ترجمههای tinabailari (٢٥)
جوراب های بودار و متعفنت را بردار و آنها را در سبد لباسشویی بگذار .
تلفن عمومی به طور کامی خراب شده بود
من ناراحت نمیشوم که تو لباس هایم را قرض بگیری ولی من ترجیح میدهم که تو اول از من بپرسی 🔢
او ( مذکر ) موهایش را با یک شامپوی گران قیمت میشوید
او تنها کسی در خانواده است که درباره حادثه میداند 0️⃣
سفر های دریایی او تبدیل به نوشته ای محبوب شد
به عنوان یک دانشمند ، او به حضرت عیسی اعتقاد ندارد 🕜🕜
او به فرِد گفت که چطور خود را مفید بسازد 🕚🕚
من نمی خواهم تمام زندگی ام را در این مکان خسته کننده گیر کنم . من می خواهم زندگی کنم 🕖🕖
قبل از اینکه برم برای شنیدن حرف او ، هیچ آگاهی واقعی از این شخص نداشتم 🕔🕔
خواندن کتاب ها ، دانش شما را افزایش خواهد داد 🕓🕓
این غیر اخلاقی است که با کسی که دوستش ندارید بخوابید
مادرم یک خانه دار تمام وقت است و به من و دارلی آموزش میدهد 🔃🔃🔃
بیا فرض کنیم که تو تقلب دوستت در امتحان را دیدی ؛ در آن شرایط تو چه کار میکردی ؟ 📃📃
تو شبیه مادرت هستی یا شبیه پدرت هستی ؟