پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٤٧٥)

بازدید
٣,٦٠٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زدو بند کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زدو بند، زدو بند کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کارزار، تازش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آگهی نامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گزینندگی، گزینشگری

پیشنهاد
١

کارزار گزینشگری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اقدام به . . . کردن؟!!! کارواژه ی [اقدام به . . . کردن] شاید در هر گزاره ای ( جمله ای ) که به کار می رود کارواژه ای بیهوده بوده و تنها کارایی اش دراز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقدام به . . . کردن؟!!! کارواژه ی [اقدام به . . . کردن] شاید در هر گزاره ای ( جمله ای ) که به کار می رود کارواژه ای بیهوده بوده و تنها کارایی اش دراز ...

پیشنهاد
٠

واژه ی [اقدام به] شاید در هر گزاره ای ( جمله ای ) که به کار می رود واژه ای بیهوده بوده و تنها کارایی اش دراز کردن گزاره است: نیروهای دشمن اقدام به تی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی [اقدام به] شاید در هر گزاره ای ( جمله ای ) که به کار می رود واژه ای بیهوده بوده و تنها کارایی اش دراز کردن گزاره است: نیروهای دشمن اقدام به تی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراز و نشیب زمین = عوارض زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"رسیدن" به جای [منتهی شدن]: این راه به دریا منتهی می شود. این راه به دریا می رسد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گستردگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوند افزایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انگیزه افزایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

استان مرکزی ( با میانِگی شهر اراک ) نه در مرکز و میانه ایران است و نه مرکز و پایتخت بوده، فقط از روی اینکه زمانی بخشی از استان مرکز یعنی تهران بود، ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

داروی روان کننده شکم و روده، داروی شکم کار کن. وارونه اش داروی شکم سفت کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردم شهر انار در استان یزد به جای عُمر، " زاد" هم می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردم شهر انار در استان یزد به انعام "شاگردونی" می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"بالابود" من ماهانه بیست وپنج میلیون درآمد و بیست میلیون هزینه دارم، [پنج تومن اضافه اش را پس انداز می کنم]. [پنج تومن بالابودش را پس انداز می کنم].

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بالابود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهندسی وارونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"کربن پرتوزا" به جای [رادیو کربن] کربن پرتوزا یا کربن۱۴، کربنی ست که با نیمه عمر ۵۷۳۰ سال فرو پاشیده و به نیتروژن۱۴ دگردیس می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در برخی گزاره ها نیز می توان برآورد کردن و یا اندازه گیری کردن را به جای تعیین کردن به کار برد: از فروپاشی کربن۱۴ یا کربن پرتوزا برای تعیین سن سنگوار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پِیزُگ پرتوزا کربن پرتوزا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود چرا باید یک کالای ایرانی، نامی بیگانه داشته باشد؟! من در جایگاه یک ایرانی، دوستار خرید کالاهای ایرانیِ خوب هستم ولی هرگز کالای ایرانی که نام بیگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چرخش نما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

من از فروشگاهی که از روی خودکم بینی یا خودنمایی نام بیگانه بر خود نهاده هیچ خرید نمی کنم. فرهنگ پربار پارسی نیازی به نام های بیگانه ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم نَوَرد، همنورد دژی دید با آسمان هم نورد / نبُرده کسی نام او در نبرد . نظامی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

من از فروشگاهی که از روی خودکم بینی یا خودنمایی نام بیگانه بر خود نهاده هیچ خرید نمی کنم. فرهنگ پربار پارسی نیازی به نام های بیگانه ندارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تاقچه بالا گذاشتن، ناز آمدن، فخرفروشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

بُنمایه های دانشیک از نگاه دوستان: یکی دیوان لغات الترک است که در اصالت آن شک و گمان فراوان است، دیگری داستان های خرافی تورات و سپس نوشته های ابن خلد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بُرِشکاری، بریده بریده کردن نوشتار

پیشنهاد
١

بهره ناروا بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به به چه جالب چه بامزه، ترش و شیرین و شور هم راهشون رو به ترکی باز کردند؟ گل به خودی های خوبی می زنی جناب خود ترک پندار! شتاب نکن کم کم تلخ و تند و م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

عوامفریبی کار کسی ست که با نامهای گوناگون نوشته گذاشته، یک بار از زبان دکتر! بار دگر از دهن خانم بختیاری!! و گاهی از زیروبند سبکتکین با دروغ بستن به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در سنگنوشته داریوش که کنار آبراه سوئز یافت شده، او رود نیل را پُرآوه نامیده است، در بخشی از سنگنوشته می خوانیم: "داریوش شاه گوید: من پارسی ام از پارس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در سنگنوشته داریوش که کنار آبراه سوئز یافت شده، او رود نیل را پُرآوه نامیده است، در بخشی از سنگنوشته می خوانیم: "داریوش شاه گوید: من پارسی ام از پارس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دست به کار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از درماندگی و کلافگیِ بسیار، گیج شدن و راهی به جایی نداشتن. یا با فشار روانی آوردن روی کسی، مایه گیجی و سرگشتگی او را فراهم کردن. یا حالتی ست که پس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درود جناب باقری گرامی در گذشته ی حتا نه چندان دور خوراک مردم تا نزدیک به صد درصد آش و آبگوشت و خوراک های پر آب بود که خراشیدن و تراشیدن جایی در این گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

" لق خواندن" پیشنهادیست به جای واژه ی [فالش خواندن] در آواز و نوازندگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دونسته بیشتر از بانو بختیاری!!! به ترکی آشنایی دارم ولی درسمون هنوز به [هللیک له] نرسیده بود شما ببخشید. اگه من به روت نمیارم که با نامهای جورواجور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هله هوله

پیشنهاد
١

دانستن، آگاهی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از ترکی ناامید شدی به تازی پناه بردی [هللیک له!] دیگه چیه؟ درباره سوس، من در نوشته ی پیشین چندبار از واژه [باید] بهره برده ام، نه از [شاید]، گویا از ...