پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٢٣)

بازدید
٢,٦٣٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود به نظر می رسد واژه یقه از "یوغ" گرفته شده باشد و آن چوب بندی است که برای کشیدن خیش و شخم زدن به گردن گاو و اسب می انداختند. چنین ابزاری در ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شوهر، شویبانو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درود واژه چکش در پهلوی به دیسه چکوچ و در اوستا به ریخت چکوک وجود دارد و واژه ای پهلوی - پارسیست. بودن این واژه در ترکی مانند هزاران واژه دیگر پهلوی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

درود پاسخ به کاربر بهزاد واژه جان به همین ریخت وهمچنین ریخت کهنتر آن " گیان" در زبان پهلوی نمایان است که از واژه " گیه" در اوستایی به چم زندگی به دست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درباره پسوند وان: تکواژهای وان و گان در جایگاه پسوند دارای یک چم ( معنا ) هستند که نشان دهنده جا می باشند، دگرش واجِ /و/ به /گ/ از پارسی میانه به پار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود نام باکو در نوشته های کهن ارمنی به دیس [باکاوان یا باکوان] نگارش یافته که از دیدگاه جناب کسروی بخش نخست آن باکا یا باک همان بَغَ اوستایی و وان ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

چهرایی، به رنگ چهره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صورتی، گلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تخم راهه، لوله نخم بر، لوله ای ست از تخمدان به رحم ( زهدان ) ، دارای مژکهایی ست که یاخته ی تخمک و یا تخم را از تخمدان به زهدان می برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوله تخم بر، تخم راهه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماهینگی، دشتان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

درود خان یک واژه ترکی و مغولی است! یعنی چه؟ بلاخره یا باید ترکی باشد یا مغولی یا شایدم سغدی باید بُنمایه های تاریخی را دید، به هر روی اگر گمانه ی زبا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبانزدِ [بلبلی که خوراکش زردالو هلندر باشه بهتر از این نمی خونه!] این زبانزد را در پاسخ به سرور و کارفرمایی گویند که در برابر دستمزدی اندک و کم ارزش، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

درود شاید منظور کاربر بهزاد همان سلسله اِشَک کانیان باشه که بشود خرخانیان یا شایدم خرخاکیان، سلسله ای که شاید پیرامون مغولستان بوده، اِشَک کانیان پس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجام قانون،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دنده مرده گونه ای حرکت خودروست که در آن دور موتور و سرعت خودرو کمتر از حد نیاز برای دنده داده شده به گری بکس یا جعبه دنده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام پذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی خیال، بی تعصب، آدم بسیار دیر رنج، کسی که در برابر ریشخند یا توهینهای دیگران، بی واکنش یا دیر واکتش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جنگلی، کوهی، خودروو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهره بری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه بهره بری به جای واژه مصرف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسخ به کاربر بالا من از خودم چیزی نگفتم، ، کانیشکا بزرگترین شاه کوشانی در سنگنبشته خود ( نامور به رباطک ) زبان این سنگنبشته را [ آریائو] می نامد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَلَندِر گونه ای زردالوی کوچک، کمتر خوشمزه، پُربار و ارزان بها که هم بهره بریِ تازه خوری دارد و هم در فراهم آوری لواشک و پر زردالوی خشک ( ترشاله ) کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چارسو، چارسوک چترنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاشت، سور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همی می چکد گویی از روی او / همی بوی مشک آید از موی او ( فردوسی ) وآن قطره باران که برافتد به گل زرد / گویی که چکیده ست گل زرد به دینار ( منوچهری ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب مقطر = چکیداب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"چکیداب" آب چکیده، آب چکانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

درود اردشیر پاپکان، اردشیر پور پاپک، بنیانگذار پادشاهی ساسانی. این نام در بُنمایه های پهلوی ساسانی که دارای پیشبنه 1800 تا 1400 ساله هستند دیده می ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود اردشیر پاپکان، اردشیر پور پاپک، بنیانگذار پادشاهی ساسانی. این نام در بُنمایه های پهلوی ساسانی که دارای پیشبنه 1800 تا 1400 ساله هستند دیده می ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"وهیشت آباد اردشیر" [بهشت آباد] نام شهر بصره در ایرانِ ساسانی. بصره یا بسراه، بس راه؛ شهری که در آن راهها بسته می شود به دریا.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واژه ی جانِور در بنیاد خود [جان آور / جاناور] بوده به چم باشنده ی جاندار و زنده، واژه ای ست که کاربرد در زبان پهلوی نیز داشته است. واژگانی مانند دا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود ُ سپاس آینه در زبان پهلوی به دیسه "ایوینَگ" ( ewenag ) آمده که برگرفته از ریخت پارسی باستان آن " ادَیَنَکَ" است، دَی به چم ( معنی ) دیدن و ادینک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

درود ُ سپاس به کاربر بالا: نامواژه ارشک در بُنمایه های پارسی باستان به دیس " اَرَشکَ " دیده می شود که در بنمایه های یونانی به ریخت " آرسِس" و در ارمن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درهمرَوی، درهم روی، درهم نهشت، نِهِشتن به چم نهادن، گذاشتن، نشستن است و "درهم نهشت" = درهم گذاشتن، درهم رفتن = تداخل با بکارگیری چندین باره ی نووا ...

پیشنهاد
١

در دست گرفتن، در دست بودن، مال خود کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود و سپاس از کاربر آرش. کاربر گرامی؛ من زبانهای ترکی و مغولی را به هم ربط و پیوند ندادم و پیرو دیدگاه زبان شناسانی هستم که دیدمان و نظریه زبانهای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود واژه فسقلی از فسقل و اینگونه می نماید که فسقل، تازی شده ( معرب ) واژه پشکل ( = سرگین کوچک گوسفند ) باشد. فسقلی، واژه ای ست برای خواری و کوچک شم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پسین به چم [بعدی و آخرت] است. جهان پسین = جهان آخرت دنیا = گیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بُن و بَر = علت و معلول /به جای واژه های تازی، برابر پارسی آنها را به کار ببریم. می توانیم به جای واژاک یا اصطلاح برهان علیت بگوییم "فرنود بُنابَر"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آوا نمایی، آوا نمایشی وسایل صوتی تصویری = ابزارهای آوا نمایی رسانه های آوانمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود * مگه میوه غیر آویزون هم داریم؟!* برخی کاربران جوری می گویند گیلاس یعنی دانه یا گردی آویزان و روی این چمار و معنا پافشاری می کنند که انگار دیگر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درود ُ سپاس واژه آلو، واژه ای پهلوی ( پارسی میانه ) است که آن را به ریخت آلوگ در پهلوی می بینیم مانند شفتالوگ، هلوگ، زردالوگ در پهلوی، در همین راستا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود ُ سپاس برخی از کاربران واژه گیلانار به چم آلبالو را واژه ای گیلکی دانسته اند برای اینکه واژه گیل یا گیلان در آن است و کاربران ترک آذری زبان، گیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوواژه ی "همپَر" ( به جای wingman ) ، واژاک یا اصطلاحی ست برای نامیدن هواگردی که در پشت سر هواپیمای پیشگام در پرواز است. و "پهپاد همپَر" مفهومی پیشن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( در آرایش پرواز هواپیماهای جنگنده ) هواپیمای پشت سر هواپیمای پیشگام، خلبان هواپیمای دوم، خلبانی که بیرون از فرمان دسته هوایی پرواز می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود دوستی که در بالا گفتند بهتر بودبه جای واژه ی پهپاد، پرپاد ساخته می شد این نکته را در نظر نگرفته اند که نامهای دیگری مانند خهپاد و شهپاد هم ساخنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از واژه "دارابی" می توان به جای گریپ فروت بهره برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشداشت به جای عَرضه، پیشداشت و درخواست = عرضه و تقاضا به گفته شادروان دهخدا