پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٢٨٨)

بازدید
٦,٣٢٥
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چابَرگ به جای کاربن؛ چابرگ: چاپ برگ، برگه ای برای چاپ همزمان آنچه می نویسیم. - واژه ی پیشنهادی دیگر به جای کاربن، نوواژه ی [زیرچاپ] است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"چابَرگ" چابرگ نوواژه ی پیشنهادی به جای کاربن است. چابرگ: چاپ برگ، برگه ای برای چاپ همزمانِ آنچه می نویسیم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"زغالین" زغالین نوواژه ای ست که به جای واژه ی بیگانه ی گرافیت پیشنهاد می شود. زغالین= از جنس زغال، ماده ای با پایه ی کربن، گرافیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"زغالین"، زغالین ( =از جنس زغال ) به جای گرافیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پِیزُگ" از واژه ی زغال یا زگال می توان نوواژه ای به جای واژه ی کربن برساخت. پِیزگ نوواژه ای پیشنهادیست به جای واژه ی کربن. پِیزگ: پی=پایه - زُگ=زگ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پِیزُگ" از واژه ی زغال یا زگال می توان نوواژه ای به جای واژه ی کربن برساخت. پِیزگ نوواژه ای ست به جای واژه ی کربن. پِیزگ: پی=پایه - زُگ=زگال، زغال ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از واژه ی زغال یا زگال می توان نوواژه ای به جای واژه ی کربن برساخت: "پِیزُگ" پِیزگ: پی=پایه - زُگ=زگال، زغال. پیزگ= کربن، گوهر یا عنصری که پایه ی سا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پِیوا" پِیوا نوواژه ای ست که به جای واژه ی نیتروژن پیشنهاد می شود. پیوا: پِی=پایه - وا=وای=هوا [وا، وای، وایو] نامواژه هایی ست که در اوستایی، سانسک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پِیوا" پِیوا نوواژه ای ست که به جای واژه ی نیتروژن پیشنهاد می شود. پیوا: پِی=پایه - وا=وای=هوا [وا، وای، وایو] نامواژه هایی ست که در اوستایی، سانسک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پِیوا" پِیوا نوواژه ای ست که به جای واژه ی نیتروژن پیشنهاد می شود. پیوا: پِی=پایه - وا=وای=هوا [وا، وای، وایو] نامواژه هایی ست که در اوستایی، سانسک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمزا، آبزا، اُوزا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهادینگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"نهادینگی" واژه ی پیشنهادی به جای تثبیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَهِش، نهادینگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهادینه، نهاده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستیازی، ( کارواژه ) دست یازیدن= دست درازی کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تُنگ= کوزه ی آب، پارچ؛ واژه ی تُنگ، همریشه با واژه ی تانک یا تانگ ( =مخزن آب ) در پهلوی است که در پارسی دری به ریختهای تُنگ و تونکه به چم آوند و کوز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از پسوند گان می توانیم به جای جات بهره گیریم که نشان دهنده ی انواع یک چیز باشد: میوه گان= انواع میوه؛ به جای میوه جات سبزیگان= انواع سبزی؛ به جای سبز ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از پسوند "گان" می توان برای نشان دادن انواع یک چیز بهره گرفت: میوه گان= انواع میوه، آنچه را که میوه شمارند؛ به جای میوه جات. سبزیگان= انواع سبزی؛ به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

ماژیک هایلایت= نِیفام نشانگذار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

"نِیفام" نِی فام، واژه ی پیشنهادی گروه [جاوید پاژین] است به جای ماژیک؛ نیفام= نیی که دارای فام=رنگ است. و نیز نوواژه ی پَرَنگ: پر رنگ.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترشیگان= انواع ترشی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبزیگان= انواع سبزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میوه گان= انواع میوه؛ واژه ی میوه گان جمع میوه نیست بلکه نشانگر انواع میوه است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

میوه گان= انواع میوه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میوه گان= انواع میوه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

نوشتِگان، سخنگان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگاهگر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگاهگر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نمونه هایی از کاربرد واژه ی "هنگ" به چم هوش، دریافت، دانایی، زیرکی در سخنگان کهن: که او را سپارم به فرهنگیان/که دارد سرِ مایه و هنگ آن. فردوسی یکی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

"سخنگان" سخن . پسوندِ گان؛ پسوند گان در برخی کاربردها همچم با پسوند گاه است و نشانگر جا و مکان: هرمزگان، آذربایگان، گلپایگان، شاپورگان، دلیگان، شادگا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"سخنگان" سخن . پسوندِ گان؛ پسوند گان در برخی کاربردها همچم با پسوند گاه است و نشانگر جا و مکان: هرمزگان، آذربایگان، گلپایگان، شاپورگان، دلیگان، شادگا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

آگاهگری، آگاهنمایی به جای اِعلام، اعلام کردن= آگاهاندن، آگاه کردن، اعلام کننده= آگاهگر،

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنگ، چنگال چنگار= بدخیمی، سرطان بدخیم متاستاز دادن= چنگ انداختن؛ ! هنگامی که چنگالهای خدا، رویاننده و گشاینده ی بال پرواز برای چسبندگان به زمین می شو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندریختانه، چنددیسانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندریخت، چنددیس، چندیس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریخت شناس، متخصص ریخت شناسی، Morphologist

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریخت شناس، ریختشناس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریخت شناسانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریخت شناسیک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مُرده ریغ، مرده ریخت؛ ریغ و ریگ از ریخت گرفته می شوند، مرده ریگ= چیزی که از مرده ریخته. [ریغو=ریخو=کسی که پیاپی درحال ریختن از پشت است]

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دِرَخت! پیشوند د ( به چم بسیار ) - رخت، راخت=راست، راز، رای دراختن=درازیدن=دراز شدن دراختن=دراستن=بسیار راست شدن=دراخت ( درخت ) شدن؛ دِرُختن=دِرُستن= ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهاد، مانند نهاد کارگزار یا انجامگر به جای قوه ی مجریه!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارگزار، انجامگر، انجامنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهاد کارگزار، نهاد انجامگر؛ واژه ی مجری و مجریه، نام کُناک ( نام فاعل ) است و برای برابرگزینی نیازی به پسوند /ی/ نیست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامواژه ی "میاندار" را به جای [مجری] نیز می توان به کار برد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانداری= اجرا میاندار= مجری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

میاندار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

میاندار= مجری، میانداری= اجرا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جناب فرتاش، دریغ از واژه ی [انگلیسی دوست] که انگلیسی زده! انگلیسی خورده و عن گلیسی اوق زده.