پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٢٤)

بازدید
٢,٦٤٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"بالاسری" به جای ضربه چیپ در فوتبال می توان گفت ضربه بالاسری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گیره، موگیر: برای نگه داشتن مو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اسماعیل جرجانی در پیشگفتار کتاب خود ذخیره خوارزمشاهی ( سده 6 ) واژه "بازگشتن" را به جای مراجعه به کار برده است: [ و این کتاب چنان جمع کرده آمده است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گاهی "به جان خریدن" او برای بزرگ کردن بچه هایش، سختیهای بسیاری به جان خرید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این گونه که در نگاه می آید و آوای آن به گوش می رسد دو گونه واج /ک/، درواقع دو واج جدا از هم هستند، به دو فرنود ( دلیل ) : 1 ) ناهمسانی در واجگاه دارن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

" کاغذوَرز " کاغذورز، واژه ای پیشنهادیست برای نامیدن هنرمند اوریگامی کار. کاغذورزی = اوریگامی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

" کاغذوَرزی" هنر کاغذ و تا. کاغذورزی، آمیخته واژه ای ست که به جای واژه بیگانه اوریگامی پیشنهاد می گردد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاغذوَرزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاغذوَرزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تارآواها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به یکدیگر ساخته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

" آواسازی" ساختِ آوای هر یک از واجها ( حرفهایِ ) الفبا از سوی بخشهای گونه گون دهان و گلو، مانند واجهای ب، پ، م که از برخورد لبهای بالا و پایین به ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُن زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای کامی، واجهایی که از برخورد بُنِ زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می شوند: واجهای ق، ک، گ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

راهگذر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واجگاه، جایگاه آواسازی برای هر واج ( حرف ) مانند دو لبی، لبی دندانی، دندانی، کامی، گلویی ( حلقی ) و. .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واجگاه، جایگاه آواسازی برای هر واج ( حرف ) مانند دو لبی، لبی دندانی، دندانی، کامی، گلویی ( حلقی ) و. .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای گلویی یا چاکنایی در پارسی واجهای /ء/، /ه/ واجهای چاکنایی به شمار می روند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای ( حروف ) کامی: ق، ک، گ واجهایی هستند که از برخورد زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می گردند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

واجهای ( حروف ) کامی: ق، ک، گ واجهایی هستند که از برخورد زبان به بخش پسین کام ( نرم کام ) آواسازی می گردند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٤٧

درود [ یه جوری میگه proto - turkic هرکی ندونه خودشو آماده می کنه با یه زبان چند هزار ساله ای، پیشاتاریخی، یا فسیلی چیزی روبرو بشه ، نه عزیزجان این خب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراهستی، پساهستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گیتیک، گیتایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گاهی " فراهنجار"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فراهنجار

پیشنهاد
٣

فراهستی، پساهستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پَسا، فرا ، ماوراء بنفش = فرابنفش، ماوراءالطبیعه = پساهستی، فراهستی

پیشنهاد
٥

پساهستی، فراهستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشا، پیش از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

ته مانده

پیشنهاد
٠

سودبخشهای بجامانده، سودآورهای پسامرگ

پیشنهاد
٠

سودبخشیهای بجامانده، سودآوریهای پَسامرگ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سودبخش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سودبخشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ته مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش از پایان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٣٩

درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-٢٥

درود جناب رضایی، سخن بر سر واژه "کاوورماک" نبود که شما آن را در نیاترکی نشان می دهی، آری کاوورماک یا قاوورماق کارواژه ای ترکی ست به چم پختن، تفت دادن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به زبانزد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به آشنا سخن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کُلمن = سرمابان، سردبان، فلاسک = دمابان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فلاسک = دمابان، کلمن = سرمابان، سردبان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چالش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگبر به چم دیگ کوچک نیست بلکه ظرفی است در اندازه میان دیگ و دیگچه. دیگ، دیگبر، دیگچه، دیگوله . به جای قابلمه های کم وبیش بزرگ، می توان از واژه دیگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگبر به چم دیگ کوچک نیست بلکه ظرفی است در اندازه میان دیگ و دیگچه. دیگ، دیگبر، دیگچه، دیگوله . به جای قابلمه های کم وبیش بزرگ، می توان از واژه دیگ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی کردن، رویکرد/ خدا به او عنایت کرده است = خدا به او رو کرده است. عنایت شما باعث موفقیت ما شد = رویکرد شما مایه پیروزی ( یا سربلندی ) ما شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در زبانهای باختری ایران، واژه "پَتی" به جای [خالی] به کار می رود که شاید با empty در انگلیسی همریشه باشد. پَتی در زبان پارسی نیز به چم برهنه و لخت ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١١

واژه قرمه در ترکی، کارواژه ای ( فعلی ) می سازد که دارای معنای سرخ کردن، بریان کردن یا پختن است. ( قوورماق ) این واژه ( قرمه ) به گمان بسیار، ریشه در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به چشم، در نگاهِ نخست، نماش ( نمایَش ) ، انگار، پنداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به چشم، در نگاهِ نخست، نماش ( نمایَش ) ، انگار، پنداری