پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٢٤)
"بالاسری" به جای ضربه چیپ در فوتبال می توان گفت ضربه بالاسری
گیره، موگیر: برای نگه داشتن مو
اسماعیل جرجانی در پیشگفتار کتاب خود ذخیره خوارزمشاهی ( سده 6 ) واژه "بازگشتن" را به جای مراجعه به کار برده است: [ و این کتاب چنان جمع کرده آمده است ...
گاهی "به جان خریدن" او برای بزرگ کردن بچه هایش، سختیهای بسیاری به جان خرید.
این گونه که در نگاه می آید و آوای آن به گوش می رسد دو گونه واج /ک/، درواقع دو واج جدا از هم هستند، به دو فرنود ( دلیل ) : 1 ) ناهمسانی در واجگاه دارن ...
" کاغذوَرز " کاغذورز، واژه ای پیشنهادیست برای نامیدن هنرمند اوریگامی کار. کاغذورزی = اوریگامی
" کاغذوَرزی" هنر کاغذ و تا. کاغذورزی، آمیخته واژه ای ست که به جای واژه بیگانه اوریگامی پیشنهاد می گردد.
کاغذوَرزی
کاغذوَرزی
تارآواها
ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به یکدیگر ساخته ...
" آواسازی" ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به ی ...
واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُن زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ
واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُنِ زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ
راهگذر
واجگاه، جایگاه آواسازی برای هر واج ( حرف ) مانند دو لبی، لبی دندانی، دندانی، کامی، گلویی ( حلقی ) و. .
واجگاه، جایگاه آواسازی برای هر واج ( حرف ) مانند دو لبی، لبی دندانی، دندانی، کامی، گلویی ( حلقی ) و. .
واجهای گلویی یا چاکنایی در پارسی واجهای /ء/، /ه/ واجهای چاکنایی به شمار می روند.
واجهای ( حروف ) کامی: ق، ک، گ واجهایی هستند که از برخورد زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می گردند.
واجهای ( حروف ) کامی: ق، ک، گ واجهایی هستند که از برخورد زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می گردند.
درود [ یه جوری میگه proto - turkic هرکی ندونه خودشو آماده می کنه با یه زبان چند هزار ساله ای، پیشاتاریخی، یا فسیلی چیزی روبرو بشه ، نه عزیزجان این خب ...
فراهستی، پساهستی
گیتیک، گیتایی
گاهی " فراهنجار"
فراهنجار
فراهستی، پساهستی
پَسا، فرا ، ماوراء بنفش = فرابنفش، ماوراءالطبیعه = پساهستی، فراهستی
پساهستی، فراهستی
پیشا، پیش از
ته مانده
سودبخشهای بجامانده، سودآورهای پسامرگ
سودبخشیهای بجامانده، سودآوریهای پَسامرگ
سودبخش
سودبخشی
ته مانده
پیش از پایان
درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...
درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...
به زبانزد
به آشنا سخن
کُلمن = سرمابان، سردبان، فلاسک = دمابان
فلاسک = دمابان، کلمن = سرمابان، سردبان
چالش
دیگبر به چم دیگ کوچک نیست بلکه ظرفی است در اندازه میان دیگ و دیگچه. دیگ، دیگبر، دیگچه، دیگوله . به جای قابلمه های کم وبیش بزرگ، می توان از واژه دیگ ...
دیگبر به چم دیگ کوچک نیست بلکه ظرفی است در اندازه میان دیگ و دیگچه. دیگ، دیگبر، دیگچه، دیگوله . به جای قابلمه های کم وبیش بزرگ، می توان از واژه دیگ ...
روی کردن، رویکرد/ خدا به او عنایت کرده است = خدا به او رو کرده است. عنایت شما باعث موفقیت ما شد = رویکرد شما مایه پیروزی ( یا سربلندی ) ما شد.
در زبانهای باختری ایران، واژه "پَتی" به جای [خالی] به کار می رود که شاید با empty در انگلیسی همریشه باشد. پَتی در زبان پارسی نیز به چم برهنه و لخت ا ...
واژه قرمه در ترکی، کارواژه ای ( فعلی ) می سازد که دارای معنای سرخ کردن، بریان کردن یا پختن است. ( قوورماق ) این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در ...
به چشم، در نگاهِ نخست، نماش ( نمایَش ) ، انگار، پنداری
به چشم، در نگاهِ نخست، نماش ( نمایَش ) ، انگار، پنداری