پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٢٣)

بازدید
٢,٦٣٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/انگیزاننده/ انگیزه بخش، دولت، رسانه و دانشگاه، موتورهای محرک مردم یک کشور هستند. دولت، رسانه و دانشگاه، انگیزاننده[انگیزه بخش] مردم یک کشور هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به چنگ آوردن به چنگ آوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسی، به فراوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسی، به فراوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آن میان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفارش دهنده، سفارشگر،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفارش دهنده، سفارشگر، سپارنده، در بانک: سپرده گزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود خوددریافت، توانمندی تازه ای است که در ایران از کمابیش سال نود خورشیدی به پاره ای از دستگاههای خودپرداز برخی بانکها افزوده شد به اینگونه که دستگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیدرنگ، در دم، هماندم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واپاشی، واکاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعربف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعربف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعربف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...

پیشنهاد
٠

این زبانزدی اصفهانی ست که می گوید: "هوو هوو را خوشگل می کنه، یاد یاد را کدبانو" به چم: هماورد و رقیب، مایه پیشرفت می شود. واژه "یاد" به جز آن معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/تاریغ سرآمد/ تاریخ سررسید/ کارواژه "سرآمدن" به چم به پایان رسیدن است بنابراین از واژه "سرآمد" به جای انقضا می توان بهره برد. همچنین از کارواژه "سر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینگونه می توان پنداشت که واژه " آستین" شاید در آغاز به ریخت دَستین ( =دستی، بخشی از جامه برای پوشاندن دست ) بوده که برای واگویی ساده تر به ریخت داست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود عربگرایی که چه بگویم عربزدگی برخیها هم نوبره به خدا! همه جهان می دانند که شماره "صفر" در دستگاه شمارگان دهدهی دارای کاربرد است و دستگاه دهدهی هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غوته گر

پیشنهاد
٠

کوره هسته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوره، کوره هسته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/فناورانه/ در پیوند با فناوری یا تکنولوژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فن آور ( فناور ) به جای تکنسین یا تکنولوژیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فن آور، فناور = تکنسین فناوری = تکنولوژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چرکسها از مردمان قفقازی هستند نه ترک، با زبان چرکسی که پیوندی با ترکی ندارد. حرفای برخی ها، گفته مینورسکی خاورشناس رو به یاد آدم می ندازه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنبل، سست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سستی، تنبلی، کوتاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چَم = معنی، معنا؛ دهخدا: معنی را نیز گویند که روح لفظ است ، چه لفظ را به منزله جسم و معنی را روح آن گرفته اند، چنانکه هرگاه گویند: این سخن چم ندارد، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه قورت در قورت دادن به چم خوردن یا بلعیدن، به گمان بسیار از واژه "خورد" گرفته شده است. قورت دادن = خورد دادن، خورد رفتن، خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُل، چُل، شُل، شَل، کُله، چوله، شُله و . . همگی از یک ریشه اند به چم کج، کوتاه، ناراست، ول . . . کج و کُله، کج و چُله کارواژه ی کُلیدن = شَلیدن = لنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفشدوزک یا پینه دوز پینه به چم ( معنی ) [تکه ای پارچه یا چرم که به جامه یا کفش پاره بدوزند، وصله. ] پینه دوز = وصله دوز به کفشهای پاره، کفشدوز چون پش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفشدوزک یا پینه دوز پینه به چم ( معنی ) [تکه ای پارچه یا چرم که به جامه یا کفش پاره بدوزند، وصله. ] پینه دوز = وصله دوز به کفشهای پاره، کفشدوز چون پش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفشدوزک یا پینه دوز پینه به چم ( معنی ) [تکه ای پارچه یا چرم که به جامه یا کفش پاره بدوزند، وصله. ] پینه دوز = وصله دوز به کفشهای پاره، کفشدوز چون پش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دل ورزی = حوصله، دل ورز = پرحوصله، نادل ورز = بی حوصله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل ورز = پر حوصله، با حوصله، دل ورزی = حوصله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست / وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست / از کوزه همان برون تراود که در اوست هرزه گویی سو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درود ُ سپاس گفتاری که اینجا هست یک گفتار دانشی و فنی است دلیل ندارد که گفته ها، رنگ و رویکرد مذهبی پیدا کند و سخن از اسلام و مومنان و. . . به میان آی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "دنگ" به چم: گیج، پخمه، نادان، خنگ و خرفت وادنگ = به گیجی، به خنگی و نادانی. وادنگ کردن یا وادنگ آوردن به چم: خود را به خنگی و خرفتی و گیجی زدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "دنگ" به چم: گیج، پخمه، نادان، خنگ و خرفت وادنگ = به گیجی، به خنگی و نادانی. وادنگ کردن یا وادنگ آوردن به چم: خود را به خنگی و خرفتی و گیجی زدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه "دنگ" به چم: گیج، پخمه، نادان، خنگ و خرفت وادنگ = به گیجی، به خنگی و نادانی. وادنگ کردن یا وادنگ آوردن به چم: خود را به خنگی و خرفتی و گیجی زدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/ شوخی پذیر، قابل شوخی/ این واژاک ( اصطلاح ) بیشتر در فرازها ( جمله ها ) ی منفی به کار می رود: این کار شوخی بردار نیست = در این کار نمی توان ساده انگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دبه کردن، وادنگ آمدن یا وادنگ کردن = نکول کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دبه کردن، وادنگ آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درست، دانشی، دانشیک، دانشورانه، بنیادین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی/ اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی آه از نفس پاک تو و صبح نشابور / از چشم تو و چشم تو و حجره فیروزه تراشی پلکی بزن ای مخز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مچل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مچل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر Ko�: اتگار چشمهات آلبالو گیلاس می چینه! در رویه ای از فرهنگنامه سانسکریت که جناب فرتاش بارگزاری کرده اند واژه Kas [رفتن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوچیان یا کوفچ ها عرب نبودند بلکه به گمان بسیار، گروهی چادرنشین از پشتونها بودند همچنانکه هنوز هم هستند. اگر عرب بودند مقدسی که بیگمان عربی می دانست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبارنامه