پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٨٨٢)
ممانعت کردن
محکم شدن
یکهویی غیرمترقبه آنی
محزون کردن
اندوهناک کردن
دربارۀ عکاسی: بداهتاً و یکهویی
روراست
بی مزه؛ بدون مزه؛ فاقد مزه؛ بی طعم؛ بدون طعم؛ فاقد طعم
بخیل
به معنای considering: با توجه به؛ نظر به؛ به خاطر
لغت منسوخ شده به معنای: کینه توز، انتقام جو؛ تلافی کننده
به طور مضحک
متعلم؛ فراگیر
روئینگ پاروزنی پاروزنی با قایق
پلاکارد
مبتدی؛ تازه کار؛ نوچه؛ ناشی؛ نوآموز؛ نوکیش؛ شخصی که در یک موضوع، مهارت یا عقیده، در آغاز راه است
مساوات خواه؛ برابری طلب
گذراندن تعطیلات
مجموعه
از چیزی ساخته شدن
تصدیق کردن
تصحیح
به تایید رساندن
فشردن گلو
عاشقانه: love song love story یعنی: آهنگ عاشقانه داستان عاشقانه
موصوف به احساساتی بودن مفرط؛ بیش از حد احساساتی
باملاحظه
الحاقیه پیوست
تکمله ضمیمه پیوست
شکایت؛ شکوه؛ گلایه؛ گله
واداشتن
آب رسانی آب دهی
در؛ درپوش؛ سر؛ سرپوش
روحیه
عامیانه ش: بی دل و دماغ
ملال انگیز
غرقِ [در کسی یا چیزی]
کمک کننده
مطابق
به شعر درآوردن؛ به نظم درآوردن؛ با شعر بیان کردن
کوته فکر
مغلوب؛ رکودی؛ بازگشتی؛ ارتجاعی خصیصه یا ژن مغلوب
متفکر؛ متعمق؛ متأمل؛ ژرف اندیش؛ اندیشناک؛ فکور؛ متفکرانه؛ ژرف اندیشانه
سکوی مد
بزرگداشت گرفتن
زنده نگاه داشتن ( یاد کسی یا چیزی )
کلام منظوم سخن منظوم
علیهِ