پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٤٧٥)

بازدید
٣,٦٠٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-٢٠

درود در نوشته ی پیشین به روشنی گفتم که واژه ی ساز در آغازِ پارسی نو به هر چیز ساخته ی دست بشر گفته می شد یعنی یک نام همگانی برای هر ابزاری، مانند این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

روش مندانه، روشمندانه هنجارمندانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَویه بودن من هر روز عادتا به آنجا می روم. من رویه ام بوده که روز به آنجا بروم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

استان مرکزی نه در مرکز ایران است و نه مرکز و پایتخت است، فقط از روی اینکه زمانی بخشی از استان مرکز یعنی تهران بود، این نام مرکزی روی آن مانده. چند س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرا کردن، پذیراندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باور پذیری، خرد پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مگه تاکنون سخن راست و درستی هم برای گفتن داشتی که میگی دیگه حرفی نیست؟! یه مشت دروغهای پانترکها رو بازگویی می کنی اینا که حرف نشد. من ریشه واژه های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اینکه واژه ای امروزه به چند ریخت در یک زبان به کار می رود نشان دهنده ریشه دار بودن و پیشینه ی آن واژه در آن زبان نیست. کپیدن در پارسی قبلا به معنی ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کهنترین بنمایه ای که بطور ضمنی زبان همه ایرانیان را رهنمود می شود، کتاب جغرافیای استرابو است که از جغرافیدان دو سده پیش از خودش ( اراتوستن ) بازگفت م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واژه " گُر" به چم آتش که کارواژه [گر گرفتن] را می سازد، همریشه است با واژگان" آگر" در کردی ( =آتش ) ، اخگر در پارسی ( =پاره آتش، جرقه ) ، آگ و آگنی د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود واج/ق/ در تازی مانند پارسی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن شگفت و چشمگیر حنجره ) واگویی می شود، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درود در زبان تازی واج /گ/ نیست، واج/ق/ نیز در تازی مانند پارسی و ترکی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"با اینکه" نیازی به واژه وجود در اینجا نیست: با وجود اینکه درسم رو خوب خونده بودم، نمره خوبی نگرفتم. با اینکه درسم رو خوب خونده بودم، نمره خوبی نگرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هوز یا حوز نامی ست که تازیان پس از چیرگی بر ایران، به خوزی ها که باشندگان بنیادین خوزستان بودند دادند. درواقع زمانی که دبیره ( خط ) تازی نقطه نداشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زی بخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداخت، ویرایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربرق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کارجامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مِه رگ، مهرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زنهار دادن، زنهاره دادن به جای اتمام حجت کردن، اولتیماتوم یا ضرب الاجل دادن. پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم.

پیشنهاد
٠

زنهار دادن، زنهاره دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

" زِنهار" واژه ی پارسی زنهار یا زنهاره ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل، اتمام حجت] به کار برد. پار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

" زِنهار" واژه ی پارسی زنهار ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل] به کار برد. پارسی بنویسیم، پارسی بگو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه ی پارسی " زنهار" را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل] به کار برد. پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُکسنده ( اکسید کننده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنگی دم، تنگ دمی، دُژدَمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"بهره گیری" حق بهره گیری به جای حق آبونمان یا حق اشتراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"سرشانه" به جای واژه ی اِپُل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"پیش پرده" به جای آنونس و تیزر و. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سبزدشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-٢٥

درود "ساز" واژه ای پارسی ست که ریشه آن در زبان پهلوی به ریخت "ساچ"، بُن کنونی از کارواژه ساختن بوده است. این بن در آغازِ راهِ پارسی نو به ریخت "ساز" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دل گفت مرا علم لَدُنی هوس است / تعلیمم کن اگر تُرا دسترس است گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ / در خانه اگر کس است، یک حرف بس است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تباه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی "پِی جو" را می توان به جای واژه بیگانه [پیجر] نیز به کار برد. پی جویی کردن=پیج کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پی جویی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پی جویی، پی جویی کردن به جای پیج کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"بر" اینجا به چم هوش و یاد و حافظه است که از واژه های [بیر ] و [ویر] گرفته شده: بپرسید نامش ز فرخ هجیر /بگفتا که نامش ندارم به ویر فردوسی مرا گوئی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به بانو الیاسی: این بیت به این چم: در کارزار یا میدان عشق، اندازه نگه دار و تندروی نکن دریا جای شنا آموختن نیست. میدان عشق را به دریای ناآرام ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر مگر برای من شرط و شروط تعیین نکن. برای من اگر مگر نذار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگر، اگر که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. روشنگری، بازنمود ۲. ستودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود در پاسخ به جناب قوطوری باید گفت زبان ترکی یک زبان پسوندی است به این چم که در پایه، پیشوند و میانوند در این زبان کاربرد نداشته است و هر پیشوندی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرد نخست، خرد فراگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"خودبار" واژه ای پیشنهادی به جای کامیون. خودرو بار، خودرویی برای باربری، که واژه ی خودبار از آن به دست می آید. خودباره به جای وانت و کامیونت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"پنداردانشیک" واژه ای پیشنهادی ست به جای [علمی تخیلی] پارسی بگوییم پارسی بنویسیم💐

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جای جهل مرکب می توان از واژه ی کهن/دُژآگاهی/بهره برد، دژآگاهی = جهل مرکب دژآگاه = جاهل مرکب، دارنده جهل مرکب: در این کارگه مرد هشیار جوی / نه دنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جناب ! ! !ِ تاریخدان! به روشنی پیداست که کتاب هایی که می خوانی فراتر از مرزهای بسته ی یک کتاب پانترکی نیست وگرنه اینقدر با آگاهی و اطلاعات سطحی مطلب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"برونداد" گاهی می توان از برونداد به جای واژه تازی نتیجه بهره برد: نتیجه ی این جنگ از قبل مشخص بود. برونداد این جنگ از پیش آشکار بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جناب ! ! !ِ تاریخدان! نام می تونه عوض بشه ولی شخصیت نه؛ نشون به اون نشون که طرف اومده یه نامی رو خودش گذاشته که ندانسته داره پرده از روی شخصیتش برمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خرد فراگیر، خرد نخست