پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٣٤٣)
قرار دادن چیزی یا شخصی در یک چهارچوب خاص
ساختن درست کردن منبع: https://www. vocabulary. com/dictionary/think of
موصوف به. . .
متصف به. . .
مندرج شده در. . . طبقه بندی شده به عنوانِ. . .
از نقطه نظر لذت گرایانه به نحوی که لذت گرایانه باشد
علاقمند به لذت لذت گرایانه
به دست آوردن اولین فرصت آغاز به کارش
در لبه یا حاشیه
با هم تطبیق یافتن
علنا و بدون ترس یا تردید، نظر خود را بیان کردن
به شکل رسوا به طرز ناشرافتمندانه
شرمگین
مدام کاری را انجام دادن ادامه دادن به انجام کاری
به تدریج شروع به انجام دادن کاری کردن
با تحقیر نگریستن پست و حقیر دانستن
نشان دادن نفرت یا مخالفت شدید [نسبت به] احساس نفرت یا مخالفت شدید [نسبت به] بیان نفرت یا مخالفت شدید [نسبت به] احساس یا ابراز خفت [نسبت به] وَقْعی ...
بدونِ احترام با تحقیر تحقیر آمیزانه اهانت آمیزانه
با عصبانیت سرزنش کردن
به شدت یا با عصبانیت انتقاد کردن
دورفروش فروشندۀ تلفنی
مدید دیرپا
از بین رفت صفر شدن
باوفاداری
ثابت قدم
دوراهی سخت
به اطلاع عموم رساندن اطلاعات سابقا محرمانه
یواشکی گفتن مخفیانه گفتن
عطوف
رابطۀ نزدیک دوستی نزدیک دوستی صمیمانه رابطۀ صمیمانه
برادر یا خواهر خواهر و برادر
موافق بودن هم سو بودن
احساسی بودن
می توان
می تواند. . .
می شود
نسبت فامیلی قرابت
the descendants of one individual [https://www. vocabulary. com/dictionary/descent] نوادگان یک فرد
از خاندانِ [. . . ] بودن
دودمان
پیوستگی داشتن
نیای بزرگ
نهان فروشی