پیشنهادهای امیر ادیب ارجمند (٨٤٥)
فعل قابل صرف ( با توجه به زمان، شخص و عدد ) فعل صرف شدنی
نائب رئیس
کارجو متقاضی کار
توری
حکایت کردن
بی نزاکت
ناشی از
دزدیدن اندیشه ها یا واژه ها در نوشتۀ ادبی؛ سرقت ادبی کردن؛ متن دزدی کردن؛ دزدیدن متن؛ دزدی علمی کردن؛ انتحال کردن؛ دستبرد فکری زدن؛ ایده دزدی کردن؛ م ...
ژرف اندیشیدن
بازرسی کردن؛ بررسی کردن؛ تحقیق کردن؛ بازجویی کردن؛ انجام یک تحقیق سازمان یافته، روشمند یا رسمی برای بررسی و سنجیدن واقعیات دربارۀ یک حادثه، ادعا و غی ...
عامیانه: رفیق جون جونی
در طول زمان در طی مدت
نوسازی ( کردن )
تلخ؛ تیز؛ تند؛ رنج آور؛ آزارگر؛ ناگوار؛ دردآور؛ دردناک؛ خشمگین؛ عصبانی؛ دلخور؛ آزرده؛ رنجیده؛ شدیدا سرد؛ مشروب تند
حوصله سربر؛ ملال آور؛ خسته کننده
اعلام محکومیت کردن
سه نقطه ( نشانۀ حذف یا الی آخر یا غیره )
همیشگی؛ مداوم؛ مستمر؛ لاینقطع؛ پیوسته؛ از روی عادت؛ مرسوم؛ معمول
نشان دهندۀ اشتیاق افراطی
مستهجن
سالم نظیف
دائم
عزاداری کردن
سوگنامه
شوت رختشویی شوت لباس
کودک تازه راه افتاده
- ساله
شاتگان
کاملا بالغ
تامل کردن در نظر گرفتن
جایگاه گود ارکستر منطقۀ کنار یک مسیر که در آن ماشین های مسابقه سرویس و سوخت گیری می شوند
سوراخ کردن یا قطع کردن نخاع حیوان
پوست کردن ( میوه )
بیان موثر و مختصر
بافت سفید و اسفنجی زیر پوستۀ بیرونی مرکبات
شفقت
بلا اعتبار کردن
مُلغَی کردن
هر دوازده ماه یکبار
( در نجوم ) : حرکت تقدیمی؛ پیش روی؛ پیشایان
پنهان کار مخفی کار
متمایل خواهان
مشتمل بر شاملِ
آشفتگی
به صلاحدید به اختیار
عمل کننده اقدام کننده
بسیار سریع
بیرون کشیدن؛ درآوردن
( چیزی را ) به صورت نظری یا جدا از چیز دیگری در نظر گرفتن
آبستره