پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢,٦٣٨)
عبارت، از شماری واژه یا گزاره پدید آمده که درونمایه ی ویژه ای را داراست. به جای این واژه ی بیگانه می توان از واژه ی گزاره ( =جمله] برای واژه سازی به ...
هُورت: زمخت، گنده، نتراشیده نخراشیده، بداندام، ناهنجار در ریخت و اندازه
واژه هورچ در لری همات هورت است در پارسی به چم زمخت و نتراشیده نخراشیده.
درود بر جناب نقدی ارجمند نخست اینکه به گمان من پاد در پادسو نیز پیشوند است همانگونه که هم در همسو پیشوند است، همسو= همجهت، موافق پادسو= ناهمجهت، ضده ...
گذارده شدن
سازگاری، هماهنگی
سازگاری، هماهنگی، سازگار بودن، هماهنگ بودن
واژه ی ممهور! از واژه های نادرستِ روامند شده در سخنگان و ادب ست. مُهر، واژه ای پارسی است و بردن آن به وزن مفعولِ تازی، از لغزش های میرزالغتی های عرب ...
تندروی، تند رفتن، تندروی کردن= زیاده روی کردن
در برخی باره ها: تند رفتن، تندروی کردن
باداب، باد آب
"اِشنُفتن"، "اشنودن" ریخت کهن بنواژهای شنودن، شنفتن و شنیدن، از ریشه ی [شنو] به چم دانستن، شناختن، فهمیدن که می تواند با sniff و snuff ( =بو کردن و ...
"اشنودن" ریخت کهن بنواژهای شنودن و شنیدن که می توان از آن به جای فرواژه ( اصطلاح ) "فهمیدن یا دریافتنِ بو" بهره گرفت.
گذاردن= تعیین کردن گذارده شدن= تعیین شدن زادروز پورسینا به عنوان روز پزشک تعیین شد. زادروز پورسینا به نام روز پزشک گذارده شد.
ارزنده
درود سپاس از جناب نقدی پیشکش به دوستان کنم که با واکاوی واژگان در اندیشه، من به این برآیند دست می یابم که شاید در بیشتر باره ها و نمونه ها پیشوند هن ...
نگریسته شدن، اینگونه که به نظر می آید، اینگونه که نگریسته می شود،
دُژَنباری، دُژاَنباری، دژنباری= انبارگری از برای سود اهریمنی و دشمنی با مردم. دژنبار= محتکر
سپاس از برای پاسخهای دوستان من تا اندازه ی بسیاری با این دیدگاه که واژه ی خشنود از خوش نود فراهم نشده همسو شدم ولی هنوز دل آرام نیستم که واژه ی خشنَو ...
درود بر جناب فرتاش گرامی سپاس از بازنمایی که داشتید. بزرگوار آیا شما می توانید باور استواری داشته باشید که "خشنَو" جدای از اینکه چه چمی دارد، یک تکو ...
درود [آر و نای] به جای مثبت و منفی پیشنهادهای درخور نگرشی از سوی دوستان به جای واژه های مثبت و منفی پیش کشیده شده مانند [های و نای] یا [هاده و نایه]. ...
مُشعِر= آگاهنده
نرمش، آسانگیری، ساده گیری
خاستگاه
چیمدار= مدلَّل
جوشاک مهره ای، جوش خوردگی مهره ها و مفصل های لگن به یکدیگر.
جوشاک مهره ای، جوش خوردگیِ آهسته وارِ مهره ها به یکدیگر.
جوشاک، سختی مفصل
هازش، برگرفته از واژه ی [هازیشن] در پهلوی
هازش یا هازیشن در پهلوی به چم یقین ( در دین )
زمینه چینی، زمینه سازی
غوزوله یا غوزولو: غوز پسوند کوچکساز " اوله"، مانند کوتوله، دیگوله، کوچوله. غوزوله به ریخت غوزولو هم آوایِش می شود و به چم غوزیِ کوتاه است.
واژه ی کوتوله دارای دو بخش "کوت" و "اوله" است. کوت از کوتاه می آید و همریشه با Cut، اوله پسوند کوچکساز است مانند دیگوله. کوتوله= بسیار کوتاه
فرامده= مشتق. فرامدگی= اشتقاق
فرامد یا فرامده به جای مشتق. فرایش یا فرامدگی به جای اشتقاق.
فرامد به جای مشتق، محصول. فرایش یا فرامدگی به جای اشتقاق، استحصال
فرامد به جای مشتق. فرامد شدن= مشتق شدن، اشتقاق یافتن.
واژه ی هنداختار ساخته شده از بنواژه ی هنداختن یا انداختن است که پیشتر واژه ی هندازه ( اندازه، هندسه ) را پیشکش دانش انگارش ( ریاضی ) نموده است. هندا ...
زودگذر، ناپایدار
پیش نهاده شدن، به پیش نهاده شدن
با این گمان
نیاخته، نیازین، نیاز شده، دلخواه
تلخاب= باز، قلیا، تیزاب= اسید، زبان پارسی دارای دانشواژه های بایسته برای همه ی زمینه های دانشیک است و نیازی به وام واژه ندارد.
تیزاب= اسید تلخاب= باز، قلیا زبان پارسی نیازی به واژگان بیگانه ندارد.
می توان از واژه ی " تلخاب" به جای [قلیا یا باز] بهره گرفت.
واژه های فرگشت یا فراگشت، یک دگرش و گشتن آهسته و زمانبر را بازنمایی می کنند، واژه ی واگشت نیز درپایه به چم ( معنی ) برگشت است که چمِ انقلاب را نمی رس ...
از واژه ی دگرگشت ( =دگرش، تغییر ) می توان به جای واژه ی تازی انقلاب بهره برد. طبع هوا بگشت و دگرگونه شد جهان حال زمین دگر گشت از گشت آسمان مسعودسعد ...
دیوان شعری ست در ۴۰ هزار جفت ( بیت ) ، سروده ی ملافیروز پور کاووس از پارسیان و زرتشتیان هند که کمابیش ۲۰۰ سال پیش در آن سرزمین سروده شده است. جورج ...
پوکی، پوک بودن
"چیمانش"، "چمانش" چیم= دلیل چیماندن= دلیل آوردن چیمانش= استدلال