پیشنهادهای Toomaz (٧٤)
[حقوق] قضا زدایی
[حقوق] کیفرزدایی، مجازات زدایی
مخرب، ساختارشکنانه
طبقه بندی زدایی
تخصص زدایی
انتقادی
رای زنی
سزاگرا، سزادهنده
بازسازنده
مخالفان
بدنام کننده، برچسب زننده
از بین بردن
منطق
استعمارزدایی
تباهی
پایه گذاری
تفویض شده
سوق داده، . . . محور
پدید آمده
محکم کردن، تثبیت کردن
جامعه شناختی
فشرده کردن، خلاصه کردن
ناشی شده
رفع
در آمیخته، آغشته، درهم شده
شکل داده شده
specialize in sth: متخصص چیزی بودن، در چیزی تخصص گرفتن، در چیزی مشهور بودن
غلنبه سلنبه، دشوار، ملال آور، پیپیده، خسته کننده ( آب ) گل آلود، پر از گل و لای
نهادینه سازی
گنجاندن، وراد کردن، چارچوب داشتن
تازه، نو
پیش زمینه
مختص
تحول
succumb to:مغلوب. . . شدن، در برابر . . . از پای درآمدن
draw attention to sb/sth: توجه کسی را به سوی کسی/چیزی جلب کردن، توجهات را به سوی کسی/ چیزی جلب کردن
بازنمایی
مرتفع کردن، مقابله کردن
ممنوعیت
مبارز، فعالیت کننده، پیکارگر سرباز قدیمی، کهنه سرباز، ( مجازی ) کهنه کار
اذعان
گویی، انگار
با انگیزه . . . به وقوع پیوستن
همجنس گرا ستیزی
تحصیلات تکمیلی، فوق لیسانس، دکتری
تعلیم دادن
ساده، معمولی، عادی، رده پایین، دون پایه
به دلیل اینکه
( در انتخابات سیاسی ) وعده دادن، قول دادن
پیچیدگی