهاد
٢

/ پذیرفتن، روامند شناختن / ایران، استقلال بحرین را به رسمیت شناخت. ایران، خودسالاری بحرین را پذیرفت. ایران، خودسالاری بحرین را روامند شناخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مانترا واژه ای ست در سانسکریت به چم اندیشه ی رها و آزاد، و این اندیشه رها و بی قید و بند، در بنیاد همان سخن ایزدی یا گفتار وَرجاوند اهورایی ست، برابر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود واژه "من" با درونمایه ( مفهومِ ) اندیشه و منش، واژه ای ست کهن و بکار رفته در اوستا، سرش سبز باد و تنش ارجمند / مَنَش برگذشته ز چرخ بلند ( فردوس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نویسش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دورو؛ کسی که نمودش همان بودش نیست. بیرونش با درونش همسان نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درود کارواژه کَپیدن در پارسی کنونی به چمِ عامیانه ی خوابیدن ( به رو افتادن ) است ولی در گذشته چمِ ربودن و گرفتن را داشت: در خون جگر بسی تپیدم / تا بو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراخواندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کَپی به چم میمون که در زبان پهلوی " کپیگ" گفته می شد به گمان بسیار، از ریشه "کپ" گرفته شده، ریشه ای که اکنون به ریخت "قاپ" در قاپیدن به کار رفته، تک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دهخدا واژه بوزینه را نادانسته واز روی دست فرهنگنویسان پیش از خود به ابوزینه! پیوند داده ( با چه معنا و چه سندی، خدا می داند ) ولی اینگونه نیست، این و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دهخدا واژه بوزینه را نادانسته واز روی دست فرهنگنویسان پیش از خود به ابوزینه! پیوند داده ( با چه معنا و چه سندی، خدا می داند ) ولی اینگونه نیست، این و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

درود کارواژه کَپیدن در پارسی کنونی به چمِ عامیانه ی خوابیدن ( به رو افتادن ) است ولی در گذشته چمِ ربودن و گرفتن را داشت: در خون جگر بسی تپیدم / تا بو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود سنگنبشته رَباطَک در سال 1372 در روستایی در نزدیکی شهر رباطک در خاور استان سمنگان در شمال افغانستان یافت شد. این سنگنبشته، فرمانی حکومتی ست که ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به دست آمده - مستفاد شدن = به دست آمدن، دریافت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه "مآب" واژه ای تازی ست که در ادبیات کنونیِ پارسی در جایگاه پسوند و برای نشان دادن گرایش به کار رفته است. به جای آن می توان از پسوند "گِرا" یا " ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شکوه گرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شکوهمند، باشکوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زندگی اعیانی = زندگی باشکوه، شکوهمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عربگرایی، عرب مآبی/ خوی و مَنِشی بر آمده از خودکم بینی و برتر دانستن فرهنگ و زبان تازی. این خوی و منش کم کم جای خود را به غربزدگی ( فرنگی مآبی ) دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عربگرا، عرب مآب / کسی که بی چون و چرا، زبان و فرهنگ عرب را در همه چیز خود از گفتار تا رفتار نمایان می سازد. این خوی و منش را در یکی دو سده گذشته در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نویسش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود نویسه و واج [ک]: این نویسه ( ریخت نوشتاری واج ) در زبان تازی نماینده تنها یک واج است ولی در زبان پارسی نماینده دو واج، واج ک را در واژگان [کاه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با نگرش به "سنگنبشته رباطک" که در سال 1372 در شمال افغانستان ( نزدیک شهر رَباطَک ) یافت شد تبار ایرانی کوشانیان استوار می گردد. این سنگنبشته، به فرم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناراست، نادرست، دروغی، دروغین، دروغکی، الکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاهبرداری، گوشبُری، دغل بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کارایی، بهبود، افاقه کردن = کارایی داشتن، کارا بودن، بهبود دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

زبان نیاترکی یا ترکی قدیم چندان پیشینه کهنی ندارد که بتوان با استناد به آن برای واژگان ریشه یابی صد درصدی کرد، ریشه واژه ها را باید در بنمایه های زبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه های بیگانه رو بریزید دور. زبان ما نیازی به این چرند و چارها ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیر انجام، کم انجام، ناروامند، نا آیینمند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُک، مک شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مُک شدن، مُک = کامل، تمام

پیشنهاد
٠

درود سنگنبشته رَباطَک در سال 1372 در روستایی در نزدیکی شهر رباطک در خاور استان سمنگان در شمال افغانستان یافت شد. این سنگنبشته، فرمانی حکومتی ست که ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی چون و چرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدرد نخور، ناکارآمد، سرریز، بیهوده، بیخودی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر دوشِ، به گردنِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بُرونریزی، دفع کردن = برون ریختن، زدن یا مشت کردن در فوتبال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جای " سِیو کردن" در فوتبال، می توان گفت " توپ گیری". شوربختانه، کار گزارشگران ورزشی به ویژه فوتبال، شده روامند کردن و رایج کردن واژگان بیگانه. ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توپگیری ( در فوتبال )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبگردان، آبگردون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

یگانه ها، یگانگان/ برجِستِگان، کسانی که در کاری یا چیزی، بی همتا بوده یا دارای ویژگیهایی برجسته و کمیاب هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آزمونگر، آزمونکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود از هرکس پرسیده شود که کدامیک از واجهای پارسی در زبان تازی یا عربی کاربرد ندارد واجهای پ، ژ، گ، چ را به شیوه آمیخته پژگچ یا گچپژ یاد می کند ولی ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود از هرکس پرسیده شود که کدامیک از واجهای پارسی در زبان تازی یا عربی کاربرد ندارد واجهای پ، ژ، گ، چ را به شیوه آمیخته "پژگچ" یاد می کند ولی اینگونه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس شاید ایشان با رهسپاری در زمان و دیدار با نیاکانِ پهلوی زبانِ خودشان، چمار و معنای بختن را رهایی و نجات دادن یافته اند! جناب واژه شناس!، آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

هم بهره، همبست، همباز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود ُ سپاس و بازهم از خود بافتن و برای خود تنیدن، بریدن و دوختن. درونمایه و مفهومِ بخشیدن را هم به اندازه [به اشتراک گذاشتن] پایین آورده! بخشیدن ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراگیرانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پُری، شلوغی، ازدحام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنیدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می توان در کاربری کلیپس برای بستن موی سر، واژه موگیر را به کار برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جای ترافیک به آن چم ( معنا ) که در میان پارسی زبانان کاربرد دارد ( شلوغی و کندی رفت ُ آمد ) می توان همان "راهبندان" را به کار برد و به جای چم بنیا ...