پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٢٤)
رساندن
نام کاربری، شناسه کاربری، شناسه
کشیدن غذا، کشیدن خوراک، چیدن غذا، چینش خوراک
"راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ی "راک"، رشته است و راکیزه به چم [رشته ای] است از این روی که راکیزه یا میتوکندری، اندامکهایی هستند که معمولا رشته ...
"راکیزه" یکی از چمها ( معانی ) واژه ی "راک"، رشته است و راکیزه به چم [رشته ای] است از این روی که راکیزه یا میتوکندری اندامکهایی هستند که معمولا رشته ...
فراژِنگان: ژنگان یا ژنوم یک اجتماع میکربی
گودالهای بسیار ژرف اقیانوسی که دارای 6000 تا 11000 متر ژرفا ست.
فراپیام یا خدمات پیام چندرسانه ای ( MMS ) در گوشیهای همراه گونه ای از خدمات پیام کوتاه است که در آن، افزون بر توانایی فرستادن پیامهایی با درازای بیش ...
وادادن ( در برخی جاها )
رایانگاری، رایانویسی
رایانگار، رایانویس
پایشگر
خوار ُ بار فروشی
گذر بستن، گذر بندی کردن، گذر بند، گذربندی = سد معبر
گذر بند، راهبند، گذر بستن، گذر بندی کردن = سدمعبر کردن
درود ُ سپاس نه از ده ⬅ نوازده ⬅ نوزده = نه در ده، نه بر ده، نه برای ده، نه با ده افزون واژ ( =حرف اضافه ) [از]، به جز چم ( معنی ) بنیادینش، دارای چم ...
تیزبُر
در هندسه می توان از واژه های پُرساز یا نودساز به جای متمم بهره گرفت، کنج پرساز کنجی ست که کنج کناری خود را تا 90 درجه پر می کند. کنج پساورد یا کنج ...
کنجهای نودساز، کنجهای پُرساز، می توان واژه ی درخوری برگزید و به جای متمم به کار گرفت. این کار در آموزش و پرورش و رسانه ها کاری بایسته و انجام پذی ...
کنج نودساز = زاویه متمم، کنج پشت بند = زاویه مکمل، کنج پساورد
کنج پسآورد، کنج پشت بند، کنج یا زاویه ای که همراه با کنج کناری خود، کنجی 180 درجه را بسازند. زاویه متمم = کنج نودساز
درود و سپاس به کاربران نیک اندیش استاک یا ایستاک ( =ایستاده ) ، واژه ی درخوری برای جایگزینی به جای قائمه است ولی راست، واژه ای با چمها ( معنیها ) ی ...
هخامنشیان نام خود را از "هخامنش" نیای چهارم کورش بزرگ ( کوروش دوم ) و نیای پنجم داریوش گرفته اند. برابر با سنگنبشته داریوش در بیستون، او نیاکان خود ...
تاوانِ گذشته
تاوان دهی، تاوان دادن = جبران، جبران کردن
پذیرش اشتباه و درخواست برای جبران کردن = جُور کشی
جبران ناپذیر، تاوان ناپذیر
جُورِ . . . دادن = جبران کردن، تاوان دادن، او جُورِ کار اشتباهش را داد.
جبران کننده، جُور دهنده
جُورِ . . . دادن، جُورِ . . . کشیدن = جبران کردن، [jowr ] او جُور کار نادرستِ دوستش را داد.
جُور دهنده، جور دِه، جورکش
کوتاهی یا کار نادرست کس دیگری را تاوان دادن ( جبران نمودن )
جوندار در زبان مردمی و عامیانه. بیشتر برای دادن ویژگی نیرومندی به ابزارها، چیزهای بیجان یا برخی مفاهیم به کار می رود: آچار جوندار ( بزرگ و قوی ) شع ...
دانِگان
" زِهراه" " زِه" ، بن کنونی کارواژه " زهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چمِ رویان ( جنین ) و ...
" زَه" یا زِه، بن کنونی کارواژه " زَهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چم بچه و کودک بوده و زهی ...
زهدان = رَحِم " زَه" یا زِه، بن کنونی کارواژه " زهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چم بچه و کو ...
" زَه" که دهخدا آن را زِه گفته، بن کنونی کارواژه " زَهیدن" به چم زاییدن ( بچه آوردن ) است، بر همین پایه "درد زه" چم [درد زایمان] دارد. زه به چم بچه ...
تخته سنگ، خرسنگ = سنگ بزرگ
تکان کُش، رویدادی ناگهانی، سخت، ناگوار و دلهره آور. رخدادی دشوار و ترسناک که به طورناگهانی بر کسی سربار شود. ( در گویش اصفهانی ) تکان کش کردن: آگا ...
سربار، تحمیل کردن = سربار کردن، تحمیل شدن = سربار شدن، آمریکا همیشه بر کشورهای مخالف با خودش، تحریمهایی را تحمیل می کند. آمریکا همیشه بر کشورهای ...
سربار، تحمیل کردن = سربار کردن، تحمیل شدن = سربار شدن، آمریکا همیشه بر کشورهای مخالف با خودش، تحریمهایی را تحمیل می کند. آمریکا همیشه بر کشورهای ...
"با" پیشوند دارندگی، پیشوند "با" نشاندهنده داشتن یک ویژگی ست ( دارندگی ) که با چسبیدن به آغاز یک نام، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند: باخرد، ب ...
در زبان پارسی، حالت دارندگی، هم با پسوند و هم با پیشوند، خود را نشان می دهد. پسوندهای دارندگی مانند"دار"، "مند"، "وَر" و. . که با چسبیدن به پایان ی ...
درود ُ سپاس پیشوند نایِش، پیشوند نفی، نایش = نفی، نفی کردن، پیشوند نایش مانند " نا" و "بی"، نشانگرِ نبودن یا نداشتن یک ویژگی ست و با چسبیدن به واژه ...
خدایانِ گونه ها، ایزدان گونه ها، ایزدان یا فرشتگانی در مینو ( جهان بالا ) که هریک، نماینده ونگهبان پدیده یا گونه خود در گیتی ( جهان پایین ) است. [با ...
گونِگان، گوناگون
"با" پیشوند دارندگی، پیشوند "با" نشاندهنده داشتن یک ویژگی ست ( دارندگی ) که با چسبیدن به آغاز یک نام، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند: باخرد، ب ...
پیشوند دارندگی، پیشوند "با" نشاندهنده داشتن یک ویژگی ست که با چسبیدن به آغاز یک نام، آن را به فروزه ( صفت ) دگرگون می کند: باخرد، باادب، باهنر، باصف ...
# پیشوند نایش# نایش به چم نفی کنندگی که نشانگر نبودن یا نداشتن یک ویژگی است. پیشوند نایش پس از چسبیدن به برخی نامها، آنها را به فروزه ( صفت ) دگرگون ...