پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٨٨٩)

بازدید
٥,٠٠٧
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بُنواژه ی دِرُودن ( derowdan ) به چم دِرو کردن است. دِرو ( derow ) درو کردن= بریدن، قطع کردن دِرُودگر ( derowdgar ) = برشگر، چوببُر، نجار. پس باید ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

واژه ی درود هیچ پیوندی با واژه ی درودگر ندارد. : واژه ی "دُرود" ( dorood ) همریشه و همچم با واژه های درست، true و. . . چم سلام و آرزوی درستی و تندرس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانی، همسان بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسان شده، همسانیده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسان کردن، همسانگری کردن، همسانیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساینده، آن که چیزی را می ساید؛ سانیده چیه؟ واژه ی سانیده را می توان به چم [مانند شده] دانست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانگری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانگری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسانگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی ستور همریشه با استوار، ستبر، ستون و. . برگرفته از ریشه ی اِستَ ( sta ) در ایستادن ( stand ) . ستور= چارپای ستبر، کلفت و گنده.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی ستبر که در پهلوی به ریخت استبر ( مانند استبرک، استبرق ) ، ستپر و در اوستا ستَوره ( stawra ) نیز بوده با واژه های استوار، سُتور، استابولوم ( =ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاوِش= تاویدن، تاب آوردن، تحمل کردن گرنه بدبختمی مرا که فکند / به یکی جاف جاف زودغرس او مرا پیش شیر بپسندد / من نتاوم بر او نشسته مگس رودکی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاویدن، تاوش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاب آوری، تاویدن، تاوش، تاویدن=تاب آوردن: گرنه بدبختمی مرا که فکند/ به یکی جاف جاف زودغرس او مرا پیش شیر بپسندد / من نتاوم بر او نشسته مگس رودکی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب و تاب، جوشش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

همدرونی، هم درونی، هملبی، همپوشی، همپوشانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درود ُ سپاس خُرد# آک یا قئرئق یا . . . ، خِرَد برخی کسان جای شک دارد. بافتار ( متن ) ی که در بالا آمد برپایه ی بُنمایه ها ( منابع ) پهلوی ست یعنی چن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مانندواژه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمیزواژه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تازیده= تازی شده، عربی شده، معرب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تنگیره، تنگیره واژه ای پارسی به چم دیگ و دیگچه و پاتیل و قابلمه است؛ این نامواژه پس از تازیدگی ( معرب شدن ) ، به ریخت تنجره و طنجره و تنجیر و. . در ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامواژه ی تنجره، تازیده ( معرب ) واژه ی پارسی تنگیره است که به دیگ و دیگچه و قابلمه گفته می شده است. این واژه به ریختهای تنجیر و طنجیر و طنجره نیز د ...

پیشنهاد
٠

همه چیز را همگان دانند ُ همگان هنوز از مادر نزاده اند. : در روزگار خسرو انوشیروان فرستاده ای سازمانی ( رسمی ) از روم به دربار آمد. انوشیروان برای آن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی پویامیخت در دانش طبیعی و هازمانی ( اجتماعی ) ، می تواند نشانگر سامانه ( سیستم ) هایی باشد که از همکنش و آمیختگی پاره ها یا بخشهای گوناگون فراه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زاستار به چم طبیعت، زیست بوم. زاست، بن گذشته ی بنواژه ی زاستن است. زاستن= زاییدن زاستار: بنواژآور ( حاصل مصدر ) از زاستن. پس هرآینه واژه ی زاستار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندگی، زیِش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کهرُبازی" [کهربایی] به چم برقی، الکتریکی و [زی] بن کنونی از بنواژه ی زیستن. کهربازی= زیَنده یا زیست کننده با کهربا یا نیروی الکتریکی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کهزی، کهزیست" [کهربا] به چم برق، الکتریک و کَه کوتاه شده ی کهربا است. [زی، زیست] بن کنونی/گذشته از بنواژه ی زیستن. کهزی یا کهزیست= زیَنده یا زیس ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

زاستار به چم طبیعت، زیست بوم. زاست، بن گذشته ی بنواژه ی زاستن است. زاستن= زاییدن زاستار: بنواژآور ( حاصل مصدر ) از زاستن. پس هرآینه واژه ی زاستار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"پیکربندی" کانفیگ” واژه ای است که به طور کوتاه نشانگر تنظیمها یا پیکربندی است و از واژه ی انگلیسی “configuration” گرفته شده است. برابر پارسی سره اش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بستن، سر هم کردن، پیوستن، پیوند دادن، چسباندن به جای وصل کردن، بسته شدن، چسبیدن، سر هم شدن، پیوند گرفتن به جای وصل شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بستن، بندیدن، سر هم کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوکه، واژه ی پاکه فرانسه که به ریخت پاکت به پارسی راه یافته، همان [پوکه]ی خودمان است که برگرفته از واژه ی پوک و پوچ است. همانا اینها واژگان همریشه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی پوکه برگرفته از پوک و همریشه با واژه های پوچ و پوس ( بن کنونی از بنواژه ی پوسیدن ) و واژه ای پارسی ست. بودن واژه ی پوک در زبان مردم آذربایگان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پرتونگاری یا رادیولوژی: پرتودهی به جای اکسپوز، . در میان پرتوکاران ( پیشه وران رشته ی پرتونگاری ) ، واژه ی اکسپوز به چم ( معنی ) پرتودهی ( پرتود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پرتونگاری یا رادیولوژی: پرتودهی به جای اکسپوز، در میان پرتوکاران ( پیشه وران رشته ی پرتونگاری ) ، واژه ی اکسپوز به چم ( معنی ) پرتودهی ( پرتودادن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برانگیزنده، برانگیزاننده، آغازگر، آغازنده، پویاگر، پویاساز

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پویاگری، پویاسازی، آغازگری، برانگیزندگی: کُناک نام ( نام فاعلی ) برانگیختگی: کُنیک نام ( نام مفعولی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پویاگر، پویاساز، آغازگر، آغازنده، برانگیزنده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه های گوناگون دانشیک یکی از پیشنهادهای زیر می تواند به کار رود: برانگیزش، برانگیزندگی، برانگیزانندگی، آغازندگی، آغازگری، پویاگری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برانگیزنده، برانگیزاننده، آغازگر، آغازنده، گشاینده، بسته به زمینه ی دانشیک و کاربردی این واژه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پویامیخت" نوواژه ای ست که می توان به جای دانشواژه ی [کمپلکس فعال] به کار گرفت. پویامیخت= آمیخته ی پویا . پویامیختن= کمپلکس فعال شدن، ساخته شدن یا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"پویامیخت" پویامیخت ( =آمیخته ی پویا ) به جای کمپلکس فعال. پویامیختن به جای کمپلکس فعال شدن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وفا= پایبندی باوفا= پایبند، بیوفا= ناپایبند، سست پیمان، نمک نشناس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناپایبند، ناسپاس، دمدمی، سست پیمان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گاهی می توان "پیکربندی" را به جای تنظیمات به کار گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستیزه گویی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستیزه گویی