پیشنهادهای ابوذر (٢٥٠)
کامل Hearty breakfast : صبحانه کامل، صبحانه مفصل
جسته گریخته
ادامه تحصیل
اتفاق نظر داشتن
بخشش
این محل قبل از داریوش بزرگ، پایتخت دولت پارس بود.
کنیزانی که با آنان همبستر می شده اند.
کُند زبان
جلوه حق
این دیگر ناز شست دارد
ذوق زبان
ذوق
چرت زدن
گذر کردن، عبور کردن
مَشک، خیک
. . . to be part of
قایق سواری در امواج خروشان
قسمت خروشان رود
make a noise to warn
خارج شدن از مسیر منحرف شدن از مسیر
با ماشین دنبال کسی رفتن با ماشین برای گرفتن چیزی رفتن
send out for s. th از رستوران غذا سفارش دادن
به عقب برگرداندن فیلم یا نوار کاست برای دوباره دیدن یا شنیدن
همراه آهنگ خواندن، همنوایی
سالهای پر هیاهو
پر حرف
وادار شدن یا مجبور شدن به انجام کاری
از جایی به جایی دیگر رفتن ( در جهت جنوب )
چیزهای ناخوشایند
اندود رنگ
a lot a ton of people means a lot of people
چپانده، مچاله
بد هیکل
ساده پوش، لباس راحت پوشیدن
Since, because
پیام صوتی
دیگر به چیزی نیاز نداشتن
مدنظر داشتن، در فکرِ چیزی یا انجام کاری بودن
مهربان، رفتار دوستانه داشتن Friendly, kind
parents and family
تعجب نداره
سوار کردن و رساندن
شامل بودن، دارا بودن
تمیز کردن، از بین بردن
وقت گذرونی
آویزان دیگران شدن
امتیاز کلی، نمره کلی
بالفطره
پیگیری کردن
ساده ، بی تشریفات ، بی تعارف ، بی نزاکت