پیشنهادهای تقی قیصری (٦٧٠)
[روان شناسی/جامعه شناسی] سخت پذیر؛ متعصب؛ فرد یا گروهی که به سختی باورهای جدید را هرچند قوی و مستدل نمی پذیرند
[مهندسی مکانیک/مهندسی مواد] سفت؛ ویژه گی مقاومت در برابر تغییر شکل بر اثر اعمال نیرو. واژه های هم گروه و معنی تخصصی آنها در مهندسی مکانیک عبارت اند ا ...
Industry 4. 0 انقلاب صنعتی چهارم؛ نسل چهارم تحول صنعت؛ وضعیت فرآیندهای صنعتی که تحت تأثیر فن آوری دیجیتال تحول یافته است. این فن آوری ها عموماً بر مب ...
[مدیریت زیست محیطی] ۱ - زباله گاه؛ محل دفن یا انباشت زباله یا پسماند در لابه لای خاک؛ ۲ - پس ماندِ زباله گاهی؛ مواد پس ماند دفن شده در زباله گاه
ایام پرتقاضا؛ فصل حاد تقاضا؛ زمان هایی که هجوم مشتری برای دریافت خدمات یا خرید کالا به طور چشم گیری بالاست مانند فصل مسافرت برای هتل ها و رستوران ها ...
دلخوش کردن؛ سر کسی شیره مالیدن؛ بی خیال کردن؛ خوش خیالی
[مارکتینگ] متمم؛ محصول متمم؛ محصول کمکی؛ محصولی که محصولی که کاربرد کمکی دارد ولی می تواند ضروری نباشدمانند دوره ی آموزشی مرتبط با نصب یا بهره برداری ...
[مارکتینگ] از سکه افتادن؛ برندباختن؛ نایکتایی؛ از دست دادن امتیازات مربوط به وعده ی ارزش ( value proposition ) و ویژه گی های یک تای اولیه و غیرقابل ت ...
[هندسه] دُور؛ منحنیِ بسته؛ [برق] ۱ - مدارِ بسته؛ مداری که جریان الکتریکی در داخل آن گردش می کند. ۲ - حلقه، یک دور کامل سیم پیچ [برنامه نویسی کامپیوتر ...
جهت گیری؛ تمایل؛ جهت گیری فکری
[اقتصاد] نسبت پرداختی؛ نسبت پرداخت سود؛ نسبت سود تقسیم و پرداخت شده ی سهام به درآمد خالص
[آمار] کارنامه ی عدم قطعیت؛ بودجه ی عدم قطعیت؛ تحلیلی نظام مند شامل جدولی از همه ی عواملی است که در مجموع باعث عدم قطعیت در اندازه گیری مورد نظر می ش ...
[روان شناسی] تفکر خارج از چارچوب، خرق عادت
۱ - [نقشه برداری] نشان گر مرجع؛ سازه ای به شکل میز یا بلوک که با بتن در زمین محکم می شود و برای نقشه برداری توپولوژی یا پستی و بلند منطقه ی مورد نظر ...
چنهوجهی؛ دشواریاب، آن چه درک یا تحلیل ـش دشوار باشد
[مارکتینگ] هم فروشی؛ فروش محصول یا خدمتی دیگر هم راه با آن چه مشتری تقاضا کرده است.
تعریف داده شده توسط آقای خشایار نوروزی در بافتار مارکتینگ مناسب نیست. مفهوم این واژه این است که وقتی مشتری خدمت یا کالایی درخواست می کند، فروشنده خد ...
[مدیریت استراتژیک] ریسک جو آقای مهدی محمدی نژاد فرموده اند از ترکیب فینگلیش بپرهیزید. این احکام مغایر با اصول زبان شناسی است. زبان ها از واژه های دخ ...
[مارکتینگ] وابسته سازی؛ سازوکار جلب مشارکت عمیق مشتری در فرآیند مارکتینگ
[اسم] ۱ - ملازم، هم بسته؛ همراه؛ کسی که به جمعی یا فعالیتی ملحق شده است. ۲ - ایاق، رفیق، کسی که با فرد دیگری نزدیک است و غالباً با او همراه است، ۳ - ...
آزمون تخصص؛ میزان صلاحیت علمی، دانش و توان مندی برنامه ریزی، طراحی، انجام، و تحلیل نتایج آزمون در شرایط تعیین شده که معمولاً از طریق مقایسه های بین آ ...
[فیزیک مکانیک] ۱ - تغییر موضع؛ تغییر موقعیت؛ دگرجایی۲ - دگرسویی؛ ۳ - سُریدن؛ به آرامی تغییر مکان دادن. مثال: سریدن به رخت خواب [مدیریت] نوبت؛ شیفت؛ ن ...
[مارکتینگ] بازارگردان؛ محرک بازار؛ شرکت هایی که تکوین محصول جدید را به دنبال تحلیل پنج محرک ( five drivers ) انجام می دهد و خلاف آمد بازار و رقبا عمل ...
[مارکتینگ] بازارمحور؛ هدایت شده از سوی بازار؛ شرکت هایی که تکوین محصول جدید خود را بر اساس وضعیت �موجود� رقبا و تقاضای �موجود� بازار انجام می دهند. ا ...
[مارکتینگ]به هم زدن بازی ؛ عادت شکنی؛ خرق عادت؛ خلاف عرفی؛ هنجارشکنی؛ نوآوری در محصول و عرضه ی آن به بازار که بر خلاف انتظار، عرف مصرف، و محصولات رقی ...
جناب آقای سیدمحراب میرکریمی: واژه هایی را که ارائه کرده اید �همگی معادل هم� نیستند. مثلاً �viable� معادل �feasible� نیست. در بهترین حالت می توان گفت ...
جناب آقای سیدمحراب میرکریمی: واژه هایی که داده اید معادل هم نیستند بل که هم پوشانی معنایی دارند. بعضی از این واژه ها دارای معانی ویژه در بافتارهای خا ...
[مهندسی مکانیک] ۱ - سنگ کِشی؛ پرداخت کاری؛ عملیات پرداخت سطوح داخلی استوانه ای با لقمه های سنگِ ساب. ۲ - شلیف کاری؛ شلیف زدن؛ ایجاد خش های متقاطع در ...
[مارکتینگ] مدت عرضه به بازار؛ مدت زمان ایده پردازی تا تحقیقات بازار تا نمونه سازی و تولید انبوه و توزیع محصول در بازار �زمان عرضه به بازار� درست نیست ...
[نظریه ی بازی ها] بازی یک سرباخت؛ بازی برد - باخت؛ معامله یا رابطه ای که نتیجه ی آن برای یک طرف صفر و برای دیگری ۱۰۰ است
داروندار؛ سرمایه ی احتیاطی Market value is also important for investors as they place their funds in a company. ارزش بازار نیز برای سرمایه گذاران ...
[مدیریت] نوپیشه گی ( معادل برساخته ) ؛ کسب آفرین درون سازمانی؛ ویژه گیِ فردی که درون یک سازمان، با ذهنیت نوآورانه و مستقل، پروژه ها و نوآوری هایی را ...
[مدیریت] بهین روش؛ روش یا تکنیکی که در عرف صنف یا صنعت خاصی دارای بالاترین مرتبه از نظر اثربخشی، ایمنی، دقت یا مانند آنها باشد.
[مدیریت] چندسِمَتی؛ چندکارکردی؛ روی کردی مدرن به تخصیص کار به تیم ها است. افراد تیم مانند سابق طبق شرح وظایف ثابت به کار گمارده نمی شوند. فرض بر این ...
[حقوق] عدول؛ تخطی؛ رعایت نکردن مفاد میثاق یا قواعد عمومی یا قراردادهای خصوصی
[مدیریت] مَنِش حرفه ای؛حرفه ای گری
[اقتصاد] ۱ - سود ناخالص؛ حاشیه ی سود ناخالص؛ قیمت فروش محصولات و خدمات منهای هزینه ی تولید آنها؛ ۲ - وجه الضمان؛ [هندسه] ۱ - رواداری؛ تولرانس؛ فاصله ...
[پزشکی] غربال شده؛ جداسازی شده بر اساس معیار معینی مانند آزمون قند خون، مارکرهای سرطان، و مانند آن [فیزیک] غربال شده؛ جداسازی شده بر اساس اندازه ی دا ...
air conditioning [مهندسی مکانیک] تهویه ی مطبوع؛ گرم کردن یا سرد کردن هوای موجود در اتاق یا سالن. ventilation [مهندسی مکانیک] تهویه؛ دمش هوای بیرون ب ...
دوستانی که معادل �دقت� را پیش نهاد کرده اند: در زبان انگلیسی به ویژه حوزه ی علوم فیزیکی و آماری واژه ی precision به �دقت�، واژه ی accuracy به �صحت�، ...
[آکوستیک] تق تق؛ تیک تیک؛ صدای منطقع و ممتد مانند صدای حرکت عقربه ی ثانیه شمار ساعت یا صدایی که هنگام کشیده شدن ناخن روی سطحی زبر به گوش می رسد. [پز ...
[آمار] جذر مجموع مربعات؛ ریشه ی دوم مجموع مربع ها؛ ( RSS ) روشی آماری برای ادغام عدم قطعیت ها یا تحلیل تولرانس است. در این روش، مقادیر اندازه گیری شد ...
[ریاضیات] ( منحنیِ ) پیوسته؛ ( منحنیِ ) بدون شکن و زاویه
[مهندسی مکانیک] ۱ - میراسازی؛ کاهش دامنه ی ارتعاش مکانیکی از طریق جذب انرژی برای جلوگیری از آثار تخریبی آن؛ ۲ - میراشده گی؛ کاهش طبیعی تدریجی دامنه ی ...
[مهندسی برق/فیزیک الکتریسیته] توان سنج انتگرال گیر؛ توان کل سنج؛ نوعی دستگاه اندازه گیری نسبتاً پیچیده برای اندازه گیری پیوسته ی انرژی در طول زمان از ...
[مکانیک سیالات] پس شارش؛ جریان رو به عقب؛ حرکت تمام یا بخشی از سیال در جهت عکس جریان مطلوب به دلیل وجود موانعی مانند صفحه ی تثبیت جریان، سامانه ی ضدچ ...
بیرون زده گی؛ قلنبه گی؛ هرچیزی که لبه های آن از خطوط محیطی اولیه ی آن بیرون زده باشد. [آناتومی] بیرون زده گی؛ بدشکلیِ دیسک بین مهره ای به صورت لبه ی ...
[مهندسی مکانیک] ضمایم؛ تجهیزات الحاقی؛ قطعات یا مجموعه های جانبی که برای کارکرد ماشین یا وسیله ی مورد نظر لازم است. مانند داکت، فلنج، و دمپر دمنده.
[مهندسی مکانیک] پروانه؛ پره؛ قطعه ی چرخان پمپ، فن، یا دمنده که مایع یا گاز را جابه جا می کند
[مهندسی] گذرگاه؛ مجرا؛۱ - لوله ی برق؛ کاندویت؛ لوله ی خرطومی؛ لوله یا کانالی که سیم یاکابل از آن عبور داده می شود. ۲ - مجرا؛ لوله یا کانالی که آب، هو ...
[مهندسی مکانیک] ورودی؛ مدخل؛ دهانه ای که سیال از آن واردپمپ، فن، مخزن، داکت، یا مجرا می شود. An opening through which fluid is admitted to a tube or ...
بازآرایی؛ بازسامانی؛ آرایش مجدد یا تغییر سامان و ترتیبات
پیش نهاد می کنم هنگام دادن مترادف، به ساختار واژه توجه شود. وقتی واژه ای به صورت صفت است معادل فارسی را به صورت مصدر، اسم، یا فعل ندهیم. مثلاً در برا ...
[مارکتینگ] جاانداختن؛ نوعی عملیات برندینگ است برای جا انداختن ویژه گی معینی از محصول یا خدمت در ذهن مشتریان و ذی نفعان. مثلاًبرای ایجادمزیت در نزد مش ...
[صفت] دستوری؛ طبق شیوه ی تعیین شده؛ [حقوق] طبق آیین ادرسی؛ طبق تشریفات قانونی
واژه های مشابهی در زبان انگلیسی وجود دارند که می شود طبق قرارداد معادل های فارسی متفاوتی برای آنها در نظر گرفت: prologue = دیباچه foreword = پیش سخن ...
[مارکتینگ] سراسامان؛ جامع سرا؛ مدلی که در آن کسب وکارها عناصر متعدد را برای رسیدن به هدف کلان شان تلفیق می کنند.
[مارکتینگ الکترونیک] همه کانالی؛ کانالی یک پارچه که سایر کانال های بازار در آن تجمیع شده باشند. نوعی استراتژی کسب وکار که هدف آن ایجاد امکان خرید بدو ...
مسئول کاریابی
جاکارتی؛ صندوق چه؛ جعبه ی کارت
ذره ذره یا به تدریج افزودن؛ نموّ دادن
[مهندسی مکانیک] برسابِش؛ لایه برداری سطحی یا زبر کردن سطح قطعات به روش ذوبی عموماً با استفاده از پرتو لیزر به منظور آماده سازی سطوح برای پوشش دهی. عم ...
[روان شناسی] [صفت] کنش گر؛ مشتمل بر اصلاح رفتار با اثر تقویت کننده یا بازدارنده ی پیامدهای آن رفتار [اسم] کنش گر؛ عمل گر؛ جنبه ای از رفتار که پاسخی ...
دکتر پیمان دوست در ادبیات اسکینر و در رفتار کلامی، به معنی نام گذاری است. دوستانی که نمره ی منفی به ایشان داده اند توجه کنند که ایشان به درستی با ...
آقای سعید امدادی عزیز سلام. توضیح اخیر شما استدلالی و تحلیلی است. در نوشته ی پیشین تان کمی از این ادبیات دور بودید. این که کدام ترجمه زیباتر است فرق ...
آقای سعید امدادی. هرچند اینجا فوروم برای بحث کردن روی نظرات دیگران نیست اما اگر مانند شما از این قاعده عدول کنیم، آقای نمازی نوشته اند �به هر ترتیب� ...
[روان شناسی رفتاری] لق خوردن؛ حرکت متناوب ( معمولاً غیراختیاری ) بدن به جلو و عقب یا راست و چپ
[روان شناسی] تقویت؛ تشدید؛ پیش برد؛ واکنش یا کنشی که رفتاری را در فرد مقابل تشدید یا تقویت می کند.
خسته گی؛ وامانده گی؛ سرخورده گی؛ ملال؛ از دست دادن موقتی توان روحی یا جسمی euphoria and fatigue cylces = دوره های سرخوشی و ملال [مهندسی مکانیک] خسته ...
ALCYONEUS گرامی: تهوع با استفراغ فرق دارد. nausea =تهوع؛ عق زدن؛ دل آشوبی؛ واکنش اولیه ی دستگاه گوارش به مسمویت، سوءهاضمه و برخی اختلالات دستگاه گوا ...
[مهندسی مکانیک] ۱ - لقی؛ لقی مجاز بین دندانه های دو چرخ دنده ی درگیر، ۲ - پس زنیِ ضربه؛ حرکت، ضربه، یا پس زنی ناگهانی. [علوم سیاسی] واکنش منفی شدید؛ ...
آقای مهدی نوشته اند �با چه جرئتی این واژه را به مکان ترجمه کرده اند�. اولاً این نوع ادبیات و نگاه از بالا شایسته ی محیط علمی نیست. ثانیاً به دلیل این ...
[حشره شناسی] مگس سرکه؛ حشره ای که در محیط های اسیدی مانند سرکه ( اسید استیک ) حاصل از میوه های ترشیده رشد می کند.
[بازرگانی] رسید امانی؛ رسید کالای امانی؛ رسید امانی برگه ای است مبنی بر آزادسازی کالا به خریدار از بانک، با حفظ عنوان مالکیت دارایی های آزاد شده توسط ...
[عصب شناسی] درون داد حسی؛ تحریک حسی؛ ورودی یکی از حواس پنج گانه ی شنوایی، بویایی، لامسه، بینایی، چشایی به عنوان یکی از حلقه های چرخه ی عصبی مرکزیِ ار ...
[روان شناسی تربیتی] مددکاهی؛ یکی از ابزارها یا شیوه های آموزش به ویژه در مراجعان طیف اُتیسم، کاستن از دفعات یا شدت کمک به مُراجع در تکرار واژه یا انج ...
[آمار] تکثیرپذیری؛تجدیدپذیری؛ ویژه گی نزدیک بودن نتایج آزمون ( یا مشاهدات ) انجام شده توسط افراد مختلف با دستگاه آزمون یک سان. واژه ی معادل آن در علم ...
آقای عرفان کوه پیمان: ۱ - ادبیاتی که به کار برده اید با ادبیات اهل زبان بسیار فاصله دارد و اعتماد مخاطب را به علمی بودن نظر شما سلب می کند. ۲ - اگر ا ...
[روان شناسی تربیتی] یک به یک؛ تکه به تکه؛ جزءبه جزء؛ آموزش واژه ها و مهارت های زبانی با استفاده از ساده ترین کارکرد و معانی آنها Discrete Trial Train ...
[روان شناسی] زبان باز نکرده؛ کودک یا درمان جویی که قادر به صحبت کردن نیست ( اما مثلاً می تواند به زبان اشاره ارتباط برقرار کند ) در مقابل nonverbal ...
با توجه به کاربرد ویژه ی این اصطلاح در حوزه ی �رفتار کلامی� اسکینر، واژه ی برساخته ی �خواهه� را پیش نهاد می کنم. معادل واژه های نزدیک به این اصطلاح ع ...
[روان شناسی] خلاف قاعده؛ سوءرفتار؛ کژرفتاری
[مدیریت] ۱ - تفویض اختیار شده؛ ۲ - توان مند شده، توان مند
۱ - واقعی؛ ملموس؛ موجود؛ مادی ۲ - مشهور ۳ - اصیل ۴ - بسیار، بی اندازه، خیلی، عالی، محشر، به طور چشم گیر، به طور قابل توجه، به طور باشکوه ۵ - دقیق، طا ...
[آمار] متغیرهای وابسته ی تأخیری؛ متغیرهای وابسته ای که وقوع آنها وابسته به زمان است. در بررسی پدیده های سیاسی یا اجتماعی، متغیرهای وابسته ای که تابع ...
[اقتصاد] فضای مالی؛ وضعیتی که نشانگر جهتگیری و حجم محرکهای فراهم شده توسط سیاستهای مالی به اقتصاد، علاوه بر واکنش خودکار مالیه ی عمومی به چرخه ی اقتص ...
در باره ی نکته ی آقای مهدی ملکی که نوشته اند �استفاده از معادل غلات برای crops می تواند اشتباه باشد� تعریف واژه را از دیکشینری کمبریج تقدیم می کنم: p ...
[اقتصاد] کسری بودجه
۱ - تن دادن ( به کاری با وجود اطلاع از ریسک ) ۲ - سوار شدن ( به کشتی یا هواپیما و مانند آنها ) ۳ - آغاز به کار ( تأسیس بنگاه اقتصادی و مانند آن )
[علوم سیاسی] سازمان دهی مجدد؛ بازسامانی؛ تلاش برای سامان دهی مجدد تشکیلات سیاسی پس از شکست انتخاباتی یا محدود شدن قدرت
[آمار] متغیر نشان گر؛ متغیر دوتایی؛ متغیر باینری؛ متغیری که دارای مقادیر ۱ یا ۰ است. ۱ به معنی �درست� ( مانند سن بزرگ تر از ۲۵، جنسیت مذکر، یا در رده ...
[آمار] ناسازی؛ بدسازی؛ ویژه گی مدلی آماری که در ساخت آن از داده های نادرست یا پرت استفاده شده است، یا مدلی که شرح نادرستی از داده ها به دست می دهد. ...
۱ - هم قدر؛ هم اندازه؛ متناسب ۲ - هم پا؛ شانه به شانه؛ هم ارز از نظر مقدار، گستره، عمق، زمان
[مهندسی مکانیک] هرز شدن پیچ به دلیل کنده شدن رزوه ها بر اثر وارد کردن گشتاور پیچشی ( و بار محوری ) بیش از حد remove the thread of screws
[حساب داری] بیش برداشت؛ امکان برداشت از حساب بیش از موجودی به دلیل اعتبار ناشی از عمل کرد خوب حساب بانکی. این برداشت ها در گروه دیون کوتاه مدت ( shor ...
[مهندسی مکانیک] خواب؛ جهت غالبِ قرارگیریِ شیارهای زبریِ سطحی
[فعل] ۱ - همبسته کردن، ایجاد رابطه ی متقابل، ۲ - همبسته شدن، یافتنِ رابطه ی متقابل [اسم][ریاضی] همبسته؛ یکی از دو یا چند متغیر وابسته یا مکمل
به نظر می رسد آوانویسی فارسی آقای �متین دهقان زاده� درست نیست: هم در تلفظ امریکایی و هم بریتانیایی �ch� به صورت �چ� تلفظ می شود و نه �ش�. در آوانویسی ...
آبِ کم عمق؛ قسمت کم عمق دریا یا رودخانه
زبان هم چسبی که نوعی از زبان های پیوندی یا التصاقی هستند که بن واژه در اول قرار گرفته و بقیه ی اجزای واژه به صورت پس وند به آن علاوه می شوند مانند زب ...
Medium octavo اندازه ی کتاب در ابعاد ۱۶/۵ در ۲۳/۵ سانتی متر
[کنترل کیفی] کاهش درجه؛ مثلاً کاهش از محصول درجه ۱ ( کاملاً منطبق ) به محصول درجه ۲ به دلیل وجود عدم انطباق جزئی. مثلاً کاشی درجه ۱ به کاشی درجه ۲ تب ...
۱ - [اسم] دنیا؛ جهان؛ گیتی؛ سپهر؛ کیهان [صفت] جهانی؛ جهان شمول ۲ - حیطه؛ حوزه ۳ - نوع بشر؛ نژاد انسان؛ انسانیت؛ مردم؛ مردمان؛ توده ی مردم؛ عوام الناس ...
[مهندسی مکانیک] قِید؛ مکانیزم یا قطعه ای که حرکت ( درجات آزادی خطی یا دورانی ) قطعه ی دیگری را محدود کند
[مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک] سوراخ راه به در؛ سوراخِ باز؛ سوراخی که از هر دو قاعده باز است.
[کنترل کیفی] اسقاط؛ نامنطق بودن قطعه با مشخصات؛ نامنطبق بودن قطعه با الزامات کارکردی؛ کنار گذاشتن قطعه به دلیل انطباق نداشتن با الزامات تعیین شده در ...
تعیین صفت؛ تعیین مشخصه؛ توصیف یا ارائه ی معیارهای تحقق
استمپینگ [واژه ی فارسی پیش نهاد نشده است و همین اصطلاح در صنعت رایج است] قطعات پرسی ( برشِ خورده ی پرِسی ) از ورق نازک
قلم قولادی؛ وسیله ای نوک تیز برای نوشتن، ترسیم، و حکاکی [اکوستیک] سوزن؛ لماسه ی دقیق در گرامافون [مهندسی مکانیک] سوزن، لماسه؛ قطعه ای در دستگاه های ...
[مهندسی مکانیک] خودمرکز؛ خودنظام؛مکانیزمی مانند سه نظام که با یک فرمان همه ی فک های آن با حرکت به سمت مرکز یا دور شدن از آن قادر به گرفتن قطعات و چرخ ...
[هندسه] پیچ وار؛ سطح مارپیچی؛ سطح حاصل از دوران کمان یا خط راستی که هم زمان با دوران حول محور ثابتی در امتداد آن محور حرکت می کند ضمن این که نسبت سرع ...
خانم لیلا دهقان: آقای عجمنده از نظر زبان شناسی به طور روش مندی نظر می دهند، هرچند من در حال حاضر از پیش نهادهای ایشان پیروی نمی کنم. بسیاری از نظرهای ...
[پزشکی] تلوتلو خوردن؛ حرکت نامتعادل به چپ و راست یا جلو و عقب [عموماً در مورد حرکت انسان یا حیوان یا روبوت اطلاق می شود] [مکانیک] لنگ زدن؛ حرکت نامتع ...
[نقشه کشی] خط راهنما؛ پیکان راهنما؛ خطی با پیکانی در یک انتها برای اشاره به پارامتر یا ویژه گی در نقشه ی صنعتی ( شکل زیر )
- عنوان؛ تیتر؛ سرخط ( مقاله، گزارش، کتاب ) - شناسه ( مثلاً استفاده از شناسه ی جنسیت مانند Mr، Ms، یا شناسه ی منصب مانند تیمسار، مدیرکل، و مانند آنه ...
[ ( Clause ) Most Favoured Nation] اصل دولت های کاملة الوداد؛ ماده ای در کنوانسیون بین المللی گمرک به معنی اِعمال تعرفه ی گمرکی یک سان به همه ی طرف ه ...
عوارض جبرانی گمرکی؛ طبق قوانین سازمان بین المللی تجارت ( WTO ) کشورها حق اعمال سوبسید به محصولات صادراتی خود را ندارند. اگر کشور وارد کننده ای متوجه ...
Diesel fuel: نوعی سوخت ئیدروکربنی حاصل از پالایش نفت خام یا سنتز شده از موادی مانند گاز طبیعی، بیوگاز، زغال سنگ، وغیره بر پایه ی �ستان� با مشخصات زیر ...
خودریخت؛ کانی هایی که شکل بلوری خود را در بافت سنگ حفظ می کنند Automorph
[زمین شناسی] خودشکلی؛ خودریختی؛ اتومورفی؛ وضعی حفظ شکل بلور در داخل بافت سنگ
alteration [زمین شناسی] تغییرات شیمیایی یا بلوری در سنگ ها یا رسوبات
[زمین شناسی] پهنه ی جوش خورده؛ قطعات بزرگ سنگ های درشت و بزرگ که در جریان گدازه به بیرون پرتاب شده اند.
geographical features هرگونه برآمدگی یا فرورفتگی در جهت قائم ( کوه/دره ) یا در جهت افقی ( غار/دماغه ) و سایر عناصری مانند رود، دریاچه و مانند آنها مق ...
[علوم زمین] عارضه ی زمینی؛ عارضه ی زمین شناسی؛ عارضه ی زمین شناختی؛ پستی و بلندی های سطح زمین مانند کوه، دره، دریاچه، رودخانه
[فیزیک] پویایی شناسی؛ دینامیک؛ علم پویایی شناسی ( �اس� آخر نشانه ی جمع نیست بلکه معرفِ رشته ی علمی است )
[ریاضیات][فعل] برازش؛ برازاندن؛ یافتن بهترین تابع ریاضی از طریق روش های تحلیلی که بتواند خصلت مجموعه ای از داده ها را بیان کند. curve fitting: برازا ...
تک تک؛ تک به تک
[مهندسی مکانیک] تیغه؛ پره؛ بالَک؛ زائده یا برجسته گیِ باریکِ ثابت روی بدنه ی اصلی، مانند تیغه های ثابت روی الکتروموتور یا سرسیلندر یا تنه ی موتور درو ...
[ریاضیات] ۱ - هندسه؛ علم هندسه؛ ریاضیات محض نقاط، خطوط، منحنی ها، و سطوح؛ ۲ - عنصر هندسی؛ شکل هندسی؛ فرم هندسی؛ شکل سه بعدی و راستای چیزی
تصویر زیر مربوط به شرح معنی های واژه ی Scale است که در پست قبلی بارگذاری نشده بود
[فیزیک] ۱ - ترازو؛ ۲ - مقیاس؛ درجه بندی؛ درجه بندی روی دستگاه های اندازه گیری مانند خط کش و کولیس [فعل] ۱ - وزن کردن ( اندازه گیری جِرم ) با ترازو؛ ۲ ...
[مهندسی] ۱ - تنظیم اولیه؛ برنامه دهی اولیه؛ آماده کردن دستگاه مکانیکی یا برقی بر اساس کار معینی که قرار است انجام شود، ازجمله تنظیم فشار، فاصله، دما، ...
[هندسه] تخم مرغی؛ شِبه بیضوی؛ شکلی مدور به صورت دایره ی کشیده ی متقارن یا نامتقارن یا نامنظم
[مهندسی مکانیک] ۱ - گِیج زنی؛ گِیج زدن؛ استفاده از گِیج برای تعیین منطبق یا نامنطبق بودن قطعه؛ اندازه گیریِ دقیق در مقایسه با ( یا با استفاده از ) اب ...
این واژه ها دارای معانی هم پوشان هستند ولی به طور دقیق مترادف هم حساب نمی شوند. در متون عمومی این واژه ها به جای هم به کار برده می شوند اما در متون ت ...
کاربرد نمونه ی معانی زیر را در ادبیات فارسی نیافتم ولی می توان با استفاده از پس وندها، واژه های جدید برای افاده ی مفاهیم جدید ساخت. پیش نهادها: ۱ - خ ...
[متالورژی] ریخت پذیری؛ قابلیت ریخته گری؛ قابلیت قالب گیری موادی مانند فلز مذاب یا دوغاب. قابلیت قالب گیری یا ریخت پذیری ناشی از روانی ماده ی ریختنی و ...
[مهندسی مکانیک] خوش تراش؛ دارای قابلیت تراش؛ دارای قابلیت ماشین کاری با ماشین افزار؛ دارای قابلیت براده برداری
[متالورژی] جوش پذیر؛ دارای قابلیت جوش کاری
[مهندسی مکانیک] قطعه گیر؛ ابزارگیر؛ سه نظام؛ چهارنظام؛ فشنگی ( کولِت ) ؛ ابزار مرکزگیر داخلی یا بیرونی برای گرفتن ابزار یا قطعه در راستای محور ابزار ...
[حقوق] بی نظمی؛ رفتارهای بر هم زننده ی قوانین یا مقررات، یا قواعد عرفی، اخلاقی، و مانند آنها. [عمومی] بی قاعده گی؛ نداشتنِ اصل یا آهنگ تغییر منظم؛ ...
۱ - هم سان؛ یک سان؛ بدون تفاوت؛ در مقایسه ی �دو چیز� ۲ - عیناً همان؛ بی تغییر؛ همان خودش؛ به معنیِ �selfsame� در مقایسه ی وضعیت �یک چیز� در زمان ها ی ...
مراتب؛ ترتیبات؛ شکل، شیوه، یا رویّه ی انجام کار معین
آًقای محمد مهدی فولادی: بلوک �به معنای چهار راه� نیست بل که همان طور که در شرح واژه نوشته اید، مجموعه ی ساخت مان های محصور در بین چهار ( four هم به ا ...
[مهندسی] صحت کارکرد؛ حالتی که در آن مجموعه ی ساخته ( ویا مونتاژ ) شده کار خود را طبق آن چه در طراحی در نظر گرفته شده است، به طور قابل قبولی انجام می ...
۱ - به معنی میخ پرچ نیست ۲ - رول پلاگ هم نیست در فارسی هم �داول پین� رایج است. نوعی پین ( عموماً فولادی ) سخت کاری شده، سنگ زده و پولیش خورده با قطر ...
[هندسه، نقشه کشی، مهندسی مکانیک] اسپاین؛ منحنی سینوسی نامنظم؛ نوعی منحنی شبیه ستون فقرات که شبیه منحنی سینوسی نامنظم است ( شکل ۱ ) . [مهندسی عمران] ...
[ریاضیات] هموارسازی؛ حذف دندانه ها یا نوسانات شدید منحنی با استفاده از تابع یا تکنیک معین [داده پردازی] هموارسازی؛ نوعی تکنیک داده پردازی برای حذف نو ...
شماره گذاری مجدد؛ تخصیص شماره های جدید به مطالب در متن
[فیزیک مکانیک] سفتی؛ معیار مقاومت جسم در برابر تغییر شکل بر اثر نیروی خارجی چند اصطلاح دیگر در این حوزه که گاه معنای آنها به اشتباه معادل این واژه د ...
معانیِ دیگر علاوه بر آن چه دوستان گفتند: ( defer to ) : ترجیح دادن؛ برتری دادن؛ وا دادن به؛ واگذار کردن به . . . ( به دلیل توان مندی بالقوه ی بالات ...
[هندسه] لَپ؛ لوب؛ لوبیایی؛ شکلی شبیه لوبیا. شکل گِرد مانندی که از یک شکل طولی بیرون زده باشد. [آناتومی] لَپ؛ لوب؛ بخش هایی از اندام مانند کلیه، کبد، ...
ویژه طرح؛ خاصه طرح؛ طرح یا ترتیباتی نظام مند و بزرگ مقیاس برای رسیدن به هدف یا تحقق ایده ای معین a large - scale systematic plan or arrangement for a ...
[فعل، مصدر] کژفهمی؛ برداشت نادرست [صفت] گم راه کننده؛ مثال: misunderstanding symbol: نماد گم راه کننده؛ نمادی که امکان تعبیرهای مختلف از آن وجود دارد
[مالیه، حساب داری] ۱. پاداش؛ مبلغی که خارج از سود سهام به سهام داران یا کارکنان پرداخت می شود [بیمه] ۱ - جایزه؛ ۲ - پاداش؛ مبلغی که شرکت بیمه به دلیل ...
املای واژه نادرست نوشته شده است. املای درست: closure [فلسفه] قانون بستار؛ اصل بستار؛ یکی از اصول نظریه ی گشتالت که نحوه ی تکمیل اشکال ناقص را توسط ذه ...
[مهندسی مکانیک][فعل] مونتاژ؛ سوار کردن یک قطعه ی محوری در سوراخ قطعه ی مقابل [صفت] مونتاژی؛ مقابل؛ نرماده؛ قطعه یا عنصری از یک قطعه که برای مونتاژ در ...
۱. [محیط زیست] وارهایی؛ دفع؛ دورریزی؛ دور کردن و انبار کردن پس ماندها در محلی ایمن ( یا غیرایمن ) . ۲. [مدیریت اسناد] وارهایی؛ خارج کردن از دُور؛ ...
[حقوق] اصطلاحات عربی در متون حقوقی در ایران بسیار است و استفاده از اِعراب درست، برای خواندن و درست فهمیدن �رأی� یا �حکم� یا �دادنامه� ضروری است. بناب ...
[مهندسی مکانیک] هم سان؛ مثال: Unified National Coarse thread ( UNC ) thread: روزه های هم سان دنده درشت؛ سیستمی از مقاطع، ابعاد، و ویژه گی های هندسی ...
[هندسه، جبر خطی] هم صفحه؛ دو یا چند خط، بردار، یا مؤلفه که در یک �صفحه� قرار داشته باشند. مثال: همه ی اضلاع چندضلعی ها نسبت به هم �هم صفحه� هستند. د ...
[نقشه کشی] نمای متعامد؛ نمای قائم الزاویه ای؛ ترسیم چندنمایی؛ ترسیم جسم سه بعدی با تصویر کردن دو یا چند نمای�دوبعدی� آن بر روی صفحات متعامد دستگاه مخ ...
[نقشه کشی] چندنما؛ قائم الزاویه ای؛ تصویر کردن دو یا چند نمای دوبعدی از جسم سه بعدی روی سه صفحه ی متعامد واقع بر مختصات سه بعدی.
[مهندسی مکانانیک] تولرانس جهت نما؛ تولرانس جهتی؛ انحراف مجاز محور، خط، یا سطح معین از زاویه ی تعیین شده، عمود بودن، یا موازی بودن نسبت به داده ی مرجع ...
[هندسه] پیچیده؛ پیچنده؛ سطحی که حول محوری موازی یکی از لبه هایش پیچ خورده باشد. منظور از �پیچیده� در مفهوم این واژه �complicated� نیست بلکه سطحی است ...
[هندسه] کل سطح؛ گوش تاگوش؛ سرتاسر؛ این اصطلاح در هندسه برای تعریف سطح به کار می رود در برابر �all around� به معنی دورتادور که به محیط شکل ( خط ) اطلا ...
[ادبیات عمومی] ۱ - پیش وند به معنی �ضد�: counter attack = پدآفند؛ ضدحمله؛۲ - ژتون ( برای شمردن امتیاز در بازی ) ؛ ۳ - حاضرجوابی؛ ارائه ی پاسخ آنی به ...
[اندازه شناسی] لنگی؛ خروج از مرکزی؛ run out tolerance: تولرانس لنگی؛ تولرانس خروج از مرکزی؛ رواداریِ لنگی؛ حدود مجاز تغییرات خروج از مرکز مقاطعی از ا ...
[فیزیک] همدوس؛ هم فاز، پرتوهای نور هم فاز بدون واگرایی و پراکنش به ویژه در نور لیزر ۱ - منسجم؛ ویژه گیِ مجموعه ای که اجزای آن نظم و ترتیب متقابلی با ...
۱ - تدوین؛ جمع آوری قواعد، مقررات، شیوه ها و اصول کاری به صورت نظام مند ۲ - مجموعه ی مدون: قواعد، مقررات، شیوه ها و اصول کاری تدوین شده به صورت نظام ...
[مدیریت] پی آمد، اثر در بلندمدت. دارای هم پوشانی معنایی با �influence�، �effect�، �consequence�، �result� که بسته به بافتار متن می تواند معنی خاص ( ب ...
[هندسه] سه بعدی، دارای ابعاد حجمی [معماری] ۱ - جغرافیایی، ۲ - هندسی، دارای شکل هندسی غیرمسطحه
[مهندسی]۱ - تجهیز؛ بستن ابزار روی ماشین. ۲. شکل دهی؛ استفاده از ابزار ( تیغه ی ماشین کاری، قالب، فیکسچر، و . . . ) برای شکل دادن قطعات. ۳ - به کارگیر ...
نقصان مندی؛ نابسندی؛ حالت یا ویژه گی ناکامل یا غیرایده آل بودن جنبه یا جنبه هایی از اشیا یا مفاهیم.
[بیوشیمی] کوفاکتور، کمک عامل، مولکولی غیرپروتئینی که به واکنش های بیوشیمیایی کمک می کند. کمک عامل ها معمولاً به شکل یون های فلزی، مواد آلی یا سایر مو ...
[داستان های علمی تخیلی] زمینی؛ ساکن زمین. برگرفته از واژه ی لاتینی Terra به معنی زمین یا کره ی زمین است و به این ترتیب، انسان ها در لاتین Terrans یا ...
توان یاری، کمکی؛ وسیله یا فردی که، به ویژه برای معلولان، جنبه ی کمکی و جبران کم توانی دارد مانند صندلی چرخ دار، واکر
۱ - چاپ خانه ۲ - چاپ گرها
[گیاه شناسی] بز شاخ دار، گِرده لیوه، چَلَرَک؛ گیاهی از راسته ی آلاله سانان و تیره ی زرشکیان است. هم چنین: barrenwort نامیده می شود.
مشخص شده؛ معین؛ تعریف شده؛ تعیین شده
فرهود عزیز: در آوانگاری فارسی زیر �پ� کسره گذاشته اید درحالی که این واژه یک خوشه ی دوصامتی آغازین دارد و �پ� کسره نمی گیرد بل که �پ� و �ر� در یک نفس ...
[موسیقی] ساز [فیزیک] سنجش گر؛ ادوات سنجش instrumentation [کنترل فرآیند] ابزار دقیق؛ [حقوق] ۱ - سند حقوقی؛ ۲ - سند رسمی [مهندسی] ابزار [زیست شناسی] پن ...
۱ - روح ۲ - روحیه ۳ - فضا، اتمسفر [مانند فضای دوستانه] ۴ - عرق؛ نوشابه ی الکلی تقطیر شده [و نه تخمیر شده]
[زیست شناسی] چسبیده؛ بی ساقه؛ مثلاً در پولیپ های کولون یا بافت های دیگر، پولیپی که مستقیماً به بافت زیرین چسبیده و رابط یا ساقه ای ندارد.
[فیزیک] فلو؛ شار؛ عبور جریان معینی از انرژی از سطح مقطع معین [متالورزی] ۱. کمک ذوب؛ فلاکس؛ موادی که برای پایین آوردن نقطه ی ذوب در ریخته گری، جوش کار ...
بوی نا؛ بوی نفس گیر stuffy smell
ترجیح بر اساس سود و زیان؛ صرف نظر کردن از عوارض ( زیان ) یک جنبه در ازای به دست آوردن محسنات ارزش مندتر ( سود ) از جنبه های دیگر. مثال: در انتخاب دا ...
یک جا؛ تلفیق داده ها یا گزارش های جداگانه در گزارش واحد
[روش تحقیق] مبنای حداقلی؛ تراز مبنا؛ تراز فرضی مرجع که اندازه گیری یا مقایسه بر مبنای آن انجام می شود
[حقوق]۱. تحصیل؛ کسب؛ تملیک؛ به دست آوردن و تحت تملک درآوردن اموال مشهود یا نامشهود، ۲. کسب؛ تحصیل؛ به دست آوردن مهارت یا دانش معین؛ ۳. تملیک شرکت؛ تم ...
[مهندسی] محصول خانگی؛ محصولات مصرف شخصی. این محصولات عموماً برای مصرف یا استفاده توسط کاربران عادی ( غیرصنعتی ) تولید و عرضه می شوند و به ۴ به گروه ت ...
۱ - استقرار؛ جای گذاری، تعیین محل ۲ - [مارکتینگ] تبلیغ ضمنی ( positioning ) & مثلاً در یک برنامه ی تلویزیونی که مربوط به موضوع دیگری است، نام یا لوگو ...
۱ - تاشده ( folded ) ؛ وسیله ای که در حالت غیرکاری، و به طور موقت بعضی از اجزای آن را روی بدنه تا می کنند تا جای کم تری اشغال کند. مانند تا کردن یا ج ...
[فیزیک/مکانیک] ثبات؛ پایداری؛ توانایی حفظ وضعیت سیستم مکانیکی در مقابل نیروهای سرنگونی، یا مقاوم به خارج شدن از وضعیت تعادل مکانیکی بر اثر عوامل مکان ...
[مهندسی مکانیک] چرخِ گــَردان؛ پایه ی چرخ دار؛ چرخ گاری؛ چرخ های معمولاً کوچکی که زیر مبل، صندلی، یا پایه ی میز نصب می شود تا بتوان آن را به راحتی جا ...
[کنترل خودکار/مهندسی مکانیک] کارانداز؛ محرک؛ انتهایی ترین قسمت سازوکار کنترل خودکار که معمولاً وسیله ای مانند شیر، پمپ، جک ئیدرولیک، یا بازوی مکانیکی ...
[مدیریت] سِمَت؛ نقش سازمانی [مهندسی] ۱ - کارکرد؛ کار؛ عمل ۲ - کاربرد؛ استفاده [ریاضیات] ۱ - تابع؛ ۲ - نگاشت [جامعه شناسی] مراسم؛ مثال: این مراسمی رسم ...
۱ - [آمار] استانداردسازی؛ نرمال سازی؛ نرمال سازی داده ها روشی برای یکنواخت کردن بازه مقادیر مربوط به متغیرهای مختلف پژوهش است و به بی مقیاس سازی داده ...
۱ - بی وقفه؛ بی پایان ۲ - ادامه دار؛ ongoing training = آموزشی که در یک جلسه تمام نمی شود و شرکت کننده ها در جلسات متعدد و مکرر در دوره حاضر می شوند
[حساب داری] رقومی digital assets = دارایی های رقومی ( در مقوله ی دارایی های نامشهود ) ؛ دارایی هایی که می تواند به صورت داده های رمزدار در رسانه ی م ...
[حساب داری] ۱ - قرارداد تملیک موقت؛ قرارداد واسپاری به قصد تملیک ۲ - داراییِ اجاره داده شده؛ داراییِ واسپرده؛ داراییِ اجاره ی اعتباری؛ ۳ - مدتِ اجاره ...
crucible; melting pot
۱ - به احتمال قوی ( in all probability ) ؛ به ظن قوی ( presumably ) ؛ قویاً محتمل ( distinctly possible ) ۲ - بلاشک ( undoubtedly ) ، بدون تردید ( n ...
[مهندسی صنایع] [فعل] تنظیم اولیه؛ تنظیم مقرر؛ تنظیم هایی که پیش از راه اندازی ماشین روی آن انجام می شود مانند تنظیم دما، فشار، فاصله، زاویه، [اسم] چی ...
[شیمی فیزیک] پخشنده؛ دیسپرسان؛ ماده ای که به پخش شدن ماده ای در حلال کمک می کند. موادی مانند الکیل پلی اتیلن گلیکول که به توزیع پیگمنت در آب برای رنگ ...
سست؛ دارای پیوند مولکولی ضعیف به طوری که با فشار اندکی خُرد شود و از هم بپاشد. معنی �تُرد� برای این واژه مناسب نیست زیرا به معنی �سخت و شکننده� است ...
[زمین شناسی/خاک شناسی] رس سست؛ کلوخه ی خاک رسی که به راحتی در میان انگشتان خرد و پودر شود
[زمین شناسی/خاک شناسی] خاک سست؛ کلوخه ی خاکی که به راحتی در میان انگشتان خرد و پودر شود
[آمار] [فعل] دسته بندی؛ چندک بندی؛ طبقه بندی اقلام در گروه های تعریف شده ی معین. [اسم] دسته؛ چندک؛ مثال: گروه های سنی ۱تا پایان ۴ سال، گروه های سنی ...
[شیمی/مهندسی شیمی] نقطه ی گیرش ( دما، زمان، یا سایر شرایطی فیزیکی ) ؛ در ملات یا دوغاب سیمان و ملات های ئیدرولیکی، وضعیتی است که ملات یا دوغاب بر اثر ...
[مهندسی مکانیک] در مبحث اتصالات طیف گسترده ای از افزارها اعم از پیچ ( مهره، واشر، پین، اشپیل، خار، اینسرت، . . . ) ، خاموت، بست، آنکر، میخ، پرچ، جوش، ...
[علوم تغذیه] فرآورده ی خوراکی ( عموماً از طریق پخت ) ؛ مثال: Fish preparation ( فرآورده های تهیه شده از ماهی ) [داروسازی] فرآورده ی دارویی؛ مثال: th ...
[تجارت بین الملل] بازارشکنی؛ قیمت شکنی؛ فروش به قیمت کم تر از قیمت تمام شده یا پایین تر از نرخ بازار داخلی. توجه کنید که قیمت شکنی از نظر مقررات سازم ...
قیمت شکنی
[مهندسی صنایع] میز یک بَرشو؛ میزِ زاویه گیر؛ میزی ( در حالت افقی ) که بتوان آن را حول یکی از اضلاعش یا هر محور افقی دَوَران داد.
کاربر Roxana لطفاً بر اساس معادلی که برای �open fire� داده اید ( و از معادل پیش نهادی من تعجب کرده اید و کاربرانی را که لایک کرده اند بر سر این کار ع ...
خانم Roxana از یادآوری تان ممنونم. لطفاُ به جمله ی زیر توجه کنید: An open fire is a fire that doesn't have a chimney or stack معنایی که پیش نهاد کرد ...
نکته ی مربوط به افتراق �باز� و �قلیا�: طبق تعریف ( لویس ) هر ترکیب، یون، یا عنصری که بتوان یک جفت الکترون به انواع دیگر بدهد �باز� است مانند CuO و Z ...
آقای �خلیل� معادل �باز� را برای �base� ارائه داده اند که در بافتار شیمی �کاملاً� درست است. ۱۱ نفر رأی منفی داده اند که معلوم نیست منطق شان چیست! به ن ...
[مهندسی] صحه گذاری؛ بررسی و تأیید عمل کرد ( های ) نمونه، پیش نمونه، ویا طراحی مدل سازی یا شبیه سازی شده با معیارهای �عمل کردیِ� طراحی. مرحله ای که مع ...
زمین دست خورد؛ زمین دایر؛ زمینی که قبلاً ساخت وساز مسکونی یا تجاری یا صنعتی در آن انجام شده و زمانی �بایر� ( greenfield ) بوده است. [قابل توجه دوستا ...
زمین بایر؛ زمین واقع در محدوده ی شهری یا روستایی ( مسکونی، تجاری، یا صنعتی ) که فعالیت ساخت و احداث ( development ) بر آن انجام نشده است.
علاوه بر معانی که دوستان داده اند: [صفت] بی هم تا؛ یکه؛ یگانه؛ مقایسه ناپذیر؛ peerless
آقای محمدرضا علم طلب: ظاهراً شما این جمله را از جایی ترجمه کرده اید و احتمالاً واژه ی �secure� را �ایمن� ترجمه کرده اید درحالی که در این بافتار به مف ...
[adj. ] engulfing; enveloping; enclosing; wrapping
آگهیِ روزنامه ی رسمی؛ نشر آگهی در روزنامه ی رسمی
تجارت پذیر؛ کالا یا خدمتی که بتوان آن را در مکانی �دور� از محل تولید یا تهیه ی آن فروخت. تأکید بر �دور� بودن از محل تهیه یا تولید در تعریف این واژه ا ...
۱ - مقام رسمی؛ مقام مختار؛ ۲ - اختیار؛ اذن؛ قدرت اعمال نظر
حفاظت؛ محافظت؛ حراست؛ ایجاد نوعی مانع در برابر مخاطرات احتمالی مانند حفاظت کاتدی سازه های فولادی با استفاده از تزریق برق جریان مستقیم یا آند قربانی، ...
[حقوق] مهر رسمی؛ مهر برجسته؛ نوعی مهر فلزی که به صورت فشاری در پای اسناد زده می شود و علامتی برجسته ایجاد می کند که نشانگر رسمی ترین تأیید سازمان مرج ...
ماندگاری رنگ؛ قابلیت حفظ فام و جلوه ی رنگ اشیا در مقابل عوامل محیطی
جناب آقای میثم نبی پور سلام، ۱ - درباره ی تلفظ واژه ی �psychology� با شما موافق نیستم. �پسیکولوژی� مثل واژه هایی مانند �تله ویزیون� و �رادیو� نخست ...
تولیصرف کننده [واژه ای ساخته گی ترکیبی از اول واژه ی PROducer و آخر واژه ی conSUMER]: شخصیت حقیقی یا حقوقی که هم تولید کننده است و هم مصرف کننده. در ...
[مهندسی ساخت و تولید] برنامه ریزی شده، عمدی، خودخواسته، مورد نظر ( به عکس سهوی، غیرعمدی ) در فرآیندهای مختلف، بخشی از خروجی فرآیند intended product ...
[مهندسی مکانیک] خاموشی؛ از کار انداختن موقت سیستم ایمنی در ماشین ها ( مانند پرس ) حین تعمیر یا تنظیم
راه اندازی خزشی؛ مدار یا مکانیزمی برای ایجاد حرکت های کوچک در الکتروموتور یا مکانیزم متصل به آن ( مثلاً هنگام آماده سازی پرس و تنظیم آن که مستلزم حرک ...
در معادل هایی که آقای سید محراب میرکریمی داده اند چند اشتباه وجود دارد: ۱ - صفحه ی نشانگر آمپرها: آمپر واحد جریان الکتریکی است و مثلاً �آمپر سوخت� اص ...
[حساب داری] دیون
برگه ی تشخیص مالیاتی قطعی
بازرس؛ شخصی که در شرکت ها نقش نظارت بر اجرای قانون و مصوبات مجمع عمومی سهام داران یا شرکا را به عهده دارد و معمولاً از طریق انتخابات رسمی توسط مجمع ع ...
[موسیقی] فاصله ی نامطبوع؛ در موسیقی و علم هارمونی ( تلفیق چند نت هم زمان برای ایجاد جلوه ای خاص در ملودی ) معادل فارسی رایج و مصوب ( و نه الزاماً درس ...
[صفت] راکد؛ کاهش یابنده؛ هرز مانده؛ بی حرکت
[علوم اجتماعی] مدل؛ معیارهای کلی سنجش
جامعه گی، جامعه گانی، جامعوی صفت �اجتماعی� ( social ) به رابطه ی بین اعضای جامعه اشاره می کند، اما صفت �جامعه گی� ( societal ) به رابطه ی اعضا با ساخ ...
[علوم اقتصادی] ادواری؛ راجعه recurrent recession: رکود ادواری؛ رکود ادواری و ذاتی نظام سرمایه داری که به دلیل کاهش قدرت خرید تدریجی مصرف کننده ها و و ...
۱ - بایسته؛ روا: ۲ - مرتبط؛ ۳ - مهم؛ معنی دار.
[علوم اقتصادی] انقباضی؛ سیاست های انقباضی؛ سیاست های مبتنی بر حذف یا کاهش حمایت های اجتماعی ازجمله بازنشسته گی، بیمه های تأمین اجتماعی و حمایت اجتماع ...
در ادبیات سیاسی عموماً به معنی منفی آن به کار می رود: - لفاظی؛ بازی با کلمات؛ ظاهرفریبی؛ رتوریک؛ سوءاستفاده از ظاهر کلمات برای القای معنی باطنی یا ن ...
[متالورژی]هسته؛ اینسرت؛ فلز جامدی که برای مقاصد مختلف مانند تغییرات موضعی انبساط طولی عنصر تقویتی در یک قطعه ی ریخته گی قرار داده می شود. مانند اینسر ...
[امنیت اطلاعات] پاییدن؛ جمع آوری اطلاعات عینی از طریق پایش مداوم و دقیق
استادشاگردی؛ روشی آموزشی که در آن نسل جدید ضمن کار به صورت عملی زیر دست یک استاد کار می کند و به تدریج مهارت های لازم را از او فرامی گیرد.
به مراتب ( مثلا: even better = به مراتب بهتر ) در حد اعلا، بی نهایت ( مثلا: an even more interesting problem = مسأله ای بی نهایت جالب )
[مهندسی مکانیک] اضافات؛ پلیسه هایی که بر اثر تراش دقیق از سطح مواد جدا می شود [پزشکی] بافت اضافی؛ بافت مرده؛ بافتی که پس از آسیب ( عموماً با اشیای تی ...
تیغ تیز؛ تیغ کاتر؛ شابْر؛ میکروتوم؛ تیغ لایه بر دقیق
[شیمی] پیش تیمار ( pretreatment ) ؛ آماده سازی؛ آماده کردن قرار دادن نمونه ی آزمون در شرایط محیطی معین از نظر دما، فشار یا تنش، پ هاش، و مانند آن قبل ...
[اندازه شناسی] مستقیم بودن؛ راست بوده گی؛ پارامتر ی در اندازه شناسی ( مهندسی مکانیک، طراحی صنعتی، وغیره ) در �اندازه گذاری و تولرانس گذاری هندسی� ( g ...
[شیمی][فعل to condition] آماده سازی، آماده کردن قرار دادن نمونه ی آزمون در شرایط محیطی معین از نظر دما، فشار یا تنش، پ هاش، و مانند آن قبل از اعمال ب ...
آینده نگر؛ [مثال: forward planning به معنی برنامه ریزی آینده نگرانه]
[بسته بندی] واریخته؛ پخش و پلا؛ غیرمنسجم؛ واریزه؛ عموماً به مواد پودری جامد که به صورت کلوخ نیستند و هنگام ریختن روی سطح کُپه می شوند اطلاق می شود.
[مهندسی مکانیک] برجهنده گی؛ جهمندی؛ کش سانی؛ الاستیسیته؛ ویژه گی فنریت و قابلیت بازگشت به شرایط اولیه ی ماده ناشی از چقرمگی آن پس از اعمال و برداشتن ...
[مهندسی صنایع] ناب؛ lean manufacturing = تولید ناب، تولید به روش ناب؛ روش شناسی تولید مبتنی بر کاهش ضایعات و افزایش بهره وری
انبارش؛ دِپو کردن
[برق، قدرت]محدودگر؛ تثبیت کننده ی ولتاژ؛ مداری در ژنراتورهای برق برای کنترل تغییرات خروجی [الکترونیک] محدودگر؛ مداری که اجازه ی ورود سیگنالی با دامنه ...
کمک پیک؛ نیروگاه هایی که در زمان پیک به مدار شبکه آورده می شوند peaker; peaking power plant
ماهیتاً، به طور ماهوی
[حقوق] حقوق جای گزینی طرف قرارداد؛ حقوقی که به طرفی تعلق می گیرد تا به جای پیمانکار یا طرف خلع ید شده وارد قراردادی در حال اجرا شود.
[حقوق] به اجرا گذاشتن؛ استفاده از؛ مثال: Call on performance bond به اجرا گذاشتن ضمانت نامه ی حسن انجام کار
کتمان کردن؛ از قلم انداختن
[عمران] برچیدن؛ قلع وقمع در مدیریت پروژه، خراب کردن ( قلع وقمع ) و برچیدنِ مستحدثات ( عموماً ) موقت کارگاه ساخت مانی پیش از تحویل و تحول پروژه
[حقوق] به موجبِ؛ مثال: Subject to law of labour . . . به موجب قانون کار . . .
[حقوق] تهاتر دیون؛ اگر بین دو طرف قرارداد دیون پرداختنی متقابل وجود داشته باشد، مابه التفاوت دو دین توسط طرفی که دین بیش تر دارد پرداخت می شود و نیاز ...
صرف نظر از ، به جز این مورد خاص؛ بدون در نظر گرفتن موردِ خاص مذکور . . .
[حقوق] تعهدات؛ شرایطی که طرفین قرارداد متعهد به انجام آن هستند
احساسی؛ استنباطی؛ سهل انگارانه؛ برداشت آنی؛ مبتنی بر داوری آنی ذهنی؛ [در مقابل استنباط مبتنی بر تعمق یا تعقل]
[علم سیستم ها] برون فرآیندی؛ برون سیستمی؛ برون سویی [اقتصاد] پی آمد بیرونی؛ هزینه یا فایده ی فعالیتی اقتصادی که مستقیماً پی آمدی درون سازمانی ندارد و ...
[علوم سیاسی؛ علوم اقتصادی] رانت؛ ویژه خواری
[علوم سیاسی] قرائت؛ بیان؛ برداشت؛ political narrative: قرائت سیاسی؛ تفسیر یا بیان موضع سیاسی ( ظاهری یا واقعی )
معتبر؛ مطمئن؛ موثق؛ قابل اتکا؛ قابل اطمینان؛ عقلایی؛ منطقی [علوم سیاسی، علوم اجتماعی] جدی؛ واقعی؛ شدنی؛ مثال: a credible threat: تهدیدی جدی
[علوم اجتماعی] همه پذیر؛ کثرت پذیر؛ اندیشه یا کنشی که مشارکت طیف های مختلف را بپذیرد و به آنها میدان دهد.
[اقتصاد] خیز؛ ترقی؛ شدت گرفتن؛ افزایش سریع و ناگهانی؛ مثال: commodity price boom = خیز قیمت کالاها، افزایش ناگهانی قیمت کالاها [مهندسی] بازو؛ بازوی ...
[روش تحقیق] کلی نگری؛ پرداختن به جنبه های کلی پدیده و احتراز از طرح یا جست وجوی جزئیات آن
۱ - همه جانبه؛ جامع، ۲ - دقیق؛ ظریف، ۳ - سخت گیرانه؛ شدید
تخطئه کردن؛ بنیان کنی
[علوم اجتماعی] نوآمده؛ تازه به میدان آمده؛ مانند گروه اجتماعی که تازه به سن رأی دادن رسیده باشد
تفرقه افکنانه؛ دوقطبی ساز
به طور اثربخش؛ به طور نتیجه بخش؛ به طوری که منجر به نتیجه شود ( آقای امیر کیانی: اثربخشی با بازدهی تفاوت دارد. اثربخشی یعنی درجه ی رسیدن به هدف، باز ...
[فعل] ۱ - نزدیک شدن ( به مقصد ) ؛ هرچه نزدیک تر شدن ( از نظر زمانی یا مکانی ) ؛ ۲ - روی کردن به شناخت، برداشتن گام های اولیه برای شناخت چیزی یا پدیده ...
برآمدن از؛ ریشه گرفتن از؛ برآمدن از دلِ چیزی
عِلّی؛ عامل زمینه ساز
۱ - توافقی، بر اساس توافق طرفین؛ اجماعی، طبق توافق همه ی طرف ها ۲ - هم دل؛ هم سو؛ هم نظر [در مقابل قطبیده یا polarized] در علوم سیاسی به هم نظر بودن ...
[خطاب تحبیبی به هم سر] دخترجان؛ خانم جان؛ بانو
سِیر؛ سِیرِ زمانی؛سِیرِ تاریخچه ای
[متالورژی] نیتروژن دهی؛ نیتروراسیون: نوعی عملیات حرارتی سطحی برای نفوذ دادن نیتروژن به سطح فلزات و سخت کاری سطحی ( case hardening ) آنها است. روش ها ...
[متالورژی] نیتراته؛ نیتروره؛ فلز نیتروره فلزی است که در ضخامت اندکی از سطح آن، طی عملیات حرارتی ویژه ای، نیتروژن نفوذ داده شده و سختی سطحی ( case har ...
[پزشکی] نجات دادن؛ به ویژه در ترکیب �limb salvage� به معنی نجات عضو یا اندام ( به ویژه اندام های انتهایی مانند پا، دست، انگشتان ) از فساد یا مرگ بافت ...
پرده ی عنکبوتیه؛ پرده ای بین جمجمه و مغز که بین سخت شامه و نرم شامه قرار گرفته است.
[پزشکی] پَس رُو؛ پس سو؛ عقب رُو؛ پی گیریِ و تحلیل بروز نشانه ها یا سمپتوم ها یا روی دادها در جهت عکس وقوع آنها به منظور رسیدن به تشخیص پزشکی
۱ - چالش؛ مسأله ؛ ۲ - مانعِ پرش؛ چارچوبی فلزی که در ورزش �دو با مانع� در مسیر ورزش کاران قرار می دهند.
هم بسته گی؛ خیرِ متقابل؛ بده بستان �تقابل� و �مقابله� بار منفی دارد و در اینجا به کار نمی رود. بار معنایی این واژه مثبت است و در مواردی به کار می رود ...
شاه میگو؛ میگوی بزرگ؛ نوعی سخت پوست دریایی که یکی از غذاهای محبوب دریایی است. برخلاف نظر دوستان که لابستر را �خرچنگ� معنی کرده اند، این سخت پوست در ...
چکش کاری؛ رفع ایراد؛ سروته چیزی را زدن برای اصلاح آن
زبان مُغلّق اقتصاددان ها؛ زبان زرگری اقتصاددان ها؛ادبیات عالِم نمای اقتصاد اصطلاحات قلنبه سلنبه ای که بیش تر برای تفاخر و تظاهر به عالم بودن به زبا ...
تبلیغ کردن؛ تعریف کردن کیفیت چیزی برای تبلیغ یا فروش آن Advertise; praise the qualities of something in order to sell or promote
[برق، مخابرات] سیم بان؛ کسی که مسؤول تعمیر خرابی شبکه ی انتقال برق یا سیم تلفن است [فوت بال امریکایی] بازی کن فوروارد؛ بازی کن جلو؛ بازی کن های فوروا ...
عواقب؛ پی آمد؛ تبعات
فضیلت نمایی؛ بیان نظر یا احساس در مورد موضوعی معین در معرض عموم به منظور القای شخصیتی اخلاقی
در هم جوشیده؛ عجین شده
نوروتیپ؛ تیپ عصبی؛ صاحب نوعی مغز و سلسله ی اعصاب مرکزی، از نظر نحوه ی تفسیر و پاسخ فرد به نشانه های اجتماعی و غیره.
سنگ دلی؛ بی مروت بودن؛ رحم نکردن در ادبیات کسب وکار به معنی دخالت ندادن احساسات در تصمیم گیری ( غالباً خوش آیند راست گرایان در شمردن صفات مدیر خوب )
۱ - اتاقک؛ سلول؛ غرفه؛ ناحیه ی کاری جدا شده با پارتیشن یا دیوارک در محیط های کار با پلان باز ( عکس ۱ ) ۲ - میز کناره دار؛ میز مطالعه در کتاب خانه ها ...
مشارکتی؛ مشارکت جویانه؛ فرهنگ مبتنی بر هم کاری در مقایسه با فرهنگ مبتنی بر رقابت یا ریاست
دم دمی مزاجی؛ تزلزل تصمیم گیری
( اصطلاح سربازخانه ) آش خور؛ سربازی که تازه دوره ی آموزشی را گذرانده و وارد یگان شده است
( به کنایه ) جهان موازی
نیت کردن ( پیش از فال گرفتن، فوت کردن شمع، و مانند آنها ) ؛
۱ - بررسی، معاینه، تشخیص، و تعمیر موتور خودرو ۲ - بررسی این که در کله ی فلانی چه خبر است؛ معاینه ی عصبی - روان شناختی There is absolutely no shame in ...
بازخواست کردن؛ سین جیم کردن؛ فراخواندن کسی به اتاق مدیر برای جواب دادن به سؤال
اسکید ( در انبارها و کارگاه ها به همین اسم معروف است ) ، کفیِ چوبی برای حمل و نقل بارهای نسبتاً سنگین شبیه پالت ولی بدون صفحه ی زیرین
از �fann� لاتین به معنی هورچین یا چنگک بوجاری گرفته شده است. بقیه ی واژه ها با تمثیل شکل چنگک بوجاری ( ذوزنقه ) ساخته شده است. ۱ - هوادار؛ طرف دار؛ ...
بی گمان؛ بی بروبرگرد؛ به ضرسِ قاطع؛ به قطع یقین
معنی این اصطلاح �خرتوخر� یا �شیرتوشیر� نیست زیرا این اصطلاح ها به معنی �آشفته� و �بی سامان� است. بل که معنی آن چیزی مثل �برادر به برادر رحم نمی کند� ...
[مدیریت پروژه]۱ - برنامه ی زمانی؛ زمان بندی؛ برنامه ی فعالیت؛ برنامه ی زمانی و مکانی؛ ۲ - دستور جلسه؛ برنامه ی گفت وگو [اقتصاد] جدول تعرفه بندی ( مال ...
[صفت] ۱ - بلادیده؛ حادثه دیده؛ ۲ - تحت تأثیر قرار گرفته؛ متأثر [قید] ۱ - متظاهرانه quacke affeted = زلزله زده Covid affected = آسیب دیده از کووید
thanks to به لطفِ؛ به برکتِ؛ به همتِ؛ به هنرِ
[اقتصاد] انقلاب سرحدی؛ تأکید بر این که در یک پروژه نظیر طرح بهسازی ملی ( کاهش بلایا، ارتقای بهداشت، ارتقای تحصیلی، و . . . ) ارزش منابع مالی در اول، ...
غیبت از کار؛ غیبت از کلاس؛ مدرسه گریزی
تل باطله؛تل ـنبار باطله؛ تل های بزرگی که از انباشتن محصولات پس ماند فرآوری مواد معدنی مانند مس، طلا، و آهن به جا می مانَد. سد باطله: بند یا تلّی که ...
[داده پردازی] تجزیه کردن؛ تبدیل به اجزای متشکله کردن To take apart the data gathered. تجزیه ی داده های جمع آوری شده از مطالعات و پژوهش ها و تبدیل آن ...
[مدیریت منابع انسانی] جامعه پذیری؛ فرآیند آشنا کردن فرد تازه استخدام شده با وظایف و اختیارات و مقررات سازمان، فضاهای کاری، و هم کاران.
[فیزیک]: ۱ - ظرفیت ( بار الکتریکی ) ؛ کاپاسیته؛ ظرفیت خازن بر حسب فاراد. ۲ - گنجایش؛ ظرفیت؛ مقدار ماده ای که در یک ظرف یا مخزن جا می گیرد. معمولاً بر ...
به سراغ چیزی رفتن. مثال: It should be enough motivating to go around. باید به اندازه ی کافی انگیزاننده باشد تا کسی به سراغ ـش برود.
انتظامی
علی الحساب؛ به عنوان مساعده
۱ - آب نبات؛ شکلات؛ هر نوع تنقلات در اندازه ی کوچک ( لقمه ای ) . ۲ - پیشخان شکلات؛ میز تنقلات؛ در مهمانی ها میزی که تنقلات مختلف روی آن چیده شده است.
۱ - [مدیریت] اعاده ی مشوق؛ اعاده ی پاداش؛ بازگرداندن پاداش یا بن در صورت نقض مقررات سازمانی، قوانین کشوری، یا مفاد قرارداد. پاداش یا کارانه ای به عن ...
سازمان پای بند به رفع تبعیض ( قومی، تباری، جنسیتی، وغیره ) در استخدام.
( معنی ضمنی ) : �رفع تبعیض�. در قوانین امریکا هر سازمانی که کارکنان متناسب با جمعیت رنگین پوستان ( سیاه پوستان، سفیدپوستان، سرخ پوستان ) و گروه های ق ...
مشوق جامعه مدار؛ امتیازی که نفع مادی آن اجتماعی و نفع معنوی آن فردی است. مانند اعانه ای که به نام فردی به خیریه داده می شود یا گذاشتن نام افراد بر رو ...
جامعه مدار؛ رفتاری که نفع اجتماعی داشته باشد
مستحکم؛ پای دار در برابر نیروهای خارجی
همه جانبه؛ چندجانبه
۱ - به معنای واقعی کلمه ۲ - با خلوص؛ با خلوص نیت؛ صمیمانه؛ از صمیم قلب؛ خالصانه؛ از سرِ صِدق؛ بی ریا؛ بی غل وغش ۳ - به درستی؛ واقعاً؛ حقیقتاً
۱ - بی ادب، بی تربیت، بی اخلاق ۲ - بی پروا؛ گستاخ ۳ - رک؛ پوست کنده؛ بی ملاحظه
آکنده؛ سرشته؛ آمیخته
لنگ ماندن؛ بی عمل ماندن؛ فلج شدن ( به معنی مجازیِ �قادر به کاری نبودن� )
۱ - [اسم] هزینه ی فرصت؛ یعنی هزینه ای که صرف شده و در آینده فرصتی ایجاد خواهد کرد علاوه بر برگشت سرمایه، سودی هم خواهد داشت ۲ - [فعل] صرفیدن؛ مقرون ب ...
پیوستن به؛ وارد شده به در جمله ی �Everybody comming on the group allows him to spread out more of his fixed cost� هر کسی که به گروه او می پیوندد، به ...
عزیمت، پیش رفتن به سوی؛ وقتی کاری مراحل مختلف دارد، رفتن از مرحله ای به مرحله ی دیگر
ارزش توجه داشتن؛ درخور توجه بودن: There is some merit to this argument. این استدلال در جای خود درخور توجه است.
یادگیری عملی؛ یادگیری تجربی
۱ - پایه، اساس، بنیان، رکن، بُن؛ بن مایه یا اصل تعیین کننده در چیزی ۲ - مبنا؛ حدی مفهومی برای سنجش یا مقایسه ی چیزی ( base line ) ۳ - قاعده، سطح زیر ...
سرشکن شدن
نفربه نفر؛ فردبه فرد
معادل پیش نهادی آقای �مصطفی� یعنی �قفل شدگی� درست است. �لاک این� نقطه ای است که در آن شبکه چنان بزرگ می شود که در خود قفل می شود و دیگر امکان گسترش ن ...
پارابولیک یعنی به شکل سهمی یا �سهمی شکل�، �سهمی گون� ( دو بعدی ) با سهموی ( paraboloid ) اشتباه نشود ( حجم یا سه بعدی )
سهموی؛ حجمی که از دوران منحنی ( دوبعدی ) سهمی به دور محور تقارن ـش ایجاد شده است با سهمی گون یا سهمی شکل یا سهمی وار ( parabolic ) اشتباه نشود
شناسایی ناپذیر؛ کشف ناپذیر
۱ - نقطه ی پایان گذاشتن بر؛ ۲ - سرنگون کردن؛ [غیررسمی] کله پا کردن
قیّم؛ غش گیر
سردار؛ شوالیه؛ جنگ جو ( ی مقدس )
استقرای پس گرد؛ استقرای پس رو؛ استقرای بازگشتی
در زبان فارسی گاهی lane با line اشتباه گرفته شده و �خط� ترجمه می شود. در خیابان یا جاده، می توان فضای بین دو �خط� را نوار یا باند نامید. مرزهای جانبی ...
[حقوق] تفهیم اتهام؛ کسی را به طور رسمی به ارتکاب جرم متهم کردن
۱ - [جامعه شناسی] خزنده؛ پدیده ای که در حال شکل گیری است اما تغییرات آن چنان اندک است که نمی توان حس ـش کرد. مثال: بی سوادی اجتماعیِ خزنده ۲ - [پزشکی ...
[فعل] استحاله؛ تبدیل تدریجی از حالتی به حالت دیگر یا از ماهیتی به ماهیت دیگر
سوگیری کوته نگری؛ سوگیری نزدیک بینی؛ سوگیری نوک دماغی؛ نوعی سوگیری که منافع آنی و کوتاه مدت ارزش بیش تری دارد. در مثل گفته می شود این افراد دورتر از ...
[فعل] گذار؛ پا گذاشتن به؛ از حوزه ای به حوزه ی دیگر رفتن؛ [اسم] گذرگاه؛ پیاده گذر
تک خال؛ بی هم تا؛ بی جای گزین
آشکارا؛ به روشنی؛ به طور بدیهی
بازی گوشانه؛ زنده دلانه؛ هم راه با بگوبخند
۱ - ( الف ) - نفس نفس زدن؛ دم و بازدم سریع؛ ( ب ) فس فس کردن؛ حرف زدن هم راه با تنفس سریع ۲ - دود کردن؛ فوت کردن ( دود تنباکو: سیگار، پیپ، قلیان، . . ...
منسجم؛ به سامان در ترکیب �intact family� به معنی خانواده ی �به سامان� به عکس خانواده ی �ازهم پاشیده�
فاحش؛ بارز colossal mistake = خطای فاحش؛ اشتباه محض
[ریاضیات] دترمینان؛ تابعی که از یک ماتریس مربعی یک عدد می سازد یا درواقع عددی را به یک ماتریس مربعی تخصیص می دهد [مدیریت] عامل، تعیین گر، عامل تعیین ...
[آمار] نمایه پذیری؛ قابلیت مشت نمونه ی خروار بودن. ویژه گی �نمونه ی آماری� که به طور قابل قبولی نمایان گر ویژه گی های �جمعیت آماری� باشد.
[مارکتینگ] لایه، قشر، بخش، طبقه، طیف طبقه بندی مشتریان از نظر سبک زنده گی، قدرت خرید، سن، جنسیت، توزیع جغرافیایی و مانند آنها
[مهندسی صنایع] ارفاق، اجازه ی ارفاقی، ترخیص ارفاقی؛ اجازه ی موقت برای تعداد یا مقدار محدودی از محصول �نامنطبق� برای ترخیص که معمولاً با اجازه ی سفارش ...
جولان دادن؛ این طرف و آن طرف رفتن
[فعل] کنایه از: بالا رفتن، افزایش، تورم، و مانند آنها است If the fares balloon, it’s very easy for customers to switch to a competitor. اگر قیمت ها ...
[کسب وکار] خدمات تکمیلی؛ خدمات ویژه
غلط نمایی؛ جعل واقعیت
شماتت بار؛ سرزنش آمیز؛ کوبنده
[اقتصاد رفتاری] فاتح مغبون؛ گونه ای سوگیری ذهنی که در معامله هایی مانند مزایده به صِرف برنده شدن مبلغی بالاتر از ارزش واقعی پرداخت می شود. یعنی در عی ...
۱ - [روان پزشکی] تیک، حرکات غیرارادی عضلات قسمت های مختلف بدن از جمله پلک، گونه، و دست ۲ - [اقتصاد رفتاری] ۱ - عادت بد، عادت نامطلوب، ازجمله سوگیری ت ...
[صفت به شکل streamlined] مستقیم؛ بی پیرایه؛ سرراست؛ در مسیر [فعل]: سرراست کردن؛ ساده کردن؛ بی پیرایه کردن؛ در مسیر مورد انتظار انداختن
[ علم اندازه گیری]: درستی؛ میزان نزدیک بودن نتیجه ی اندازه گیری به اندازه ی واقعی. ( اندازه ی واقعی در علوم مهندسی معنی آماری دارد یعنی در عمل از ن ...
ارجاع به بحث دوستان در مورد معانی مختلف کلمات نزدیک به این واژه از نظر معنی: invention: اختراع innovation : نوآوری creativity : خلاقیت development : ...
تبعات؛ پی آمد ( منفی ) ؛ نتیجه ( ی تأسف بار )
روگشایی؛ رونمایی؛ برای اولین بار نشان دادن، اثبات کردن، شرح دادن؛
تحقق پذیری در علم آمار likeliood با probability تفاوت دارد. بیان تفاوت این دو به زبان ساده بسیار دشوار است و لزوماً از زبان علم آمار برای بیان آن اس ...
نویسنده ی هم کار؛ هم قلم
challenging someone ۱ - به مبارزه طلبیدن؛ به رقابت دعوت کردن؛ ۲ - آزمودن مهارت یا توانایی یک شخص یا نهاد؛ ۳ - آزمودن درستی یا قانونی بودن یک ادعا یا ...
۱ - منش؛ کردار ۲ - عُلقه
کمّی شدنی؛ روی داد یا پدیده ای که بتوان جنبه ( ها ) ی مهمی از آن را به عدد و رقم بیان کرد. سنجش پذیری با کمی شدن از این نظر تفاوت ظریف دارد که سنجش ...
تجمیع؛ تلفیق؛ یک پارچه سازی؛ در بر گرفتن اجزا یا عناصری متجانس یا نامتجانس و درآوردن آنها به صورت یک مجموعه ی مستقل
معنی لغوی این واژه �سنگ مسافت شمار� ( قدیمی ) یا �تابلوی کیلومتر� ( جدید ) است که در جاده برای نشان دادن مسافت باقی مانده تا مقصد نصب می کنند. نقطه ...
[ نقشه کشی صنعتی] گسترش نمایش شکل سطوح جانبی یک حجم بر روی صفحه. کاربرد گسترش عموماً در ورق کاری و ساخت قطعات حجمی نسبتاً پیچیده است که ابتدا شکل گست ...
شیوه ی عمل؛ عرف کار current practice = عرف کاری رایج
به معنای غیردقیق؛ با مسامحه؛ به تعبیری
فراهم کردن
بالک؛ بال چه؛ لت
به هم خوردن؛ از حالت استاندارد یا قابل قبول خارج شدن The internal geometry of the duct should not be compromised. شکل هندسی داخل داکت نباید به هم بخ ...
هم بسته؛ دو بخش از هر موضوع یا سیستمی که از هم مستقل نیستند
[مدیریت ریسک]کاهش اثر؛ آماده گی برای وقوع ریسک و برنامه ریزی پیشینی برای کاستن از اثرات وقوع ریسک احتمالی
تک تکِ؛ هر کدام؛ هریک؛ هرگونه This approach may influence any expectations that may affect the way the problem is solved. این روی کرد می تواند بر تک ...
علاوه بر مترادف ها و معنی های ارائه شده به معنی �صورت مسأله� هم به کار می رود.
[ارتباطات] ۱ - ضدانگیزه؛ ۲ - توذوق زن: ۳ - بازخورد منفی؛ رفتاری سلبی که باعث تضعیف جریان پیام می شود
[حل مسأله] تفکر خلاق؛ خرق عادت؛ فکر کردن در خارج از �چارچوب� موجود
[مدیریت کسب وکار] ۱ - میزان سرمایه گذاری؛ سهم مشارکت در سرمایه گذاری ۲ - میزان خرید ( از تأمین کننده ی برون سازمانی ) ۳ - برگشت از مزایده ( کالایی که ...
ناگویا؛ مبهم؛ درهم برهم؛ مطلب یا بیانی که انسجام نداشته باشد و مخاطب نتواند به آسانی منظور گوینده را بفهمد.
مکمل، تکمیلی؛ علاوه بر آن چیزی که قرار بود باشد
بیش فرهیخته؛ کسی که سواد یا تحصیلات ـش از عرف یا میان گین سواد جامعه ای که در آن زنده گی یا فعالیت می کند بیش تر است.
در ترکیب �by attribute� در مبحث کنترل کیفی به �وصفی� ترجمه شده است ( در مقابل� کمّی� ) . پارامتر وصفی یعنی گفت وگو در باره ی �بله� یا �نه�، �منطبق� ی ...
۱ - صنعت، فعالیت تولیدی یا خدماتی بر مبنای تکنولوژی و ماشین آلات، مانند صنعت فولاد، صنعت خودروسازی، صنعت نرم افزار ۲ - صنف، حرفه؛ هرگونه فعالیت کسب و ...
immiserise ( UK ) [فعل] فقیر شدن؛ نداری؛ تنگ دست شدن ( کردن ) ؛ فلاکت ( به فلاکت افتادن یا انداختن )
بازتاب پراکنش؛ مؤلفه ای از امواج نوری یا صوتی که توسط اتم های ماده ی تحت آزمون تفرق حاصل می کند و در جهت عکس تابش بازمی گردد.
نگهداشت؛ برقراری وضعیت عمل کرد اولیه در سازه های یا تجهیزات شامل بازدید، اندازه گیری، پایش وضعیت، تعویض، بازسازی یا تمعیر
حمله ی کلامی ( یا غیرکلامی ) ؛ انتقاد تند؛ توهین
آشفته حالی؛ نوعی حمله ی عصبی که باعث رفتارهای تکانه ای هم راه با هیجاناتی به صورت ترس شدید و گاه فلجی موقت می شود.
تخصیص نابه جا
لایحه مثال: �لایحه ی استقلال بانک مرکزی� ( ایالات متحد امریکا ) که توسط یک نماینده ی کنگره و یک نماینده ی سنا در سال ۱۹۱۳ ارائه و توسط پرزیدنت ویلسن ...
اندیشه ورز؛ کسی که از قادر است از قوه ی اندیشه استفاده کند. کسی که به روش استدلالی فکر و عمل می کند. کسی که قادر به تحلیل است.
کمابیش، بیش وکم
غیرسوزاننده؛ ماده ی شمیایی که در تماس با پوست یا مخاط یا بافت های دیگر اثر تخریبی و سوزاننده گی بر آن نداشته باشد.
بدترین؛ خراب ترین It seems sensible to select the worst - the‘biggest and baddest’.
غنی شده؛ بهبود یافته؛ ارتقا یافته intensified system سیستم غنی شده؛ سیستمی که بهره وری آن بالا رفته است. مانند خاک مزرعه ای که با قادر است با تغییرات ...
آشغال ریزی؛ محصول جنبی ناخواسته ی فرآیندی که علاوه بر خروجی اصلی ( محصول اصلی ) محصول به دردنخور ( آشغال ) به جا بگذارد
۱ - برگرفتن؛ ۲ - به خدمت گرفتن؛ به کار گرفتن؛ ۳ - به سوی خود آوردن They should be captured and recorded. آنها باید برگرفته شده و ثبت شوند.
درخشان Excellent idea = ایده ی درخشان
[صفت] حجیم؛ فربه
حرکت لاک پشتی؛ حرکت خزنده
[صفت] نفس گیر؛ توان فرسا This problem solving tool is too long, too complicated, and too winded.
دشواریاب؛ دشواررس؛ دیریاب؛ صعب الوصول ( عکس سهل الوصول ) مسأله ای که حل آن بسیار دشوار باشد
۱ - به ویژه، This issue requires particular attention. این قضیه توجه ویژه ای را می طلبد. ۲ - به مراتب، در مرتبه ی بسیار بالاتر . This helps beginn ...
[شبه علم] میله ی آب یاب؛ دوشاخه ی آب یاب؛ دوشاخه ای که ادعا می شود وقتی به بالای منبع آب زیرزمینی می رسد تکان می خورد. عموماً عده ی زیادی از کشاورزان ...
[صفت] انگیزشی، انگیزه دهنده؛ تقویت کننده [فعل، مصدر] پاداش دهی؛ مفتخر کردن؛ جبران لطف کردن
documentarian; documentary filmmaker
رونمایی؛ برای اولین بار ارائه دادن؛ برای اولین بار معرفی کردن
کانونی شده، هم گرا شده، متمرکز شده
بها دادن ( به )
خدمات دهنده؛ فراهم آور؛ تهیه گر در بعضی از منابع مدیریتی با تأمین کننده ( supplier ) با خدمات دهنده فرق دارد، provider خدمت عرضه می کند در حالی که su ...
چاره ی آخر؛ تنها گزینه؛ Remember! You are not indispensable. یادتان باشد! شما تنها گزینه ی ما نیستید.
۱ - کارد، چاقو، تیزی ( هر جسم سختی که لبه ای تیز برای بریدن داشته باشد ) ۲ - نیزه، سرنیزه ( نوعی سلاح دارای دسته برای �فرو کردن� در بدن حریف به کار ...
بایسته گی؛ ربطیت؛ باربط بودن
[مهندسی سازه] طُرّه؛ انتهای آزاد؛ تیری که یک طرف آن دارای تکیه گاه ( عموماً ولی نه الزاماً گیردار ) دارد و سر دیگر آن آزاد است. برای دوستانی که معاد ...
[اقتصاد، مدیریت] منبع یا سرچشمه Revenue Streams؛ منابع درآمد هفت گروه منابع درآمد کلاسیک: فروش دارایی ها، تبلیغات، اشتراک یا آبونه شدن، فروش امتیاز ...
احتوا، در بر گرفتن The cup constrains the coffee.
خوش آمدن، لذت بخشیدن ( The coffee pleased me a lot. ) ( قهوه خیلی به من لذت بخشید ( یا چسبید ) ، از این قهوه خیلی خوش ـم آمد )
پاسخ به محرک بیرونی ( عموماً وضعیت نامطلوب ) می تواند سه گونه باشد: انفعالی یا passive، پاسخ ندادن یا پاسخ دیرهنگام یا نابه جا به محرک فعالانه یا act ...
محصول انحصاری؛ محصول امتیازدار؛ محصول اختصاصی؛ محصولی که بر اساس ثبت اختراع یا خرید امتیاز انحصاراً به شخص حقیقی یا حقوقی خاصی تعلق دارد
به طور متعادل؛ نه در مقادیر زیاد
تحلیل قوا
پر کردن جیب. ترجمه ی متن زیر: شکارچیان غیرمجاز جیب شان رابه قیمت کاهش جمعیت حیوانات در حال انقراض پر می کنند. Poachers enrich themselves while re ...
پیش پاافتاده؛ بی اهمیت
تک افتاده؛ بریده [از محیط]؛ isolated enterprises: بن گاه های تک افتاده که ارتباط معینی با بازار ندارند.
از آنجا که امکان نوشتن نظر در زیر نظرهای دیگران وجود ندارد، ناچار در پیش نهاد جداگانه پاسخ ایشان را می نویسم: بله می شود isolated را به ایزوله ترجمه ...
[مارکتینگ] اِشراف marketing insight: اشراف بر بازار؛ درک بایسته و کنش پذیر از واقعیت بازار در پیِ تحلیل عمیق و متفکرانه که قبلاً نامکشوف مانده بود
[پزشکی] بروز ( بیماری ) manifestation: تظاهرات ( بیماری )
عمق یاب؛ میله ای که در داخل مخزن فرو برده می شود تا عمق مایع یا پودر محتوی آن را مشخص کنند. اصطلاح دیپ زدن در اندازه گیری میزان مایع داخل تانکر سوخت ...
[پزشکی] ترشح؛ ترشحات؛ مواد ترشحی ریخته شدن مایعات بدن از قبیل خون، بزاق، ادرار، استفراغ، مدفوع روی سطوح دیگر
گوشه ی مقعر؛ گوشه ی غیرتیز coved ceiling به معنی اتاقی است که در محل تلاقی دیوارها با کف زه یا قرنیز مقعر نصب شده باشد.
زیادتر از معمول؛ دست ودل بازانه مثال: It is advised to use a liberal amount of disinfectant.
دوام پذیر؛ ماندگار؛ تکرارپذیر؛ چیزی که فقط یک بار اتفاق نمی افتد و می توان آن را تکرار کرد. در مارکتینگ به روشی گفته می شود که بتوان از آن طریق به طو ...
مرتب کردن؛ نظم و ترتیب دادن؛ کنار هم چیدن مثال:هنوز لازم است ست های ابزار را پس از شستن و پیش از استریل کردن مرتب کنیم ( کنار هم طوری بچینیم که روی ...
سوخته گی پای جوش؛ در جوش کاری به خالی شدن لبه ی گرده ی جوش به دلیل درست تنظیم نکردن شدت جریان جوش کاری گفته می شود.
بچسب ( در مقابل نچسب ) ؛ زدایش ناپذیر؛ ویژه گی مربوط به موادی که اگر ماده ی دیگری به آن بچسبد به آسانی نتوان تمیزش کرد. مانند ظرف پخت وپز که بچسب است ...
معرفی؛ آشناسازی؛ طرح موضوعی به صورت کلی برای اولین بار
۱ - رینگ ( تایر خودرو ) ؛ طوقه ( دوچرخه یا موتورسیکلت ) ؛ چنبره ۲ - لبه ی قابلمه یا زودپز ۳ - حلقه ی بسکت بال
کمی کلاو؛ شیمی کلاو؛ نوعی اتوکلاو یا دستگاه استریلیزاسیون که در آن علاوه به دمای بالای ۱۰۰ درجه سلسیون بخار، از مواد شیمیایی مانند فرمالدئید و الکل ا ...
[متالورژی، الکتروشیمی] رویین؛ روئین؛ وضعیتی که یک فلز خورده نمی شود زیر ا هیچ گونه واکنش الکتروشیمیایی به دلیل اتصال به منبع برق مستقیم ( حفاظت کاتدی ...
میله ی قنات؛ سوراخ های قائم برای برداشت آب از مجرای آب افقی دست کند
قرص؛ بادوام؛ مستحکم [غیررسمی] جان دار؛ پدرمادردار substantial shoes کفش محکم ( مثل کفش ایمنی یا کفش حفاظ دار )
[پزشکی] چرک؛ کثافت؛ جرم؛ هرگونه پس ماند جامد به جا مانده روی سطوح ابزار یا تجهیزات پزشکی یا وسایل محیطی مثال از متن دندان پزشکی: Any residual soil ...
دست خورده؛ ایراددار؛ از حالت طبیعی خارج شده
[دندان پزشکی] ترمیمی؛ اقدامات و اعمال مربوط به پروتزها و ترمیم دندان ها Prosthodontics: رشته ی دندان پزشکی ترمیمی
جراحت با سوزن؛ ایجاد زخم یا پاره گی بافتی بر اثر فرورفتن سوزن سرنگ در پوست یا مخاط
[پزشکی] تغییر سطح سرمی ( پادتن )
شِبه لنفاوی [مقایسه شود با lymphatic به معنی لنفاوی]؛ سلول هایی مانند لوزه، طحال، عقده های لنفاوی، و بافت های مخاطی که شبیه لنف عمل می کنند.
[پزشکی] اندیکاسیون؛ ضرورت؛ مثال: جراحی در این نوع سوخته گی �اندیکاسیون � دارد. یعنی جراحی �کارآیی، منطق، و مجوز� لازم را بر اساس دانش و پروتکل های پز ...
چشم پوش؛ نقاب؛ چشم بند
تا حد زیادی؛ نسبتاً
پادتنی؛ ویژگی میکروب ها از قبیل پروتوزوها، باکتری ها، یا ویروس هایی که در سطح شان دارای موادی هستند که سیستم ایمنی بدن را تحریک به پادتن سازی می کنند
رویشی؛ نامیه؛ مانند بازگشت هاگ ها به شرایط رویش پس از رفع شرایط لَختی ( inertia ) در پیِ بروز شرایط خشکی، گرما، و فقدان مواد مغذی در محیط
دگر آلودگی؛انتقال میکرواورگانیزم های خطرناک مانند ویروس یا باکتری، به ویژه در محیط بیمارستانی از انسان به انسان، از موجود زنده ای غیر از انسان ( گیاه ...
پراکنش؛ انتشار؛ تکثیر عوامل بیماری زا از یک میزبان به میزبان دیگر
۱ - تک مصرف؛ وسیله ای که فقط توسط یک نفر استفاده می شود مانند تیغ و مسواک ۲ - یک بارمصرف؛ وسیله ای که یک بار و فقط یک بار استفاده شده و بعد دور انداخ ...
ابزارهای تک مصرف؛ ابزارهایی که فقط برای یک شخص یا توسط یک شخص استفاده می شود مانند وسایل اصلاح مانند تیغ، وسایل بهداشتی مانند مسواک [معادل �یک بارمصر ...
[دندان پزشکی] سرمته؛ ابزارِ تراش؛ ابزارِ برش
تک گیر؛ نادر؛ غیر همه گیر؛ نمونه ای از بیماری معین که معمولاً با منشأ ناشناخته و به صورت موردی بروز می کند.
ریشه کنی؛ نابودی کامل
برانگیزاننده؛ آن چه اشخاص را به فکر کردن در باره ی آن وادارد
بْرُس زدن؛ شستن با مواد شوینده، همراه با ساییدن به ویژه ابزارهای جراحی و دندان پزشکی پیش از اتوکلاو کردن
بارِ میکروبی؛ بارِ زیستی؛ میزان یا تعداد میکرواورگانیزم های موجود بر روی ابزارهای پزشکی، تجهیزات فرآوری مواد غذایی یا دارویی و مانند آن
بی عفونت؛ گندزدایی شده؛ شرایطی که ( که به ویژه در مداخلات جراحی ) در آن امکان رشد عفونت به حداقل رسیده است
برجسته شده؛ ترجیح داده شده
به روش؛ بهروش؛ نمونه ی به کارگیری روش خوب در امری [مقایسه شود با بهین روش به عنوان مترادف best practice]
[کسب وکار] دور زدن؛ خیانت به طرف تجاری از طریق مذاکره یا مراوده ی پنهانی با اشخاص ثالث
با نهایتِ دقت؛ با دقتِ تمام
exemption
۱ - گواهی صلاحیت؛ گواهی شایسته گی؛ گواهی اعتبار؛ گواهی رتبه بندی؛ هرگونه مدرک معتبر برای تأیید تحصیلات، مهارت، رتبه بندی حرفه ای، و مانند آنها که برا ...
درشت اندام، درشت پیکر، بزرگ جثه ( دارای استخوان های درشت و نه چاقی ناشی از چربی ) ،
[مدیریت]۱ - توان مندساز؛ در بافتار مدیریت عمل کرد و به ویژه ادبیات EFQM به �توان مندساز� ترجمه و رایج شده است. منظور همه ی اقداماتی هستند که پیش از � ...
بَرسایش؛ کشیده شدن دو سطح خشک از روی هم با فشار زیاد که معمولاً باعث ساییده گی و رفته گی هر دو سطح یا یکی از آنها می شود.
پس تیمار؛ عملیات ثانوی؛ در اگزوزهای کاتالیستی به مرحله ی دوم تیمار یا عملیات روی گاز خروجی گفته می شود. کاتالیست پس تیمار: کاتالیست عملیات ثانویه.
وخیم؛ با شدت و پی آمد بالا
هد، بالاترین ارتفاع؛ واحدی به متر به عنوان معیاری از توان پمپ است. بالاترین ارتفاعی که پمپ می تواند آب را تلمبه کند. در فارسی در میان اهل فن همان واژ ...
ویژه بازار، بازارهایی که به دلیل بالا بودن تکنولوژی محصول، انبوه نبودن تقاضا، یا سایر مشخصات ویژه ی محصول، عرضه کننده های در آنجا اندک هستند "the pro ...
هیبت، هیمنه، شکوه
متداول، شاخص، نوعی
آب چکان، قرنیزپوش، قطعه ای که در لبه ی بام یا بین قطعات شیروانی بام یا دیوار گذاشته می شود تا از نشتی آب باران و برف به داخل ساخت مان جلوگیری کند.
نابه جایی، برون جایی، مثلاً در ترکیب horizontal tool offset یا vertical tool offset به معنی قرار داشتن ابزار تراش کاری در جایی غیر از آن چه باید باشد ...
سهل انگارانه
[بهداشت] پرتماس، نقاطی که مکرراً لمس می شوند مانند دست گیره ی در، ماوس کامپیوتر، آب سردکن، دگمه ی آسانسور و مستلزم ضدعفونی مکرر هستند
خانه دوز ( پوشاکی که در خانه دوخته شده است، در اصطلاح عامه مامان دوز گفته می شود ) ، خانه پز ( خوراکی که در خانه پخته شده است )
امکان برداشت چندگانه، امکان برداشت نادرست، امکان تفسیر نادرست، misinterpretation
همه پذیری؛ شیوه یا عمل ایجاد فرصت ها یا امکانات یک سان برای افرادی با معلولیت جسمی یا ذهنی یا اقلیت های اتنیکی
تخفیف، آسان گیری، کاهش محدودیت، کاهش ممنوعیت، کاهش شدت ( شدت کاهی، سختی کاهی ) ، کاهش دشواری ( دُش کاهی ) ، شل کردن/گرفتن مقررات، بارکاهی
عنقریب، یک باره، بی درنگ، بی میانجی
میدان دادن، ایجاد امکان
همیشه گی، بی وقفه، بلاانقطاع
بی رحمانه، بدون اغماض، بسیار سخت گیرانه، بدون ملاحظه کاری
اسم قید، بستی که به چیزی بسته می شود تا آن را بی حرکت کند فعل ۱ - تعمیر ، روبه راه کردن، مرتب کردن ۲ - تثبیت ۳ - تعریف، تخصیص مقدار ۴ - [غیررسمی] ( غ ...
تشخیص، تعیین ماهیت To isolate a problem
[حقوق تجارت] اهلیت، صلاحیت به عهده گرفتن کار
۱ - در امریکا معادل guy یا dude هم به کار برده می شود که به طور کوتاه شده fella هم گفته و نوشته می شود. Hey you fellows! ( Hey you guys! سلام بچه ه ...
[مدیریت ارزش] ضمانت، تعهد در عبارت �value proposition� به معنی �ضمانت ارزش آفرینی� به کار می رود. یعنی وقتی فصل �value proposition� �طرح کسب وکار� یا ...
۱ - گسستن، پاره شدن ( طناب ) ۲ - شکستن ( اجسام ترد ) ، چندپاره شدن جسمی بر اثر نیروی خارجی، ۳ - ورشکسته گی، ۴ - نوعی رقص، ۵ - باز کردن ( پاره کردن پو ...
بررسی واقعیت امر، آزمون واقعیت امر، آزمودن وضعیت عینی ( دور شدن از داوری ذهنی و اتکا به شواهد و مدارک عینی ) . مثال: The recent failure of so many i ...
۱ - موسیقی یا تئاتر: ۱ - [فعل] سخن رسانی، سخن یاری، [اسم] سخن رسان، یادآور ( رهبر ارکستر در موسیقی یا سوفلور در تئاتر متن ترانه یا گفتاری را که خوانن ...
۱ - [خطاب غیررسمی] آهای جماعت!؛ خانوما آقایون! خیلی خوب . . . جماعت، شام حاضر است! All right, folks, dinner's ready! ۲ - والدین، مثال: می روم والدین ...
کفشک ماهی سیاه
تراش کار، کارگر ماهری که از ماشین افزار بهره برداری می کند
سرایت، انتقال ( شپش و انگل های دیگر )
۱ - سنگ دل، بی رحم، جلاد ۲ - ناجوان مردانه، نابرابر ۳ - دسته ی خودتراش تاشو، نوعی تیغ ریش تراشی، دسته ی تیغ ریش تراشی تاشو که از وسط و حول یک لولا رو ...
فرآیند یافتن مشتری، تأمین کننده، یا شریک برای سازمان،
عرفاً، به طور عرفی
تدقیق، غربال کردن، از کل مسأله به جزء آن رسیدن
[صفت] پنهان مانده] ( به سهو]، پنهان نگاه داشته شده [به عمد]، در پشت چیزی از چشم پوشیده مانده، [مانند ماه که در پشت ابر پنهان شده باشد]
[فعل] ۱ - [نیم]نگاهی انداختن، نگاهکی انداختن، نگاهی سرسری انداختن، نگاهی دزدکی انداختن، زیرچشمی نگاهی انداختن، با چشم نیم باز نگاه کردن ۲ - وا جهیدن ...
سابقه، گزارش ماوقع audit trail ( audit log ) ۱ - سابقه ی ممیزی، گزارش ممیزی ثبت یافته های ممیزی به قصد مقایسه با یافته های ممیزی های پیش و پس از آن ...
[اسم] مسأله، مشکل، ایراد [صفت] ۱ - ناساز، ناسازگار، ۲ - دشوار، بغرنج، پیچیده،
۱ - ثروت مادی، ۲ - منابع فراوان ( در مقابل منابع محدود )
به خدمت گرفتن bring ( resources ) into use for a particular purpose
فروبهریده، نیم بهریده؛ چیزی ( منبعی ) که همه ی ظرفیت ـش به کار گرفته نشده است.
نورگیر سقفی
[صفت] ۱ - سلطه طلب، ۲ - خودرأی dominating managers مدیرانی که نظر درست یا نادرست شان را به زیردستان تحمیل می کنند.
تکوینی
در گل ماندن، گرفتار بات لاق شدن، پاگیر شدن
فِلو، فلوشیپ، دانش جوی پسادکتری، عضو هیأت علمی
کاسْت، نظام اجتماعیِ کاسْتی: جامعه ی مبتنی بر محدودیت جابه جایی بین صنفی و طبقاتی
روزمره، عُرفی
پناه بردن، خلوت گزیدن He dealt with this problem by building a cabin near a lake, far away from the city, where he would retreat for the whole summer.
جُربُزه، جسارت We only progress when societies and individuals have the luxury of investing time and sustained effort into research.
به سراغ ( کسی یا چیزی ) رفتن
روباز ( open fire ) ، آتش روباز آزاد ( open university ) فاش، فاش گو، فاش گویانه، بدون لاپوشانی ( open discussion ) بحث فاش گویانه
[مارکتینگ] بخش بندی، شناسایی بخش های مختلف بازار از نظر سنی، جنسیتی، قدرت خرید، شهری یا روستایی، و مانند آنها [مهندسی] قطعه قطعه کردن، تقسیم یک کل یک ...
دست و پنجه نرم کردن Tackle a problem دست و پنجه نرم کردن با مسأله، اقدام به حل مسأله
سهم خود را ادا کردن And this is where simplicity cuts in. و این همان جایی است که سادگی نقش و سهم خود را ادا می کند
[عکاسی، لیتوگرافی]، فراظهور، نوردهی بیش از حد یا نگه داشتن به مدت زمان بیش از حد در محلول ظهور [بهبود سیستم] فراتکامل، فراتکوین، ایجاد بهبود بیش از ظ ...
[الکترونیک] ریزتنظیم، تنظیم دقیق، تنظیم ظریف، کنایه از گرفتن پیچ تنظیم با دو انگشت ( مانند وضعیت نیش گون گرفتن ) و چرخاندن ظریف آن برای تنظیم مدار را ...
- [پزشکی] نهان زاد، ایدیوپاتیک، ( بیماری ) با علت یا محرک خارجیِ ناشناخته - الزامی، پیش نیاز، عامل یا شرایطی که برای تحقق امری لازم است.
recumbent bike دوچرخه ی خوابیده، دوچرخه ای که آن را در حالت درازکش یا خوابیده می رانند
دیرآشنا، جاافتاده، مألوف، رایج شده در طول زمان
پیشاپیش، پیشینی
کشش شدید به چیزی، مشغله ی مستمر به چیزی؛ معادل پس وند �باز� در ترکیب هایی مانند کفترباز، تمبرباز، ماشین باز، کتاب باز
آمرانه
ناشناخته، تجربه نشده
بی انعطاف
promising
[زیست شناسی، پزشکی] وابسته به رشد، معطوف به رشد
ارزان، نه چندان گران، به قیمت
ناپالوده، غیردقیق، کلی . Visualizing the Ideal helps engineers and scientists to undertake a ‘quick and dirty’ high - level needs capture
ترساننده، ترس آور، وحشت زا، ترس ناک، بیم آور، خائف
به تنگ آمده؛ ناخرسند
مجذوب
پیش کش کردن، دادن، پیش نهادن، تقدیم کردن، در طَبَق اخلاص گذاشتن
اعلا، تمام عیار
بیرون چارگوش
[تفکر] مرزشکن؛ راه حلی که لازمه ی آن فکر کردن به گزینه های موجود در خارج محدوده ای است که �ظاهراً� دیده می شود.
CLM: Career Limiting Move Saying or doing something at work to a superior that will likely result in the termination of your employment. تهدید شغلی؛ ...
معاینه ی فنی سالانه ی خودرو
کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه؛ استفاده نکردن از همه ی ظرفیت چیزی، بلااستفاده ماندن ظرفیت
عارضه ی جانبی، جنبه ی منفی، جزء بد از یک کل که جزء خوب هم دارد. مثال: شهرت در کنار مزایا جنبه ی منفی هم دارد که آرامش فرد را به هم می زند.
حریف
خویشتن
به صورت super fit, super - fit نیز نوشته می شود خوش اندام
باریک اندام
سرسخت
راسخ، استوار، جدی
۱ - اعطا، دادن، مثال: �اعطای گواهی نامه به اعضای جدید�، �دادن گواهی نامه به اعضای جدید� "the presentation of certificates to new members" ۲ - آرایش، ...
[فعل] ندیده گرفتن، چشم بستن بر ( چیزی ) ، بی اعتنایی، دور زدن چیزی با تظاهر به ندیدن آن، Harms we don’t see as resources as we are usually trying t ...
ورنداز کردن؛ نگاه کردن به سرتاپای کسی یا چیزی ناآشنا، نگاه کردن به سرتاپای کسی که یا نمی شناسی یا تظاهر می کنی که نمی شناسی
[اسم] شکارگاه، مَرغ زارِ پر از نعمت و فراوانی، مخزن، خانِ نعمت در جمله ی زیر به معنی �مخزن� یا �شکارگاه ( مکانی پر از نعمت های فراوان ) به کار رفته ا ...
خوشا، انشاءالله، امیدوارم که، امید دارم که، امید که، ای کاش
تبانی، اقدامی غیرقانونی در مناقصات که متقاضیان مناقصه در پشت پرده با هم سازش کرده و برنده ی مناقصه را از پیش تعیین می کنند bid rigging
پس ارزیابی، ارزیابی صلاحیت پیمان کار پس از برگزاری مناقصه یا حین آن ( در مقابل pre - qualification به معنی پیش ارزیابی یعنی ارزیابی صلاحیت پیمان کار ...
تجزیه، جزءبه جزء کردن، تجزیه به اجزا، ریز فهرست Work Breakdown Structure ( WBS ) : ساختار تجزیه ی کار Cost Breakdown: ریز هزینه
خوردانده شده، به تن ( کسی ) دوخته شده، برازانده شده، برازش شده، برازیده
[حقوق تجارت] صورت وضعیت، فهرست کارهای انجام شده در دوره ی زمانی معین ( یا حجم معین کار ) که پیمان کار برای دریافت حق الزحمه ی موقت یا قطعی به ناظر یا ...
[علوم سیاسی، مدیریت کسب وکار] ماجراجویی طلبی، حرکت و اقدام تاکتیکی با ریسک بالا، بر مبنای احساسات و خارج از خطوط استراتژیک به ویژه در سیاست خارجی
سر رسیدن با He's come up with a new way to use up cold chicken. او با روش جدیدی برای استفاده از گوشت مرغ سرد سررسید.
۱ - مهیّا شدن، آماد ۲ - تدارک
توضیح تان از نظر علمی نیاز به اصلاح دارد. ۱ - measles به معنی سرخک است و نه سرخ جه ( roseola ) عامل هر دو ویروس است اما از نظر تابلو بالینی، سرایت، ...
اجابت Ask me, it will be given to you. بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
headlight یا head - lamp ( headlight یا head - lamp ) چراغ جلو ( خودرو )
محصول غیرسفارشی، تولید شده برای بازار، محصولی که مشتری معینی آن را سفارش نداده است و برای خرید باید به فروش گاه مراجعه و از قفسه انتخاب و برداشته شود ...
خبر نداشتن، اطلاعِ جزئی داشتن، Some of them offer answers to unfulfilled needs we had no inkling we wanted. بعضی از آنها پاسخ هایی به نیازهای برآور ...
۱ - درک سطحی، برداشت سطحی، ۲ - کورسو، سرنخ
۱ - �روغن دان� نادرست است. اصطلاح درست �سرخ کن� است. یعنی تابه ی گودی که در آن روغن می ریزند و چیزی مثل سیب زمینی یا پیاز را در آن سرخ می کنند. ۲ - ...
بحث روز، بحث سراسری، تیتر اول، سرخطِ خبر، خبرساز، خبرِ داغ، مطرح Clever resource use is being sought everywhere now to make best use of our available ...
[فعل] روانه شدن، گام در راه گذاشتن، گام نهادن در
طاق شدن طاقت، تمام شدن تحمل، مستأصل شدن، احساس درمانده گی
از تنور درآوردن ( کنایه از چیز تازه ارائه کردن ) . این محصول را تاز ه از تنورشان درآورده اند.
لِک ولِک کردن، حرکت شتری ( حرکت به جلو همراه حرکت به بالا و پایین ) ، حرکتی که بدن هنگام دوچرخه سواری یا شترسواری به خود می گیرد مثال: می توانیم مراح ...
بارقه، یادداشت ذهنی، یادداشت
پرسه زدن، ولو بودن ( این واژه ها بار منفی دارند. مانند پرسه زدن تبه کاران در جای خلوت برای زورگیری، یا پرسه زدن ارواح برای تسخیر زنده ها )
۱ - بیش از حدِ لازم، فزون از حد، نالازم ۲ - تحمل ناپذیر ( در مورد آدم ها، اعمال، وضعیت ها ) ؛ خسته کننده، دشوار، ناراحت کننده، اعصاب خردکن Philip is ...
۱ - ( به ) پایین کشیدن، ساقط کردن، ۲ - منقاد کردن، ۳ - از میدان به در کردن
Come up with ابداع، اختراع think of, be struck with, invent ( an idea )
شگرددار، کاری که برای انجام ـش شگرد یا مهارت خاصی نیاز باشد
پرپیچ وخم مثال: This is because in the complicated and detailed routes to problem solutions the Ideal is like a lodestar or compass زیرا در راه های پ ...
راه گشایی. ره گشایی
۱ - علف زن. ۲ - علف چین رشته ای. نوعی ماشین با محرکه ی برقی یا مکانیکی است که در آن از چند رشته سیم پلاستیکی چرخان با سرعت بالا برای چیدن علف و چمن و ...
۱ - اِسقاط، از حیّز انتفاع خارج کردن، ۲ - وارَهایی ( در برابر dispose هم به کار می رود ) ، از رده خارج کردن
مصداق [مثال: Chemical presentation of this principle یعنی مصداق شیمیایی این اصل یا مصداق این اصل در حوزه ی علم شیمی]
چوب برچین ( ابزار دسته داری شبیه �انبرِ خارجمع کن� که سر دیگر آن آهن رباست و می توان با آن اشیای فرومغناطیسی را از روی زمین برچید )
۱ - غلات، ۲ - محصولات کشاورزی، ۳ - تجمع، انباشت ( انسان، اشیا )
[داده پردازی] تبادل داده، سیگنال گیری گرفتن داده از ( فایل کامپیوتری، دیتابیس، حافظه یا انباره، یا پایانه ی نوعی وسیله ی الکترونیکی ) فرستادن سیگنال ...
فریبنده
اقدام به حل مسأله
رو کردن By stating the problem in these exact terms helps engineers come up with solutions اگر مسأله را به چنین زبان دقیقی بیان کنید، به مهندسان کمک ...
[پسوند]. . . شکن safe cracker متخصص باز کردن قفل ( گاوصندوق و . . . ) ، دزد حرفه ای nut cracker فندق شکن password cracker پس وردشکن
راه ندادن به The solution had saved them at least � 300, 000 and had been eluding them for many months با این جواب که ماه ها بود راهی به حل شدن نمی ...
پیونددار two apparently dependent or linked features دو ویژه گیِ وابسته یا پیونددار
پذیرا شدن ( جبهه نگرفتن در برابر چیزی )
جالب، چشم نواز
ترکیده گی، سوراخ شدن ( لوله ) [بر اثر فشار یا خورده گی] breach pipe
به بار آمدن، حاصل شدن Some great changes in the world have come about by some small and apparently fairly insignificant inventions
جمع وجور، جمع شو . Many devices we would like to be there and big when in use and as small or unobtrusive as possible when not in use
[خطاب مؤدبانه] به خدمت رسیدن I've come about the damp. برای رفع چکه ی بام خدمت رسیده ام.
حوصله بر، انتخاب دشوار ( از نظر ذهنی ) ، نامطمئن . For some it is daunting to start to use a tool like 9 - Boxes برای بعضی ها استفاده از جعبه ی ابزار ...
خش دار، خش خورده، خراش دار، مخطّط scratched paint رنگ خش دار
۱ - خارج از رده؛ محصولی که قادر به برآورده کردن استانداردهای فنی یا سلیقه ی روز مشتریان نباشد. ۲ - مدل پایین؛ محصولی که گونه هایی با امکانات بیش تر ...
ابلهانه، احمقانه، مزخرف no matter how bad, good, trivial, wacky or impractical
خام دستی، خام کاری Solutioneering is the term used to describe the act of working up a solution prior to really understanding the problem that soluti ...
تعمیر، درست کردن، ترمیم کردن، روبه راه کردن، مرتب کردن
اقتباس، گرفتن ( ایده ی جدید ) "hook on new ideas"
توجیه This shows how we can get more solution ideas by combining our brain power and knowledge – a good argument for brainstorming.
انکشاف
حدس ورزی ( نوعی روش مسأله گشایی )
به منصه ی ظهور رسیدن، به عرصه رسیدن، پوست انداختن، رو آمدن
فی البداهه ایجاد کردن، فی البداهه پدید آوردن، گربه شور کردن
۱ - تجسس ۲ - پی جویی ۳ - ارزیابی دوره ای
حقیقت پوشی وارونه نمایی تیره گری ( به عکس روشن گری )
معلومات ( مسأله )
دیوان کل محاسبات ( امریکا )
داغان شده
برای خودش، متناسب با وضع خودش،
نشریه ی فکاهی
هزینه ی عوامل تولید
با ذهنیت کارتلی، با ذهنیت انحصارگری
روح رفاقت، روحیه ی تیمی
گروه هم اندیشی
محضِ خاطرِ
عقیم کردن، خارج کردن رَحِم
عقیم کردن، اخته کردن
مشارکت انتفاعی
reward
قابل تسهیم ( به صورت سهام شرکتی )
[کسب وکار] همتایابی؛ جوریابی،