پیشنهاد‌های چنگیز بالاکوهی (١٢٩)

بازدید
٣٣٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیان/ pi�n : نشئه، منگ . زبانزد: گل مولا! معلوم است که صنام زیادی کله ات را میان کرده است. کلیدر محمود دولت آبادی پیان : ۱ ) پیاله ی له مس، قاپو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلوج/ keladj : خمیری که از جدا تنور واگردد و درون آتش تنور نیم سوز شود. زبانزد: کلونی بذر آورده شده از تنور؛ بسوخته. کلیدر محمود دولت آبادی کَل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنگاو/heng� : افت، وزن، سنگین، لخت زبانزد: منگول را به قاتمه سپرد؛ قاتمه به منگال هنگام داد. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاوَرس/ g�vars : گونه ای از غلات، کنایه از ریزدانه ی آن است. مثلاً ارزن زبانزد: قسم خورده بود که یک کف دست گاورس به ما بدهد. کلیدر محمود دولت آباد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جِیگ/djeig :قطره زبانزد: - اول یک جیگ آب بپاش دختر، بعدش جارو بکش! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دیگلو/ dig'l� : ابزار ریسیدن نخ ( دستی ) زبانزد: تا این موها با دست و دیگر و ریسیده بشوند. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

نَه رَد/ narăd : علفزاری که چرانده نشده باشد، رد بر آن نیفتاده باشد. زبانزد: به بهانه ی مال دزدی، بابت شکایت صاحب نَه رَد، . . . کلیدر محمود دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جنم/djănăm : خصلت، شخصیت زبانزد: چشم های درشت سیاه و جنم نگاه پسر ملا معراج هم، . . . کلیدر محمود دولت آبادی جنم/janam ( اِ. ) ( گفتگو ) ذات؛ سر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ورجلا/vardjălă : برآشفته، بشورید زبانزد: پوست صورت زخمی بود و چشم ها از هُرمِ آتش، ورجلا و سرخ. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشمخانه/ če ( a ) šm - x�ne : ( اِ. ) ( جانوری ) حدقه، کاسه چشم. چشمان او. . . هم چنان در چشم خانه می گردد و نظر می کرد. ( سعدی ) دوربین از دست گل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قناویز/ghănăviz : نوعی پارچه ی ابریشمی زبانزد: یک لحاف قناویز که برای عروسی پسرش دوخته بود، . . . کلیدر محمود دولت آبادی قناویز gan�viz ( اِ. ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پخچ/păkhch : پهن زبانزد: بینی پخچ و گونه هایی چون جوز خشک؛. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تُنگلی/t�ngeli : تنگ گلی، کوزه ی گلی. زبانزد: دست به گلوی تنگلی برد. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

هزّاهز/hăzăhăz : صدای جمعی انسان، چارپایان. زبانزد: اگر به صدای در بهاربند و هزّاهز مردان در فرو گرفتن بار از پشت مال ها، . . . کلیدر محمود دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جاگا/dj�g� : ظرف ( شامل جام، بادیه، کاسه و. . . ) زبانزد: دست برود و سفره و جاگا را پیش کشید، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گِرنِخ/ gernekh : ناصاف، ناهموار، ناهمنواخت زبانزد: نه چنین گرنخ و کاسته، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

هَپَکهَ/hăpăkăh ؛ بُهت، به حیرت واماندن. زبانزد: - ها استاد موسی! هَپَکه ات زده؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیس/ pis : زشت، بد، کثیف، پلید. این واژه در گویش های گوناگون زبان کردی، ملایری، گرکانی، بروجردی، بختیاری چهار لنگ، بوریسه و بسیاری جاهای دیگر در گفت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تُنبیدَن/ tonbidăn :فروریختن، آوار شدن. ( رُمبیدن هم آمده است ) عزیزم زبانزد: یا به گر همشتی سینه ی دیوار را توانستی تُنبانید. کلیدر محمود دول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لَچَر/Lăchăr : کثیف، دنی، زشتخوی زبانزد: اما این از طعن و گزندگی آمیخته به موذیگری لَچَرِ لحن او نمی کاست، . . . کلیدر محمود دولت آبادی لچر/lačər ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حُقنَت[حقن - اسم]:۱. [پزشکی] داروی تنقیه ۲ . آب دزدک، ابزار تنقیه ۳. آمپول ۴. داروی درون آمپول، مایع تزریقی در آمپول؛ جمع: حُقَن، حُقنات فرهنگ معاصر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوچی جو/kuchidju : در توکلی جویده شدن. زبانزد: بچه هایشان را از همان کوچی جو می کنند تا ترسو بار بیایند. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شراپنل/sher�pnel :لقب نوعی توپ. زبانزد: یا آتشی که از دهان شراپنل، بر نعل راه بتاخت. . . کلیدر محمود دولت آبادی شراپنل šerāpnel [انگ:shrapnel] ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرغلت/xar - galt ( اسم - مصدر ) خرغلت زدن ( مصدر فعل لازم ) ( گفتگو ) ( توهین آمیز ) ( مجاز ) خود را روی زمین، رخت خواب، و مانند آنها همراه با لذت و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عَقَه/ ăghăh : ریزش خوشه های خشک جو یا گندم. زبانزد: زود اگر دست نجنباند جو عَقَه می کند، خوشه می ریزند. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اُبِّه/ obbeh : کومه به زبان ترکمنی زبانزد: همان دم گل محمد از خواب می پرد و مادرش را بیدار می کند و از اُبِّه کوچک شان بیرون می زند. . . محمود دول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هَردَه/ hărdăh : بلندای کوه یا کتل زبانزد: نشده که فصل ییلاق - قشلاق، یا قشلاق - ییلاقات از این هَردَه بگذرند. . . محمود دولت آبادی کلیدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بودگار/budg�r : بود - گار، مثل روز - گار = حیات، هستی. زبانزد: چیزی، نطفه ای، جوانه ای درون وجود، در بطن بودار می جنبد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واریز/ vā - riz : ( اِ. مص. ) ۱ - واریز کردن. واریز پول به حساب. ۲ - فرو ریختن؛ خرابی. واریز گوشه دیوار، خاکشان پوده است، هوا بخورد واریز می کند. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کَلاغِشون/ k'lagheshoon :مفصل لگن خاصره زبانزد: بیگ محمد روی آرنج و کلاغشونش خود را به دم در کشانید، . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قُووم/ghoom : شن نرم، ریگزار، خاک، ماسه زبانزد: حتی بی صدای سم اسب ها، که راه به لایه ای از خاک نرم - قووم - پوشیده بود. . . قوم[ا. ]ریگ، شن، ماسه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مِجری/medjri : صندوقچه زبانزد: نجف رفت و مِجدی کوچکی از پستو آورد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی مجری/mejri : ( ا. ) ( گفتگو ) صندوقچه فرهنگ بزر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

لُکَّه/ l�k"kă : ناهموار راه پیمودن. زبانزد: در لُکَّه رفتن بنواخت اسب ها، کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اخیه/ ăkheie : فشار، بازجویی، شکنجه زبانزد: من را باز خان افغان و جهن خان سردار زیر اخیه گذاشته اند؛. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

لَفچ/lăfch : لب ، ( اختصاصاً در مورد شتر به کار رود، و کنایه از لب های درشت است. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خلَمَه/kh'lămă : گله بره، بزغاله های شیر خوار. زبانزد: پسرم آنجاست، دارد خلمه می چراند. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قرساق/ gh�rs�gh : گنجایش، ظرفیت، جنبه زبانزد: - قُرساق داشته باش، برادر! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لَخه دوز/ lăkheduz : پینه دوز زبانزد: با این لخه دوز چه جور آشنایی داری؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

آستُم/�st�m : طاقباز، روشن شدن، آشکاری. زبانزد: کار به آستُم افتاده بود. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیناق/ khin�gh : خنّاق. زبانزد: - خیناقش کردی بچه ام را! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پُلخ/ p�lkh :ناصاف و ریشه ریشه. ( در مثل: نوک قلم نی که کور و پَد شود. ) زبانزد: . . . از همین حالا کم کم داشت پُلخ می شد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جُلَّت/ dj�llat : زبل، ناتو زبانزد: به خیال خودم عمری را به جُلَّت گیری گذرانده ام، . . . کلیدر محمود دولت آبادی جلت jollat ( ص. ) ( گفتگو ) دغل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

شلار/ sh'lar : جلوه فروشی، نمایش خود، خود نمایی ( شلار دادن=خودنمایی کردن ) زبانزد: نمی تواند شلار بدهد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گینه/gine : جماع زبانزد: تنها مارال است بر بستر سبز گینه ی دشت. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کلپیسه/kălpisă : مارمولک زبانزد: کلپیسه ای اگر می توانست بشود و به دیوار بپیچد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تناس/ tn�s : قشر، لایه ای که بر اثر آفتاب، باد یا تشنگی روی لب ها بندد. زبانزد: لبهایش تناس بسته و خشک بود. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چُمبَه/ ch�mbă : مرادف چوب. ( غالباً جهت کوبانیدن خوشه به کار رود. ) زبانزد: . . . و هم چنان که پشته ی خوشه ی گندم را چُمبَه کوب کنند، . . . کلیدر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تُرپانیدن/ t�rp�nidan :تشر زدن، با تهدید سخن راندن زبانزد: اینجا مملکت ما است و تو به خاک ما می تُرپانی! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عَلقَر/ ălghăr : گودی میان دو بام گهواره ای یا گنبدی. زبانزد: ماه درویش تپاله های سنگاویز را میان علقر بام خالی کرد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خِپّنَه/ khep'pănă : پنهانی، دزدانه زبانزد: به خیالت در این قلعه می شود خشک و خِپّنَه کاری کرد؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شِپّات/ shepp�t : ضربه ی دست یا پای شتر. ( بینگار: لگد، لگد زدن ) زبانزد: من زنم را از تو می خواهم، تو به من شپات می زنی؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هورق/ h�rgh : کپک زبانزد: نان هورق زده بود. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کلوت/ k'lut :تل واره، برآمدگی هایی که خشک و چغر و بی گیاه باشند. مانند: خورشید بر جا، کویر و تل و کلوت بر جا بودند. کلیدر محمود دولت آبادی کَلُ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گِزلِک gəzlik :چاقوی کوچک، کارد آشپزخانه واژه نامه ی گویش تون ( فردوس ) تالیف: محمد جعفر یاحقی فرهنگستان زبان و ادب فارسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گزک/ găzăk : بهانه مانند: وقتی بو برده باشد، گزک دستش افتاده. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

غُراب/ gh�r�b : نام پرنده ای، کشتی، کنایه از خرامیدن باغرور، نام صحابه ای از ستارگان. زبان زد: خیلی هم محکم و غُرای روی اسب نشسته بود. کلیدر محمو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کال/ k�l : رود مانند: . . . پای و تن است که بخواهد گله اش را از کناره ی کال یا رودی، از سیلی که در آمدن ست برهاند. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بُله/ b�lh : ساده لوح، نادان، خِنک زبانزد: دیگر زبانش لمس شده، بُله شده. کلیدر محمود دولت آبادی بُل هُرت/ bolhort ( ص. ) : کم عقل ابله، دیوانه و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خُچاندن/kh�chch�ndan : درون آب کسی یا چیزی را فرو فشردن. زبانزد: پاپوش و کلاهش گویی در تغاری پر آب خُچانده شده بود. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غَچ/ghăch : آغشته، غرق در عرق تن، یا آب باران. زبانزد: چوخای نیمدارش غچ آب بود. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

غنج/ ghăndj :احساسی درونی، مثل قیلی ویلی رفتن مانند: وگرنه ته دلت، از این که هم چدن ماده پلنگی به زنی داری، غنج می رود برادر! کلیدر محمود دولت آباد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوسیه/ d�siye : پرونده، واژه ای فرنگی است، احنمالاً فرانسوی زبان زد: فرخ هندی کیست؟ دوسیه اش پیش من است. کلیدر محمود دولت آبادی دوسیه du ( o ) s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چَنَغ/ ch'năgh : چانه زبانزد: با آن چنغ جوش. کلیدر محمود دولت آبادی چَنَغ čanag ( ا. ) چانه، زیر گلو واژه نامه ی گویش تون ( فردوس ) تالیف: محم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرَنگ/ g'răng : مَچل، سرگردان مانند: خودش را گرنگ کرده، ما را هم بی خودی می کشاند به خانه ی آتش. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رِشک/ reshk / ریزه شپش زبانزد: عمو مندلو که هم چنان بیخ دیوار کاروانسرا نشسته بود و داشت رِشک های ته کلاهش را وا می جست، . . . کلیدر محمود دولت آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کِرَت/ kerăt : بار دفعه زبانزد: تا حالا دو کرت می خواسته بگریزد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی کَرَّت[ع. ] ( ا. ) مرتبه؛ دفعه فرهنگ بزرگ سخن دکت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

زِبَک/ zebăk : آرواره زبانزد: دندان بر دندان می سایید و زبک هایش زیر پوست چغر و کشیده ی صورت، برجسته بود. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کروچاندن/ ker�ch�ndăn : شکاندن، خرد کردن زبانزد: خان محمد دندان بر دندان کوچاند. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پکی/peki : تیغ دلاکی زبانزد: حسن دلاک بار دیگر کپی اس را به چرم آویخته. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شور و شین/ shur�shein : هیاهو، آشوب، غوغا زبانزد: . . . آن دخترک هم از این شور و شین نجات پیدا می کند. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جُلَّت/dj�llat :زبل، ناتو مانند: خان محمد تو هم بلقیس اگر جای این چوبدار ها بود، با همه ی جُلتی اش نمی توانست از گیر این روس های جولیک در برود! کلید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بِیلَه/ beilă : دسته، گروه، جمع مانند: در پی بیله ای گوسفندپرواری به دالان کاروانسرا آمد. کلیدر محمود دولت آبادی بیله/ بِلَه bila, beila : چکی، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هشتی. [هَ] ( اِ ) قسمتی از خانه که پشت دروازه واقع و غالباً هشت گوش است. ( یادداشت به خط مولف ) لغت نامه ی دهخدا علی اکبر دهخدا زیر نظر دکتر محم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عَلَفَه/ălăfă : آستانه ی ماه نوروز ( کنایه از رویش گیاهان ) مانند: روز عَلَفَه؛ مثل روز غلفه در هر سال. کلیدر محمود دولت آبادی عَلَفَه/ عَلَفِه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کورمال/ kur - mal ( گفتگو ) کورمال کورمال ( گفتگو ) : حرکتی بدون استفاده از حس بینایی به اطراف در تاریکی . فرهنگ بزرگ سخن دکتر حسن انوری نشر: سخن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلینه/ klină : تلقین، تاثیر افسونی به قصد سلب اراده ی دیگری. مانند: من می دانم این آدم تو را کلینه کرده. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیزه کردن / khize kărdăn : خزیده پیش رفتن مانند: بندار چَشم هایش را بست تا حباب کف به چَشم هایش خیزه نکنند. کلیدر محمود دولت آبادی خیزانیدن xiz ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پال پال/ p�lp�l :کورمالی مانند: بابا گلاب، دعا خوان - که هیچ پیدا نبود در حق که دعا می کند - پال پال، دست به دیوار گرفت و. . . کلیدر محمود دولت آ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سُرین/ s�rin :کپل، کفل مانند:. . . ، خود و قدیر را به سوی پلّه ی وردنه خزینه کشاند و سُرین را به آن گیر داد . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تُنبَه/ t�nbă : درِ یک لت مانند: درِ تُنبه را گشود. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نواله/năv�le : گلوله ای از خمیر مانند: قدیر، بیشتر حیوان را نوازش کرد. شتر عِطر نواله سر پنجه های قدیر می بویید. کلیدر محمود دولت آبادی نَوَالَ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عَگال/ ăgg�l :بند زانوی شتر مانند: عگال به زانوی چپ، . . . کلیدر محمود دولت آبادی اَگال/ ag�l : عقال، زانو بند شتر واژه نامه ی گویش تون ( فردو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَرّ/ jărr : گودال مانند: از دهنه ی درِ گلخن خمیده بیرون خزید و از سینه ی جرّ بالا رفت. . . کلیدر محمود دولت آبادی جَرّ/jar ( r ) ( ا. ) : گدوا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

غِلِف/ghelef : ظرف پختن غِذا مانند: ماه درویش راهت می دهد که بخیزی زیر کرسی شان و شیرو هم برایت غِلِف آش و کاچی را بار می گذارد. کلیدر محمود دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جغنه/ djeghna : جغد مانند: - تو هنوز بیداری، جغنه؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پودَه/ pudăh :پوک، کهنه، تهی، مستعد، فروپاشی ( غالباً در مورد خاک و خانه به کار می رود ) مانند: پودَه، فرو ریخت. کهنگی! کلیدر محمود دولت آبادی پ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَروَنَه/ ărvănă : شتر ماده مانند: اَروَنَه را برای کارد، پروار بسته بودیم. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کالار/ k�l�r : بز دو، سه ساله مانند: می گوید یک بزغاله کالار و یک کله قند بس شان است. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بَختَه/ b�khtă : گوسفند نر. ( اغلب پروار کنند ) مانند: اصلان خیال دارد یک بخته و یک حصیر خرما، . . . کلیدر محمود دولت آبادی بَختَ/ baxta ( ا. ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هِرِّه/ herre : سر دیوار. مانند: سر و سینه از هره ی تختبام جلو داده بود. . . کلیدر محمود دولت آبادی هرّه/ herra : هره، ۱ ) آجرهای چیده شده بر ل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دَدَه/ dada : جدّ پدری، در زبان امروز آذربایجان، این واژه به معنی ( ( پدر ) ) است. در زمان صفویه و پیش از آن، مشایخ و بزرگان صوفیه را ( ( دَدَه ) ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُسنی/ �sni :هَوُو مانند : مارال اُسنی اش را از روی زانوهای خود بلند کرد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی وسنی/ vasni : هوو، مناسب همسر یا همسرتان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چُرمَک/ ch�rmăk :تلنگر مانند: نمی گذارم چُرمَک به بچه بخورد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تَکَهَ/ tăkă :عنوانی برای نر بز، نیز نام قبیله ای ترکمن . مانند: - از من به صبراو بگوئید موی تکه ام را مقراض نکند تا خبری از خودم برسد . کلیدر م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عَلَفچر/ ălăfchăr : منطقه ی چراندن گله در بهار مانند: تو که به خدمت بودی، بابقلی پیشکار و ناظر آب و عَلَفچر آلاجاقی در مغیثه بود. کلیدر محمود دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوز/ dj�z : گردو مانند: اما اگر جوز سر بسته مانده ایم، پس ناچار نیستیم روی خوش نشان بندار بدهیم. . . کلیدر محمود دولت آبادی جز/ joz ( ا. ) گردو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ورچم/ vărchăm / آشنا به کار، خبره، چیره، مستعد و متمایل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چمّی/ chămmi : زبان نرمی مانند : گل محمد، من. . . زبان چمی ندارم تا چیزی بگویم. کلیدر محمود دولت آبادی چَم/ čam /خم و خمیده و راه های پُر پیچ و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کُرپَه/k�rpă : دیرزا، بره یا بزغاله لی که دیر از موعد معمول از مادر بزاید. در محصول دیر کشت هم به کار می رود. مانند :ببین گوسفند کُرپَه آبستن داریم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی رو - بیری/ biru : چیدن پشم و موی گوسفند و بز مانند: گوسفندها را کی و کجا بی رو می کنیم؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

قِسِر / gheser : نازا مانند: میش قسر را چشم هایی دم به دم نمی آزارند. کلیدر محمود دولت آبادی قَسِر/ gaser : گاو و الاغی و گوسفندی که بچه نیارد، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هَتَرَه هَتَرَه / hătără hătără : تلو تلو، لخت و ناچیز مانند : ، هتره خوران، از پستو بیرون آمد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چاچول بازی/ ch�chulb�zi : بازی - بازی، چاخان مانند: از سر شب با چاخان ها و چاچول بازی های خودت سر ارباب من را گرم کرده ای، . . . کلیدر محمود دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کزخانه/ kezkh�n� : لانه ی پرنده مانند: غوک امروزی می خواهد به غوک دیروزی کِزخانه چیدن یاد بدهد! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گنجفه/ găndjăfe :ورق، بازی ورق مانند: - آن گنجفه هایت را بیار ببینم! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بَختَه/ băkhtă : گوسفند نر. ( اغلب پروار کنند ) مانند: برادر داماد، همان شب هفده تا بخته را یک جا باخت! کلیدر محمود دولت آبادی بَختَ/ baxta :گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست لاف/ dăstl�f : دشت اول صبح، نخستین نقدینه، یا جنسی که کاسب از مشتری بگیرد. مانند: - ( ( بسم الله ارباب! دستلاف کن. . . . . کلیدر محمود دولت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دستلاف/ dăstl�f : دشت اول صبح، نخستین نقدینه، یا جنسی که کاسب از مشتری بگیرد. زبانزد: امسال دستلاف کرده به فروختن، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بُقبند/ b�ghbănd : رختخواب پیچ، پشتی پیچیده در چادر شب. مانند: کرسی گرم؛ چندان گرم که نادعلی لحاف از روی زانوها واپس زده و به بقبند تکیه داده بود. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَرجاگاه/ văjadg�h : محترم، آبرومند. مانند: مهمان های ورجاجاگاهی دارد که برای شان پیغام می دهد بیاید کلیدر محمود دولت آبادی وَرج / به معنی قدر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مِندیل/ mendil : شالِ سرپیچ مانند: نادعلی به صدا برگشت. مردی ریز نقش، کنار شانه ی قدیر ایستاده بود. مندیلی به دور سر پیچیده داشت . . . کلیدر محمو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اندَرَ وای/ ăndărv�i : آسمان، هوا مانند: . . . رقص شان و آوای تنبورشان در اندَرَ وای سرگردان مانده است. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قَرَش/ ghărăsh : سیاه مانند: مردان کج کلاغ و سیاه کاکل و تیز ابرو که سبیل های قَرَش خود را تابانده و. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یکگّی/ yakkagi : تنهایی. مانند: یکّگی و پریشانی نادعلی، مجالی به قدیر می داد تا خود را به او پینه کند. کلیدر محمود دولت آبادی یَکَّگی/ yakkagi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لِخچنگ/ lekhcheng : تی پا مانند: حالا خدا را خوش می آید که هر کدام تان یک جوری به من لِخچنگ بزنید؟ کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جیفه/ djifeh : چرک، کنایه از مال مانند: جیفه ی دنیایی به نظرش ارج و قرب ندارد. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کلینه/ k'lină : تلقین، تاثیر افسونی به قصد سال آزاده ی دیگری. مانند: آمدی و پدر من را کلینه کردی. کلیدر محمود دولت آبادی در گویش تون: کَلیمَ د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پلخمون/p'lekhmoon : فلاخن مانند: . . . به گمانم همین چیزها هم واداشت که بندار او را پلخمون بگذارد و سنگ قلابش کند به کال شور. کلیدر محمود دولت آب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پِرخَو/ perkh�v : دستدان مانند: شیرو به مطبخ رفت، چهار تکه زغال از میان پِرخَو برداشت، . . . کلیدر محمود دولت آبادی پَرخَو/ par xow : بخش هایی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تیار/tiar :درست ( تیار کردن = درست کردن، ساختن ) مانند: به مادرت بگو آتش زغال تیار کند. کلیدر محمود دولت آبادی تَیّار/tayy�r : ( ص. ) آماده، حاض ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خِلّ/ khell : آب غلیظ بینی مانند : با آن خِلّ دماغش که دائم روی سبیل اش آویزان است، . . . کلیدر محمود دولت آبادی خِلّ/ xell : آب بینی در حالی که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تیجاندن/ tidj�ndan : افشرانیدن مانند: آلاجاقی از لب خوبرو برخاست. آب دست هایش را تیحاند و به سوی پله ها رفت. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جورا/ dj�r� : ثمر، مقصد، منزل، عاقبت. ( در مثل: آن طفل را من به جو را رسانیدم ) . مانند: یک جوری سر پا نگاهشان می داشت و به جو را می سرانشان. کلی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مندیل/ mendil : شالِ سرپیچ. مانند: پیشانی اش زیر مندلی سبز و چرکمُر دش عرق کرده. . . محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاریز/k�riz : قنات مانند: چند پا بالاتر، سر کوچه، واریزی هم چشم به قلعه چمن می گشود. . . کلیدر محمود دولت آبادی کَارِز / kārez :کاریز واژه نامه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خَویر/ khavir : کَرت. کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تواتر/ tăv�t�r : زبان به زبان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

قُچاق/ gh�chch�gh : زورمند مانند: اما آن روزها عباس جان قُچاق بود، قُچاق تر از قدیر. کلیدر محمود دولت آبادی قوچاق[ص. ] دلاور، پهلوان، پرزور، چابک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تیار/ tiara : درست. ( تیار کردن= درست کردن، ساختن ) مانند: حالا برو آنجا، روی سکوی دم در بنشین تا برایت یک پیاله چای تیار کنم. کلیدر محمود دولت ...