پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٢٤)

بازدید
٢,٦٤٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نام کاربری، شناسه کاربری، شناسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشیدن غذا، کشیدن خوراک، چیدن غذا، چینش خوراک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

"راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ی "راک"، رشته است و راکیزه به چم [رشته ای] است از این روی که راکیزه یا میتوکندری، اندامکهایی هستند که معمولا رشته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ی "راک"، رشته است و راکیزه به چم [رشته ای] است از این روی که راکیزه یا میتوکندری اندامکهایی هستند که معمولا رشته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراژِنگان: ژنگان یا ژنوم یک اجتماع میکربی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گودالهای بسیار ژرف اقیانوسی که دارای 6000 تا 11000 متر ژرفا ست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فراپیام یا خدمات پیام چندرسانه ای ( MMS ) در گوشیهای همراه گونه ای از خدمات پیام کوتاه است که در آن، افزون بر توانایی فرستادن پیامهایی با درازای بیش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وادادن ( در برخی جاها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رایانگاری، رایانویسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رایانگار، رایانویس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پایشگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوار ُ بار فروشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گذر بستن، گذر بندی کردن، گذر بند، گذربندی = سد معبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذر بند، راهبند، گذر بستن، گذر بندی کردن = سدمعبر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس نه از ده ⬅ نوازده ⬅ نوزده = نه در ده، نه بر ده، نه برای ده، نه با ده افزون واژ ( =حرف اضافه ) [از]، به جز چم ( معنی ) بنیادینش، دارای چم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیزبُر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در هندسه می توان از واژه های پُرساز یا نودساز به جای متمم بهره گرفت، کنج پرساز کنجی ست که کنج کناری خود را تا 90 درجه پر می کند. کنج پساورد یا کنج ...

پیشنهاد
١

کنجهای نودساز، کنجهای پُرساز، می توان واژه ی درخوری برگزید و به جای متمم به کار گرفت. این کار در آموزش و پرورش و رسانه ها کاری بایسته و انجام پذی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنج نودساز = زاویه متمم، کنج پشت بند = زاویه مکمل، کنج پساورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنج پسآورد، کنج پشت بند، کنج یا زاویه ای که همراه با کنج کناری خود، کنجی 180 درجه را بسازند. زاویه متمم = کنج نودساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود و سپاس به کاربران نیک اندیش استاک یا ایستاک ( =ایستاده ) ، واژه ی درخوری برای جایگزینی به جای قائمه است ولی راست، واژه ای با چمها ( معنیها ) ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هخامنشیان نام خود را از "هخامنش" نیای چهارم کورش بزرگ ( کوروش دوم ) و نیای پنجم داریوش گرفته اند. برابر با سنگنبشته داریوش در بیستون، او نیاکان خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تاوانِ گذشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تاوان دهی، تاوان دادن = جبران، جبران کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پذیرش اشتباه و درخواست برای جبران کردن = جُور کشی

پیشنهاد
١

جبران ناپذیر، تاوان ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جُورِ . . . دادن = جبران کردن، تاوان دادن، او جُورِ کار اشتباهش را داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جبران کننده، جُور دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جُورِ . . . دادن، جُورِ . . . کشیدن = جبران کردن، [jowr ] او جُور کار نادرستِ دوستش را داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جُور دهنده، جور دِه، جورکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوتاهی یا کار نادرست کس دیگری را تاوان دادن ( جبران نمودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جوندار در زبان مردمی و عامیانه. بیشتر برای دادن ویژگی نیرومندی به ابزارها، چیزهای بیجان یا برخی مفاهیم به کار می رود: آچار جوندار ( بزرگ و قوی ) شع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دانِگان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

" زِهراه" " زِه" ، بن کنونی کارواژه " زهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چمِ رویان ( جنین ) و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

" زَه" یا زِه، بن کنونی کارواژه " زَهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چم بچه و کودک بوده و زهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

زهدان = رَحِم " زَه" یا زِه، بن کنونی کارواژه " زهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چم بچه و کو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

" زَه" که دهخدا آن را زِه گفته، بن کنونی کارواژه " زَهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چم بچه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تخته سنگ، خرسنگ = سنگ بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تکان کُش، رویدادی ناگهانی، سخت، ناگوار و دلهره آور. رخدادی دشوار و ترسناک که به طورناگهانی بر کسی سربار شود. ( در گویش اصفهانی ) تکان کش کردن: آگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سربار، تحمیل کردن = سربار کردن، تحمیل شدن = سربار شدن، آمریکا همیشه بر کشورهای مخالف با خودش، تحریمهایی را تحمیل می کند. آمریکا همیشه بر کشورهای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سربار، تحمیل کردن = سربار کردن، تحمیل شدن = سربار شدن، آمریکا همیشه بر کشورهای مخالف با خودش، تحریمهایی را تحمیل می کند. آمریکا همیشه بر کشورهای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"با" پیشوند دارندگی، پیشوند "با" نشاندهنده داشتن یک ویژگی ست ( دارندگی ) که با چسبیدن به آغاز یک نام، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند: باخرد، ب ...

پیشنهاد
٢

در زبان پارسی، حالت دارندگی، هم با پسوند و هم با پیشوند، خود را نشان می دهد. پسوندهای دارندگی مانند"دار"، "مند"، "وَر" و. . که با چسبیدن به پایان ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود ُ سپاس پیشوند نایِش، پیشوند نفی، نایش = نفی، نفی کردن، پیشوند نایش مانند " نا" و "بی"، نشانگرِ نبودن یا نداشتن یک ویژگی ست و با چسبیدن به واژه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خدایانِ گونه ها، ایزدان گونه ها، ایزدان یا فرشتگانی در مینو ( جهان بالا ) که هریک، نماینده ونگهبان پدیده یا گونه خود در گیتی ( جهان پایین ) است. [با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

گونِگان، گوناگون

پیشنهاد
٢

"با" پیشوند دارندگی، پیشوند "با" نشاندهنده داشتن یک ویژگی ست ( دارندگی ) که با چسبیدن به آغاز یک نام، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند: باخرد، ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشوند دارندگی، پیشوند "با" نشاندهنده داشتن یک ویژگی ست که با چسبیدن به آغاز یک نام، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند: باخرد، باادب، باهنر، باصف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

# پیشوند نایش# نایش به چم نفی کنندگی که نشانگر نبودن یا نداشتن یک ویژگی است. پیشوند نایش پس از چسبیدن به برخی نامها، آنها را به فروزه ( صفت ) دگرگون ...