پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٩٠٢)

بازدید
٥,٠٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرامد به جای مشتق، محصول. فرایش یا فرامدگی به جای اشتقاق، استحصال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرامد به جای مشتق. فرامد شدن= مشتق شدن، اشتقاق یافتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی هنداختار ساخته شده از بنواژه ی هنداختن یا انداختن است که پیشتر واژه ی هندازه ( اندازه، هندسه ) را پیشکش دانش انگارش ( ریاضی ) نموده است. هندا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زودگذر، ناپایدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش نهاده شدن، به پیش نهاده شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با این گمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیاخته، نیازین، نیاز شده، دلخواه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلخاب= باز، قلیا، تیزاب= اسید، زبان پارسی دارای دانشواژه های بایسته برای همه ی زمینه های دانشیک است و نیازی به وام واژه ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیزاب= اسید تلخاب= باز، قلیا زبان پارسی نیازی به واژگان بیگانه ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می توان از واژه ی " تلخاب" به جای [قلیا یا باز] بهره گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه های فرگشت یا فراگشت، یک دگرش و گشتن آهسته و زمانبر را بازنمایی می کنند، واژه ی واگشت نیز درپایه به چم ( معنی ) برگشت است که چمِ انقلاب را نمی رس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از واژه ی دگرگشت ( =دگرش، تغییر ) می توان به جای واژه ی تازی انقلاب بهره برد. طبع هوا بگشت و دگرگونه شد جهان حال زمین دگر گشت از گشت آسمان مسعودسعد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوان شعری ست در ۴۰ هزار جفت ( بیت ) ، سروده ی ملافیروز پور کاووس از پارسیان و زرتشتیان هند که کمابیش ۲۰۰ سال پیش در آن سرزمین سروده شده است. جورج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پوکی، پوک بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"چیمانش"، "چمانش" چیم= دلیل چیماندن= دلیل آوردن چیمانش= استدلال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنودگی= تاثر، اثرپذیری بن کنونی "هنای": پیشوند "هن" به چم [به درون، به داخل] بن کنونیِ" آی" = به درون آمدن، واژه های اثر و تاثیر زمانی به کار می رون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هناینده، هنایا، "هنای" پیشوند "هن" به چم [به درون، به داخل] بن کنونیِ" آی" = به درون آمدن، واژه های اثر و تاثیر زمانی به کار می روند چیزی به یا درو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"هنای" پیشوند "هن" به چم [به درون، به داخل] بن کنونیِ" آی" = به درون آمدن، واژه های اثر و تاثیر زمانی به کار می روند چیزی به یا درون چیزی دیگر نمود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود واژه ی هنایش که چمِ [به درون آمدن] دارد جایگزینی درخور به جای واژه ی تازی تاثیر است، واژه ی تاثیر نیز درون مایه و مفهوم به درون چیزی وارد شدن و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه ی هنایش که چمِ [به درون آمدن] دارد جایگزینی درخور به جای واژه ی تازی تاثیر است، واژه ی تاثیر نیز درون مایه و مفهوم به درون چیزی وارد شدن و اثر گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متخلخل= پوک تخلخل= پوکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نایش، نایندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

" نایَنده" ناینده به جای واژه های تازی [مُنافی و نافی] مُنافی و نافی به چمِ ( معنی ) نفی کننده، انکار کننده است، برای برابرسازی، می توان از پیشوند" ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برکشیدن، برکشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آخشیج یا آخشیگ= عنصر ریشه ی این واژه به گمان بسیار [وخش] است به چم آغاز و ابتدا. وخشیگ = آخشیگ، چیزی بوده که در آغاز آفریده شده = نخستین آفریده. آخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شوند= دلیل، سبب، بن کنونی از بنواژه ی [شدن] - پسوند نامسازِ [ َند] شو َند ~ شُوَند یا شَوَند مانند: گزند، خورند ( شایسته، چیزی که به چیز دیگری بخور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"دَرواییک" واژه ی [دروای] به چمِ ( معنی ) [در هوا، افراشته، آویخته]. "وای" در پهلوی به چم هوا بوده ( واژه ی هوا دارای ریشه ی ایرانی ست ) و واژه ی در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"دَروا" دروا کوتاه شده ی واژه ی [دروای] است به چم در هوا، افراشته و نیز آویخته. "وای" در پهلوی به چم هوا بوده ( واژه ی هوا دارای ریشه ی ایرانی ست ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"دَروا" دروا کوتاه شده ی واژه ی [دروای] است به چم افراشته و نیز آویخته. "وای" در پهلوی به چم هوا بوده ( واژه ی هوا دارای ریشه ی ایرانی ست ) و واژه ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"دَروایی" دروایی به چم در هوا بودن، آویزان بودن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستایش، شیوه ی ایستادن یا جایگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

"خون ایستی" بند آمدن خونریزی به روش های گوناگون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"هم ایستایی" هم ایستایی در زیست شناسی به چم ( معنای ) پایداری و ماندگاریِ پهنه ی درونی بدن و استوار نگه داشتن شرایط فیزیکی و شیمیایی جاندار است. کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" آهسته وار" تدریج= آهستگی، به تدریج، تدریجی= آهسته، کم کَمک، نرم نرمک تدریجاً، به طور تدریجی= آهسته وار، کم کم، نرم نرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

" آوند" در دستور زبان واژه ی آوند به چم ظرف نیز می تواند جایگزین خوبی به جای قید باشد ، قید هم همان ظرف زمان و مکان و. . . است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تدریج= آهستگی، به تدریج، تدریجی= آهسته، کم کم، تدریجاً، به طور تدریجی= آهسته وار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور خودکار، خود به خود، به خودی خود، خواهی نخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طور خودکار، خودکاروار، خودبه خود، به خودی خود، خواهی نخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودبه خود، به خودی خود، خواهی نخواهی، چه بخواهیم چه نخواهیم، خودکاروار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنجاردری، دریدن و پاره کردن هنجار ( یک چیز طبیعی، عادی )

پیشنهاد
٠

جدایی ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رخنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بایا و بایسته، باینده و بایسته. . جدایی ناپذیر، جدانشدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابرناک بودن، ابری بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[شگفتا که گفته اند حقیقت مانند زهرمار تلخه، شنیدن همان و زنجیر پاره کردن همان!] فرمانروایی، شاهنشاهی= حکومت کشوردار، زمامدار= دولت شهرنشینی، شهریگری= ...

پیشنهاد
٠

آیین دانش آموختگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه پرور، رایساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه پرور، رایساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جُمَنده، تارپا جمنده کوتاه شده ی واژه ی جنبنده است که این واژه گاهی به چم حشره به کار می رود. جمندگان= حشرات= تارپایان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پسرفت، پایین روی ( در واژه ای مانند زوال خورشید )