پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٩٠٢)

بازدید
٥,٠٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایین روی خورشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

" کَسمان"، "کسمندی" به چهره یا ریخت کَس ( شخص یا هر پدیده ای ) نمایان شدن. کسمند= متشخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی "واچَک" همریشه با واژه های واج، واژ، واز، آواز و. . است و بهتر است از همین واژه به جای واژه ی تازی [جمله] بهره گیری شود. واچیدن= جمله ساختن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی "واچَک" همریشه با واژه های واج، واژ، واز، آواز و. . است و بهتر است از همین واژه به جای واژه ی تازی [جمله] بهره گیری شود. واچیدن= جمله ساختن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مضاف= افزوده، مضاف الیه= افزونه ( اضافه شونده ) ، حرف اضافه= افزون واژ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مضاف= افزوده، مضاف الیه= افزونه ( اضافه شونده ) ، حرف اضافه= افزون واژ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیم، چیمه= علت چیمش= تعلیل چیمتن= علت آوردن چیمی، چیمیک= عِلّی چیمان، چیمگان= علل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنش زا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنش زا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلیدواژه به واژه هایی گفته می شود که از نوشتاری بلند برون آوری شده و در بسامدی بالا و نیز غیر اتفاقی گویای جستارهای ارزنده آن نوشته می باشد. سفارش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"یازش" آختن و یاختن به چم بیرون کشیدن است با بن کنونی آز و یاز. می توان نام ستاک ( اسم مصدر ) یازش را به جای استخراج به کار گرفت. آختن، یاختن= بیرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پربسامد، پیاپی، پی درپی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در انگارش ( ریاضی ) واژه "همتا" می تواند برابر با متمایل نگریسته شود. همتا= متماثل همتایی= تماثل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[یارو] در آغاز یک بایستار یا قانون برای خودش می شناساند: [در پارسی هیچ واژه ای با واج /ی/ آغاز نمی شود] پس بنابراین به این فرجام دست می یابد که [یار] ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در انگارش ( ریاضی ) به جای تماثل می توان از واژه ی "همتایی" بهره کرفت . همتایی= تماثل همتا= متماثل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واژه ی [قشقرق] به گمان فراوان برگرفته از نام و سروصدای پرنده ای ست که "کشکرک" نامیده می شود همان زاغ یا کلاغ زاغی پرسروصدا و جارو جنجال که در شهرهای ...

پیشنهاد
٠

فرسودن، پوسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایستایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نااُسپُر، ناسپر، در زبان پهلوی واژه ی اوسپوریگ به چم کامل و اَنوسپوریگ به چم ناقص بوده، انوسپوریگ را می توان در پارسی کنونی ساده تر نمود و نوواژه ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نااُسپُری، ناسپری، در زبان پهلوی واژه ی اوسپوریگ به چم کامل و اَنوسپوریگ به چم ناقص بوده، انوسپوریگ را می توان در پارسی کنونی ساده تر نمود و نوواژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاش بند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ی استبعاد آنجایی که به چم بعید دانستن است می توان به جایش از برابرهای پارسی "گمان نداشتن" و یا "باور نداشتن" بهره گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باور نکردن، باور نداشتن، گمان نداشتن، دور از ذهن دانستن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوزشمندانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" بُردار" بُردار به جای واژه ی تازی ناقل. بن گذشته از ستاک یا مصدر [بردن] پسوند نام ستاک ساز [ار] بردار به چم برنده چیزی از جایی به جایی، بیشتر به ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"پدیدارنده" در برخی گزاره ها واژه ی پدیدارنده را می توان به جای فاکتور/عامل به کار گرفت. در گرمایش زمین چندین فاکتور/عامل موثر بوده است. در گرمایش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آفریننده، سازنده، پدیدار کننده، پدید آورنده، پدیدارنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"خوردار" بن گذشته[خورد] پسوند نام ستاک ( اسم مصدر ) ساز [ار] مانند گفتار، کردار. در برخی جاها که واژه مصرف برای چیزهای خوردنی به کار می رود می توان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کتابی که هنوز ویراستاری و شیرازه بندی ( صحافی ) نشده می توان گفت " نوشتمان"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"پندارین" پندارین به جای مجازی، در برابر با راستین ( حقیقی ) فضای مجازی= پندارپهنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چمبار، چم بار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیاهو، برگرفته از واژه ی [های و هوی]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان [های و هوی] بوده که با گرفتن یک میانوند ( ا ) ، به "هیاهو" دگردیس شده. به چم شلوغی و ازدحام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گنجانده ها، گنجاندگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی " گنجانده" به جای محتوی. گنجاندِگان یا گنجانده ها به جای محتویات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدیداری و دیرینگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پدیداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پدید آوری، احداث کردن= پدید آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دورفرمان به جای کنترل از راه دور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"دورفرمان" به جای ریموت کنترل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گُربَنگل یا انگل گربه ای، توکسوپلاسموز انگلی ست که از گربه در جایگاه میزبان بهره گیری کرده و به دیگر پستانداران نیز گسترش می یابد.

پیشنهاد
٠

انگل گربه ای، گُربَنگل ( گربه انگل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوچک سری ( میکروسفالی ) یک نابسامانی در رویش عصبی است که در آن سر ( مغز ) بیمار کوچک است. آشکارسازی آن با اندازه گیری دور سر رویان با آوانگاری ( سونو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مِه رگ یا مهرگ به جای آئورت با سپاس از سرور ایرزاد برای پیشنهادهایشان نوواژه ی [مهرگ]، برابر خوبی به جای آئورت است ولی آوایش ( تلفظ ) آن مِهرگ باید ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی فرنود را می توان اینگونه واشکافت: پیشوند فر: به پیش و جلو بودنِ بنِ پس از خود را آشکار می کند. نود: به چم نهاد که در واژه هایی مانند بهنود، خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با نگرش به شناسش ( تعریفی ) که برهان خلف دارد می توان برابرواژه های زیر را به جای آن به کار گرفت: فرنود پس آیند، فرنود پس استوار این فرنود برای استو ...

پیشنهاد
٠

بزرگترین هم بخشیاب ( ب ه ب:بهب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"هم بخشیاب" به جای مقسوم علیه مشترک این واژه های دراز و بیهوده تازی را باید از زبان ارجمند پارسی دور ریخت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخشیاب به جای مقسوم علیه هم بخشیاب به جای مقسوم علیه مشترک پارسی بگوییم پارسی بنویسیم