wanting

/ˈwɑːntɪŋ//ˈwɒntɪŋ/

معنی: مایل، فاقد
معانی دیگر: بدون، ناقص، دارای کمبود، دارای کسری، دارای کاستی، بدون a shirt with some buttons wanting پیراهنی که برخی دکمههای آن افتاده است a watch wanting a minute hand ساعتی که دقیقه شمار ندارد ناقص، دارای کاستی the gold was weighed and found wanting طلا را کشیدند و معلوم شد کسری دارد a year wanting a week یک سال یک هفته کم wanting in دارای کمبود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: lacking.
متضاد: sufficient
مشابه: barren, deficient, inadequate, poor, scant, void

- The building was wanting of proper plumbing.
[ترجمه مرضیه] ساختمان فاقد سیستم لوله کشی مناسب بود
|
[ترجمه گوگل] ساختمان نیاز به لوله کشی مناسب داشت
[ترجمه ترگمان] ساختمان به خاطر لوله کشی درست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not meeting standards or requirements; deficient.
متضاد: adequate
مشابه: deficient, inadequate, scant

- As an applicant, the school found him wanting.
[ترجمه گوگل] به عنوان یک متقاضی، مدرسه او را خواهان یافت
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک متقاضی، مدرسه او را می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The court judged the parents to be wanting.
[ترجمه گوگل] دادگاه والدين را فقير قضاوت كرد
[ترجمه ترگمان] دادگاه حکم کرد که والدین خواهان آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: without.

- a table wanting its legs
[ترجمه گوگل] میزی که پاهایش را می خواهد
[ترجمه ترگمان] می زی که پاهایش را می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: minus.

- a month, wanting a couple of days
[ترجمه گوگل] یک ماه، چند روز می خواهد
[ترجمه ترگمان] یه ماه، یه چند روزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. wanting in
دارای کمبود،فاقد

2. a watch wanting a minute hand
ساعتی که دقیقه شمار ندارد

3. a year wanting a week
یک سال یک هفته کم

4. a shirt with some buttons wanting
پیراهنی که برخی دکمه های آن افتاده است

5. there are thousands of people wanting food and shelter
هزاران نفر از مردم،فاقد خوراک و منزل هستند.

6. the gold was weighed and found wanting
طلا را کشیدند و معلوم شد کسری دارد.

7. The Education Secretary accuses teachers of wanting to return to a dark age.
[ترجمه گوگل]وزیر آموزش و پرورش معلمان را به بازگشت به عصر تاریک متهم می کند
[ترجمه ترگمان]دبیر آموزش، معلمان را به تمایل به بازگشت به عصر تیره متهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We find many of the younger workers wanting in skill.
[ترجمه گوگل]ما بسیاری از کارگران جوان را می یابیم که به مهارت نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]ما بسیاری از کارگران جوان را پیدا می کنیم که به مهارت نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't worry about the baby not wanting to leave you-it's a stage they all go through.
[ترجمه گوگل]نگران نباشید که کودک نمی خواهد شما را ترک کند - این مرحله ای است که همه آنها از آن عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]نگران بچه نباش، نمی خواهم تو را ترک کنم - این یک مرحله است که همه آن ها از آن عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's not having what you want. It's wanting what you've got.
[ترجمه گوگل]نداشتن اون چیزیه که تو میخوای این خواستن چیزی است که شما دارید
[ترجمه ترگمان]این چیزی نیست که تو بخوای این چیزی نیست که تو داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were so many children wanting a ride John didn't get a look-in.
[ترجمه گوگل]بچه های زیادی بودند که می خواستند سوار شوند
[ترجمه ترگمان]بچه های زیادی بودند که می خواستند سوار اسب شوند، جان نگاهی به آن انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What's wrong with his wanting to sell his land and move on?
[ترجمه گوگل]چه اشکالی دارد که بخواهد زمینش را بفروشد و ادامه دهد؟
[ترجمه ترگمان]چه مشکلی داره که اون بخواد زمین خودشو بفروشه و راه بره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is no shame in wanting to be successful.
[ترجمه گوگل]هیچ شرمی وجود ندارد که بخواهید موفق شوید
[ترجمه ترگمان]خجالت نکش که بخوای موفق باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Kids wanting to be stars come to Hollywood from all over America.
[ترجمه گوگل]بچه هایی که می خواهند ستاره شوند از سراسر آمریکا به هالیوود می آیند
[ترجمه ترگمان]کودکانی که می خواهند ستاره ها از سراسر آمریکا به هالیوود بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Racist jokes come from wanting to put down other kinds of people we feel threatened by.
[ترجمه گوگل]شوخی‌های نژادپرستانه از این می‌آیند که می‌خواهیم انواع دیگری از افرادی را که احساس می‌کنیم مورد تهدید قرار می‌گیرند سرکوب کنیم
[ترجمه ترگمان]جوک ها بدتر از آن می شوند که می خواهند انواع دیگر افرادی را که احساس می کنند مورد تهدید قرار گرفته اند را کنار بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. People give many different reasons for wanting to change jobs.
[ترجمه گوگل]مردم دلایل مختلفی را برای تمایل به تغییر شغل بیان می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم دلایل مختلفی برای تمایل به تغییر شغل ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مایل (صفت)
disposed, willing, longing, keen, solicitous, wishing, desirous, inclined, fond, hankering, bent, oblique, wanting, craving, sideling, sidling, wishful, yearning

فاقد (صفت)
missing, wanting, lacking

انگلیسی به انگلیسی

• missing, absent; deficient; lacking; without; less, minus
if you find something wanting or if it proves wanting, it is not as good as you think it should be; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : want
✅️ اسم ( noun ) : want
✅️ صفت ( adjective ) : wanted / wanting
✅️ قید ( adverb ) : _
طلب کردن
تمایل
کمبود هوش، بی بهرگی از هوش
خواستن

میل
اراده
غایب، ناموجود، غیرموجود، ناکافی

بپرس