پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٢٣)
در زبان تاتی ( آذری ) ، به ریخت " کِژمِژ " گفته می شود.
درود سرمه، اکسید یا سولفید سرب و روی است که از کوره های گدازش سرب و روی به دست می آید. سرب در پی سادگی برون آوریِ آن از کان ( معدن ) ، یکی از کهنتری ...
لیزابه لیزابه = تراوش لعابدار و روان غده ها = موکوس
پشت تاپویی یا به گفته اصفهانیها پشت تاپوی به آدم دنیا نادیده، خجالتی و بی سر و زبان و بی دست وپا گفته می شود. پشت تاپوی یعنی که انگار یارو تاحالا از ...
شاید [بُش یا پُش یا بوش] در بشقاب ( بوشقاب، پشقاب ) ، ریخت دگرگون شده ی واژه ی [پیش] باشد ولی اگر به گفته برخی دوستان، بش را به چم تهی و خالی بدانیم ...
" بَوِش" سُراینده شاهنامه استاد سخن پرداز فردوسی واژه بَوِش ( =بودن ) را به چم تقدیر و سرنوشت به کار برده است: هر آن چیز کو خواست اندر بَوِش / بر آن ...
خودخواسته، آگاهانه، ئانسته
ناخواسته، نادانسته، ناآگاهانه
ماداَندامه، مادگی
نراَندامه، نرِگی
ماداندامه، مادگی
نراَندامه
زَهار، شرم اندام، شرمگاه
اندام نر، نرگی، کیر، نر ندامه به جای آلت رجولیت
نر اندامه
بهاشکنی
روانساز، روانکن، روان کننده
هدف شکنی
کوبه، کوبش، زنش
عادت ماهانه، قاعدگی
[دوره زنانگی]: ماهینِگی، دشتان
فرتور یا نگاره سراسر نمای دندانی
واژه اندامک را می توان بجای پروتز ( اندام ساختگی یا مصنوعی ) نیز بکار ببریم.
اندامیار = ارتز، بریس اندامک = پروتز
"سراسرنمای دندانی" دستگاه پرتونگاری ( رادیوگرافی ) پانورکس یا سراسرنمای دندانی: یک ابزار شناسایی باارزش برای دندانپزشکان است. در سنجش با دیگر روش ها ...
" نگاره سراسرنمای دندانی" گونه ای نگاره، فرتور یا تصویر پرتونگاری ( رادیوگرافی ) ست که از آرواره بالا و پایین و دندانها انجام می شود. - دستگاه راد ...
جنبش گیر، جنبش کاه، ویراینده، اندامیار بِرِیس یا اندامیار در پزشکی و توانبخشی: ابزارهایی که پیرامون اندام گذاشته و پوشیده می شود تا از جنبش اندام کاس ...
بهم ریختگیها، آشفتگیها، ناهماهنگیها، نابسامانیها
پیرادندانی، پیرامون دندانها
اندامک
مرزدار، مرزینه دار
مرزینه، مرزداری
جای گذار، کارگذار
تفتیدگی، افروختگی که دربردارنده ی آماس، داغی، قرمزی وگاهی درد یا سوزش است. در پزشکی می توان واژه پارسی تفتیدگی یا افروختگی را به جای واژه تازی التها ...
تفتیده، افروخته، تفتیدگی یا افروختگی به جای التهاب
دمابان، دمابان چای
/ اوهر ریخت کهن ابهر است نه اهر/ یعقوبی تاریخنگار وگیتاشناس سده سوم هجری درباره نامگذاری ابهر چنین می گوید؛ [ابهر شهری مشهور میان قزوین و زنجان و همد ...
واژه سراسرنما به جای واژه ی بیگانه پانوراما برساخته شده است. سراسرنمایی = پانورامیک
سراسرنمایی/ سراسرنما = پانوراما
" سراسرنمایی" واژه ای برساخته است به جای واژه ی بیگانه ی پانورامیک. سراسرنما = پانوراما
سراسرنما = پانوراما سراسرنمایی = پانورامیک
ناخوشی، بیماری، درد
ناخوش
جغرافیدان
گیتاشناس، گیتی شتاس
درود برخی بنیاد و ریشه واژه آستارا را به تالشی [هوسته رو] دانسته اند به چم " آهسته رو". برخی دیگر نیز گمانه ی [اُستورو[ را درست می دانند به چم "کنار ...
نزدیک به باور، به گمان بسیار، باور پذیر، باور کردنی
/چیره دل/ به ایران زمین باز کردند روی / همه چیره دل گشته و رزم جوی ( دقیقی )
نا - هار = ناخورده، گرسنه/ در گذار از زبان پهلوی به پارسی نو، برخی دگرش واجها دیده می شود ماننددگرش واج /ه/ و /خ/ به یکدیگر، برای نمونه هوپ خوب / هُش ...
واژگان از ترکی در سومری؟! خیلی راحت می گویید این واژگان ترکی است پس اگر سومری همان نیاترکی نباشد دستکم ترکی در آن زمان بوده؟! نتیجه گیری به همین سادگ ...