تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دور زدن ( فعل ) / دایره ( اسم ) Every twelve months, the Earth circles the Sun هر دوازده ماه ، زمین یک بار خورشید را دور می زند 🟦🟦

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قول دادن My uncle promises he will give up smoking 🟪 عموی من قول داد ک او سیگار کشیدن را ترک خواهد کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ثروتمند My friend will marry a rich man next month ⬛️⬛️ دوست من با یک مرد ثروتمند در ماه آینده ازدواج خواهد کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خسته the horses were exhausted اسب ها خسته بودند ⬜️⬜️⬜️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

😅 بچه که نیستم/ خام نیستم 😅 I wasn't born yesterday ☺️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

I nearly jump out of my skin از ترس زهره شدن 🟫🟫

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

a little bird told me کلاغه به من خبر داد 🔇🔇

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

knock on the wood بزنم به تخته 🔉🔉

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

talk of the devil: عجب حلال زاده ای 🔊🔊

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

یه قلوپ بخور 🔔🔔

پیشنهاد
١٣

😅 تازه سر شبه 😅 The night is still young ☺️

پیشنهاد
١٥

it seems difficult at first, but you'll soon get the hang of it "شاید اولش به نظر مشکل بیاد اما خیلی زود قلقشو پیدا می کنی" 🔕🔕🔕🔕

پیشنهاد
١٤

get the hang of sth 📣📣 یعنی اینکه بدونی چطور کاری رو انجام بدی ، بدونی چطور از چیزی استفاده کنی که اصطلاحا تو فارسی گفته میشه: "قلق کاری/چیزی رو پی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شجاع Be brave. . . but it's OK to be afraid sometimes - شجاع باش . . . ولی بعضی وقتها خوبه که بترسی📢📢

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

bad - tempered and easily annoyed 💬💬💬💬 ترشرو ، عبوس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

جمعه ^_^ روز ناهید / خدای عشق و زیبایی day of Frigga

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چهارشنبه ^_^ روز تیر / خدای تجارت day of Mercury

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پنجشنبه ^_^ روز مشتری / خدای رومیان day of Jupiter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

سه شنبه ^_^ روز مریخ / خدای جنگ day of Mars

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوشنبه ^_^ روز ماه day of Mon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک شنبه ^_^ روز خورشید day of sun

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Typist = کسی که تایپ میکند ، کسی ک چیزی را می نویسد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Sound: ➡️صدا ( غیر انسان ) 🎵

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Scream: ➡️جیغ کشیدن😱

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Whistle: ➡️سوت زدن😯

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پیام قبلی کامل نیومد متاسفانه : ) ) Mumble: ➡️زیر لب چیزی گفتن، من من کردن 😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Whisper:➡️ پچ پچ کردن😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Mumble: ➡️زیر لب چیزی😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Murmur:➡️ زمزمه کردن😗

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Moan: ➡️ناله کردن😖

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Growl:➡️ غر غر کردن😣

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cough➡️سرفه کردن😩

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Snore:➡️ خر و پف کردن😴

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Sneeze➡️ عطسه کردن🤧

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گرسنگی زیاد I'm starving 💭💭 دارم از گرسنگی می میرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پدربزرگ و مادربزرگ به پدربزرگ و مادربزرگ با هم, گفته میشود. معادل فارسی ندارد. - Children always enjoy visiting their grandparents. 🗯🗯🗯 - بچه ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

غیر اخلاقی ♠️♠️ plagiarism is an immoral act سرقت ادبی عملی غیر اخلاقی است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

persian literature

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پذیرا ، مهربان ، خوش برخورد a hotel with approachable staff هتلی با کارکنان خوش برخورد ♦️♦️♦️♦️

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

پنهان شدن 🃏🃏 to hide is to try not to let others see you the other children will hide while you count to 100 بقیه بچه ها پنهان میشن تا تو تا 100 بش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کف the bottom is the lowest part 🎴🎴🎴 the bottom of my shoe has a hole in it در کف کفش من یک سوراخ وجود دارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

حمله کردن to attack is to try to fight or to hurt 🀄️🀄️🀄️ the man with mask attacked the other man مرد با ماسک به مرد دیگر حمله کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

متخصص هماتولوژی ( خون شناسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خوب the weather is very nice هوا خیلی خوبه 🕐🕐🕐🕐

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دختر the girl whom you met is my sister 🕑 دختری که تو ملاقاتش کردی خواهر من است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آسان Some of the scientists did not have easy lives بسیاری از دانشمندان زندگی راحتی نداشتند 🕑🕑🕑

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مردان Many great men and women try hard to find facts 🕒🕒🕒 بسیاری از زنان و مردان بزرگ برای پیدا کردن حقایق سخت تلاش می کنند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دانش Human knowledge develops with scientists’ hard work دانش بشری با سخت کوشی دانشمندان توسعه می یابد 🕕🕕

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زندگی Actually I learned many interesting things about our scientists’ lives در واقع من چیز های زیاد جالبی در مورد زندگی دانشمندانمان یاد گرفتم 🕘🕘 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

این چنین 🕛🕛 such books are not very interesting این چنین کتاب ها خیلی جذاب نیستند