تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do you take after your mother or father?
دیدگاه
٤

تو شبیه مادرت هستی یا شبیه پدرت هستی ؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Let's say you saw your friend cheating on a test; what would you do in that circumstance?
دیدگاه
١٠

بیا فرض کنیم که تو تقلب دوستت در امتحان را دیدی ؛ در آن شرایط تو چه کار میکردی ؟ 📃📃

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I can't concentrate on my work.
دیدگاه
٦

من نمی توانم بر روی کارم تمرکز کنم ➡️➡️➡️

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Mom is a fulltime homemaker, and teaches Darli and I.
دیدگاه
١

مادرم یک خانه دار تمام وقت است و به من و دارلی آموزش میدهد 🔃🔃🔃

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It's immoral to steal.
دیدگاه
١

دزدیدن کار غیر اخلاقی است

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It's immoral to sleep with someone of you're not in love.
دیدگاه
٥

این غیر اخلاقی است که با کسی که دوستش ندارید بخوابید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Reading books will increase your knowledge.
دیدگاه
٩

خواندن کتاب ها ، دانش شما را افزایش خواهد داد 🕓🕓

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I had no real knowledge of this person before I went to hear him speak.
دیدگاه
٩

قبل از اینکه برم برای شنیدن حرف او ، هیچ آگاهی واقعی از این شخص نداشتم 🕔🕔

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I don't want to be stuck in this boring place all my life. I want to live!
دیدگاه
٦

من نمی خواهم تمام زندگی ام را در این مکان خسته کننده گیر کنم . من می خواهم زندگی کنم 🕖🕖

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Few people lived after the crash.
دیدگاه
١٥

افراد کمی بعد از تصادف زنده ماندند 🕗🕗

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She told Fred to make himself useful.
دیدگاه
٠

او به فرِد گفت که چطور خود را مفید بسازد 🕚🕚

تاریخ
٣ سال پیش
متن
As a scientist,he disbelieves in Jesus.
دیدگاه
١١

به عنوان یک دانشمند ، او به حضرت عیسی اعتقاد ندارد 🕜🕜

تاریخ
٤ سال پیش
متن
His voyages became popular reading.
دیدگاه
١٢

سفر های دریایی او تبدیل به نوشته ای محبوب شد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Could you fill out this form?
دیدگاه
١

میشه این فرم رو پر کنی ؟؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Love is like a butterfly.
دیدگاه
١٢

عشق مانند یک پروانه است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
important
دیدگاه
٢

مهم ، با اهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Chew your food well.
دیدگاه
٦

غذای خود را خوب بجوید ✒️

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He is the only one in the family who knows about the accident.
دیدگاه
٨

او تنها کسی در خانواده است که درباره حادثه میداند 0️⃣

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He washes his hair with an expensive shampoo.
دیدگاه
١٠

او ( مذکر ) موهایش را با یک شامپوی گران قیمت میشوید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I don't mind your borrowing my clothes, but I prefer it when you ask me first.
دیدگاه
٧

من ناراحت نمیشوم که تو لباس هایم را قرض بگیری ولی من ترجیح میدهم که تو اول از من بپرسی 🔢

تاریخ
٤ سال پیش
متن
sea smells
دیدگاه
٧

بوی دریا

تاریخ
٤ سال پیش
متن
This wallpaper is coming off.
دیدگاه
٢٢

این کاغذ دیواری داره کنده میشه

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The phone both had been completely smashed up.
دیدگاه
١٢

تلفن عمومی به طور کامی خراب شده بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Pick up your smelly socks and put them in the laundry basket.
دیدگاه
١٠

جوراب های بودار و متعفنت را بردار و آنها را در سبد لباسشویی بگذار .

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He is a foreigner.
دیدگاه
٢٣

او ( اشاره به فردی مذکر ) یک خارجی است.