send out

/ˈsendˈaʊt//sendaʊt/

معنی: خارج کردن، فرستا دن، اعزام کردن، صادر کردن
معانی دیگر: 1- منتشر کردن، پراکندن، (به ویژه نامه های پستی را) توزیع کردن، پخش کردن 2- رجوع شود به: 3 send forth- گسیل داشتن، به ماموریت فرستادن، مامور کردن

جمله های نمونه

1. Let's send out for a pizza and watch The Late Show.
[ترجمه A.A] بیا یک پیتزا سفارش بدیم و نمایش آخری را تماشا کنیم
|
[ترجمه R] بیا یه پیتزا سفارش بدیم و نمایش اخر رو تماشا کنیم
|
[ترجمه گوگل]بیایید برای پیتزا بفرستیم و The Late Show را تماشا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید برای یک پیتزا برویم و برنامه آخر را تماشا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By an oversight, we did not send out the agenda for the meeting.
[ترجمه گوگل]با یک غفلت، دستور جلسه را ارسال نکردیم
[ترجمه ترگمان]با نظارت، دستور جلسه را برای جلسه ارسال نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ferry did not even have time to send out an SOS.
[ترجمه گوگل]کشتی حتی زمان ارسال SOS را نداشت
[ترجمه ترگمان]کشتی حتی وقت آن را هم نداشت که درخواست کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Send out the photocopies and keep the original.
[ترجمه گوگل]فتوکپی ها را ارسال کنید و اصل را نگه دارید
[ترجمه ترگمان]فتوکپی را بیرون بفرستید و نسخه اصلی را نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Send out a distress signal; the ship is sinking.
[ترجمه گوگل]ارسال یک سیگنال پریشانی؛ کشتی در حال غرق شدن است
[ترجمه ترگمان]یک علامت دردناک بفرست، کشتی غرق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let's get going or they'll send out a search party .
[ترجمه گوگل]بیایید شروع کنیم وگرنه یک گروه جستجو می فرستند
[ترجمه ترگمان]- بیا بریم وگرنه یه گروه جستجو براشون می فرستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crew did not send out any distress signals.
[ترجمه گوگل]خدمه هیچ سیگنال خطری ارسال نکردند
[ترجمه ترگمان]خدمه هیچ نشانه غم انگیزی را بیرون نفرستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's send out for a pizza.
[ترجمه گوگل]بیا برای پیتزا بفرستیم
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه پیتزا بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All the stars send out light and heat.
[ترجمه گوگل]همه ستارگان نور و گرما می فرستند
[ترجمه ترگمان]تمام ستارگان نور و گرما را می فرستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Good, that's all settled - you send out the invitations for the party, and I'll organize the food.
[ترجمه گوگل]خوب، همه چیز حل شد - شما دعوت نامه ها را برای مهمانی ارسال کنید، و من غذا را ترتیب می دهم
[ترجمه ترگمان]خوب، همه چیز حل شد، دعوت نامه ها را برای مهمانی فرستادی و من غذا را سرو می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Send out the invitations to the party.
[ترجمه گوگل]دعوت نامه ها را برای مهمانی ارسال کنید
[ترجمه ترگمان] دعوتنامه مراسم رو بفرست به مهمونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trees send out new leaves in spring.
[ترجمه گوگل]درختان در بهار برگ های جدیدی می فرستند
[ترجمه ترگمان]درخت ها برگ های تازه را در بهار می فرستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In many poorer countries they long to send out workers, yet are frustrated through lack of resources.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورهای فقیرتر، آنها مشتاق فرستادن کارگران هستند، اما به دلیل کمبود منابع ناامید هستند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورهای فقیرتر، آن ها خیلی وقت است که کارگران را اخراج کنند، با این حال از کمبود منابع ناامید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Computerised equipment can trace registered owners and send out hundreds of summonses each day.
[ترجمه گوگل]تجهیزات کامپیوتری می توانند صاحبان ثبت نام شده را ردیابی کنند و هر روز صدها احضار ارسال کنند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات کامپیوتری می تواند مالکان ثبت شده را ردیابی کرده و هر روز صدها احضاریه را ارسال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At noon he would send out for a sandwich and coffee.
[ترجمه گوگل]ظهر برای یک ساندویچ و قهوه می فرستاد
[ترجمه ترگمان]هنگام ظهر برای یک ساندویچ و یک فنجان قهوه می فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارج کردن (فعل)
discharge, dismiss, expel, bring out, send out, drive out, evict, emit

فرستادن (فعل)
issue, send, dispatch, refer, forward, ship, transmit, send out, despatch, send in

اعزام کردن (فعل)
dispatch, detach, send out

صادر کردن (فعل)
issue, publish, export, send out

انگلیسی به انگلیسی

• distribute, send

پیشنهاد کاربران

send out = emit = release = publish = discharge
بارور کردن افکار
If you send out things such as letters or bills, you send them to a large number of people at the same time.
ارسال کردن چیزی مثل نامه به تعداد زیادی از افراد به طور همزمان
To send out a signal, sound, light, or heat means to produce it.
...
[مشاهده متن کامل]

تولید کردن ( سیگنال، صدا، نور، گرما )
When a plant sends out roots or shoots, they grow.
به رشد کردن گیاه با ریشه دادن یا جوانه زدن هم می گویند

از خود ساطع کردن
اعلام کردن
ارسال کردن هم معنی میده�:
Information was sent out to interested students.
send out for s. th
از رستوران غذا سفارش دادن
پخش کردن
انتشار دادن
منتشر کردن، بیرون دادن
فرستادن
بیرون رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس