پیشنهادهای آریا (٩٣)
" گِیان" به معنی زندگی که از پهلوی آمده و در زبان کوردی هم به همین معنا استفاده میشود
تو مشهد یعنی دنبال گشتن. نمونه : پال پال کردن بین وسایل
برابر inciting یا aggravating
تَرم ( tarm ) زمان زیادیه که برابر واژه term بکار میره
وازه گزاره برابر درخوری برای جمله نیست زیرا هم اکنون در فرزانگی و مزداهیک کاربرد ویژه خودش رو داره، بنابراین باید واژه دیگری برای جمله برگزیده بشه
کپراس نامه رو میتوان برابر comedy show بکار برد
Fact
یک واژه فرانسوی است که از آمیغ 2 واژه surmonter real درست شده برابر این واژه در پارسی : surmount = زَویدن real = هَسیا surreal = زوهسیا به روش گرته ...
فراراستی
فراراستی گرایی، فراهسیا گرایی ، زوهسیاگرایی هه برابر های سورئال میتونن باشن
کپراس سوگیک
tragedy = سوگ tragically = سوگوارانه
tragedy = سوگ
tragedy = سوگ tragic = سوگیک tragical = سوگال / این واژه در زبان انگلیسی تقریبا از بین رفته و بسیار کم کاربرد است و به واژه tragic کاهش یافته tragic ...
لوده یا لودگی
خشک چهرگی. زبانزد در کَپراس. نمایش کپراس بدون نشان دادن حالت های چهره ( به خشکی )
Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد
Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد
برابر پارسی حقوق ( دستمزد ) Wage = دستمزد Salary = راستاد یا رَستاد
برابر پارسی حقوق ( دستمزد ) هم هست
ساوند. [ وَ ] ( اِ ) قافیه و وزن شعر. ( ناظم الاطباء ) . مصحف �پساوند�. || در نسخه میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ...
spiritual
مینَوی
درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary
wage درآمد ماهانه = دستمزد
درآمد هرفرد به طور سالیانه را " رَستاد " میگن = salary
بی وهان بابر پارسی بی علت وهان = علت
وَهان برابر پارسی علت
برابر پارسی علت
فرساوند به بی ثبات از پهلوی
بی ثبات. ساوند به معنی ثبات است که برابر قافیه نیز بکار میرود
برابر قافیه
آتاوی در زبان پهلوی برابر استعداد
آتاوی در پهلوی به چم استعداد
بازی با کلمات بازی با واژگان واژه بازی واژه گری ( بهترین گزینه از نگر من )
سپوختن having sex سپوژ یا سپوزش sex سپوژیدم یا سپوزیدم = سکس کردم میسپوژم یا میسپوزم = سکس میکنم
fantasizing. سروا برابر fantasy مشابه خیال پردازی خیال پردازی day dreaming سَروایش fantasizing
به معنی خراج و باج هم هست سا دادن. سا گرفتن. ساگیری. سادهی ( دادن باج ) .
به چم پچ پچ کردن و زیر لب سخن گفتن و غرولند کردن در پارسی
چنگیدن برابر سخن گفتن است. چنگیدن به چم چنگ زدن هم میشه بکار برد ولی چون دوگانگی ایجاد میکنه همون چنگ زدن بهتره
گروه ها و فرقه های دینی و عقیدتی گه بیشتر تندرو و افراطی اند. این گروه ها میتوانند نامربوط به مذهب و وابسته به هر گونه اعتقاد یا پیرو هر فردی باشند. ...
کَپراس ( کمدی ) ایستا
در فارسی کنونی این واژه رو ندانم گرا بیان میکنن ولی برابر بهتر اون ناگِروا هستش که به معنی کسی ست که به هیچ جهتی گرایش نداره
agnostic
کاغذ یک واژه چینی هستش که به احتمال از ترکی وارد شده. پارسی کاغذ میشه : رُخنه یا نَفَج این واژه در سغدی هم وجود داشته ولی زبان سغدی هم اون رو از چین ...
کَپراس ( کمدی ) نمایشی
کمدی نمایشی = کَپراس نمایشی
ناصر خسروی کاملا درست گفته بجز واژه سوم criticization پرژنش درست هست پرژنیدنش، نادرسته
واژه تن آمیزش هم که پیشتر عجمنده اشاره کرده بود رو میشه در برابر infidelity بکار برد
نژادکشی
فُروسَتُردَن برابر delete
پاکیدن یا پاک کردن
اُبَرِش و هَنگَرتیک برابر های پارسی این واژه. واژه فَرَوَست بهتره برابر context بکار برده نشه چون این واژه به چم سری ( series ) یا سریال هم هست. پس ...
فَرَوَست برابر واژه سریال یا series
کَپراس ( capraas ) برابر پارسی کمدی.
برابر این واژه بافتار هستش. بستر =setting پس زمینه = background زمینه = theme بافتار = context
گفتاک = گفت پسوند فاعلی اک برابر تاک شو گفتاک خندوانه گفتاک دورهمی
برابر واژه empty
رُت به چم برهنه یا لخت
بِنِپاه ( benepaah - پارسی ) برگرفته از نِپاهش ( observation )
نپاهیدن
نپاهش برابر پارسی observation
نپاهشگاه برابر پارسی رصدخانه و observatory
برابر پارسی کمدی ( comedy )
هَندِمانش ( پارسی میانه ) = presenting برابر های پارسی واژگان بیگانه ابوالقاسم پرتو
هَندِمانگری = معرفی = presenting برابرهای پارسی واژگان بیگان ابوالقاسم پرتو
آمیغ به چم ترکیب و مخلوط
تروم واژه پهلوی که برابر ترکیب است ترومیدن = ترکیب شدن ترومش یا تروماندن = ترکیب کردن ترومیدگان = ترکیبات
کیمیا واژه خوبیه ولی برای بررسی علوم غریبه وکیمیاگری ( خرافات و اسطوره شناسی ) بکار میره و لفزون بر این، به عنوان یک نام هم کاربرد داره و موجب گیج شد ...
کرواییدن. فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه ابوالقاسم پرتو
وصل کردن. فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه. ابوالقاسم پرتو
کشت کردن. کاری که بازی باز ها انجام میدن و با کشتن NPC ها پول درمیادن که توی انگلیسی بهش میگن farming - زبانزد بازی رایانه ای
واژه کامل در پهلوی نیامده و این واژه عربی ست. سر خودمونو مگه میخوایم شیره بمالیم که برای هر واژه ای بهانه تراشی میکنید که بگید فارسیه؟
گَرزش هم برابر sue است. هم چم با دادخواهی. هرچند سراسر همتا نیستند و ناسانی های کوچکی دارند
گَرزیدن. گَرزش به چم شکایت هوده ای ( حقوقی )
suing ، شکایت کردن، شکایت کردن در دادگاه
واخواهی = اعتراض = protest
اگر این واژه برای اصل بودن جنسی یا محصولی باشه برابر پارسی اون سَره است واژه فیک هم میشه ناسَره. اورجینال گاهی به چم گروهی یا فردی است که برای نخستی ...
این واژه گاهی برای اصلی بودن یا قلابی بودن اجناس بکار میره که جایگزین پارسی اون سَره است برای فیک یا قلابی هم ناسَره بکار میره. گاهی هم برای اشاره ب ...
اعتراض کردن و مخالفت کردن همراه با پرخاش و عصبانیت
primal به چم نخستین یا نخستی. گاهی به چم بسیار ارزشمند هم هست. در این چم میتوان واژه ی پرارز را بکار برد. ( por - arz ) واژه پر ارز از ارزش ساخته ش ...
اَیاسه برابر پارسی اشتیاق. نیازش هم بکار میره
به چم نشان دادن هم هست
به چم شرح یا ظاهر یا نما است. apearance
به چم توضیح و توضیح دادن است. فرهنگ ابوالقاسم پرتو
نفیر: صوت ناله و گلایه آوا: هر صوتی یا صدایی. آواز و یا صدای موسیقی بانگ: گاهی برابر با فریاد. گاهی به چم آواز بلند و یا آواز . فریاد برای ندا زدن و ...
بربرا پارسی در دادگاه و شرایط رسمی : دادخواهی در شرایط روزمره : گله، گلایه
برابر فارسی این پسوند " اوپا " میباشد. hypotension = اوپاتنش
برابر انگلیسی پسوند اَبَر. پسوند فرا تا اندازه ای هم معنی اَبَر است ولی همتا نیستند. برای واژه hyper باید اَبَر بکار رود
همچنین یک پیشوند است در فارسی که برابر واژه و پیشوند انگلیسی hyper است
بازی باز هر فردی بازی رایانه ای انجام میدهد بازیکار کسی که یک بازی باز است که بازی های زایانه ای را یه عنوان پیشه انتخاب کرده و به صورت حرفه ای بازی ...
ایده، idea
سبکی از کمدی هم هست که به فارسی میشه مسخرگی و یا سبک لودگی، که شامل حرکات خنده دار با بدن و حالت های اغراق امیز چهره میشود. slapstick comedy = طنز لو ...