خویر

لغت نامه دهخدا

خویر. [ خ َ ] ( اِخ ) قریه ای است به یزد. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

خَویر: قسمت های بزرگتر زمین های کشاورزی که با زاله ازهم متمایز می شوند، کرت های بزرگ زمین که زاله بندی شده اند.
نمونه:خوشه چین ها سر زاله های خویر نشسته بودند. ( کلیدر، ج۶، ص۱۷۳۸ )
خَویر/ khavir : کَرت.
کلیدر
محمود دولت آبادی
خَویر/ khavir : کَرت
مانند: رودخانه بهاره بود که از بیخ دیوار باغچه ها و خَویرها می گذشت.
کلیدر
محمود دولت آبادی
کرت کشاورزی که با زاله ای که با پنجه در قدیم و اکنون با اداوات کشاورزی که پلکش نام دارد مزرعه را کرت کرت یا خویر خویر میکنند

بپرس