ترجمههای محمدرضا شریفی (٤١)
من از این نیش و کنایه که فقط به پول علاقه دارم عمیقا دلخور می شوم
سهم عمده ای از منافع به خیریه اختصاص یافت.
آنها یک شرکت تبلیغاتی را به کار گماشتند تا دستی به سر و روی وجهه شرکت بکشد.
برای مدت زیادی خانه نرفته بود و آرزوی گفت و گو با پدرش را داشت
خیرخواهی، درستکاری معنوی و نزاکت سه مولفه ی مهم نظام اخلاقی کنفوسیوس بودند.
مرا به دنیاهای دیگر برد تا کمک کند درد را فراموش کنم.
مجبوری برای هر چیزی تراکت چاپ کنی؟
صحنه ی نمایش آنها برای تلویزیون زیادی بی کلاس بود.
اگر این زبان است، پس آن یکی باید زبان کوچک باشد
همه چیز ترتیب داده شده، برای کنار کشیدن خیلی دیر است
دوستم آلن از من دعوت کرد تا نقش ساقدوش داماد را در عروسی او داشته باشم
برای هر ساقدوش عروس نیاز به یک ساقدوش داماد داریم
برایتان کریسمسی مبارک و سال جدیدی پر از شگفتی های خوش آرزومندم
و او تمایل داشت هر مشکلی را بزرگ جلوه دهد.
متاسفانه، متصدی کاریابی فراموش کرد که داوطلب را مطلع کند، بنابراین ملاقات بین داوطلب و موکل در سو تفاهم شکست خورد
استاد در نهایت مجبور شد بپذیرد که سر آخر حق با دانشجو بوده است.
آلوین سختگیر و حتی کمی بچه مثیت بود
مدیران حساب در اتاقک ها کار می کنند، اما ناظران دفاتر خود را دارند.
من نمی دانستم که یکی از همسایگان ما فوت کرده بود، تا زمانی که آگهی فوت او را در روزنامه دیدم.
همزمان می خواستم بال بیاورم، از حال بروم، جیغ بکشم و گریه کنم.
او یک تناقض بود، گوشه گیری که دوست داشت با غریبه ها چت کند
وقتی که در مسیر قدم می زدیم، شاخه ها زیر پایمان شکستند.
قاشق و چنگال را روی یک دستمال سفره جلوی من گذاشت
یک باجه ی عوارضی تو مسیرمان است، پول خرد کجاست؟
قابله بند ناف نوزاد را برید و گره زد.
یک مرد جنگلی و خانواده اش در وسط جنگل زندگی می کردند
کنجکاوم بدانم درباره ی فیلم چه فکری می کردید.
من تلفن را برداشتم و او ملاحظه کارانه به اتاق نشیمن رفت.
او حضور شما را به نشانه ای از اقبال نیک خواهد گرفت.
سایه ای روی دیوار حرکت می کند پارکتی جیر جیر می کند
آژیر پر سر وصدای آمبولانس اهالی خانه را بیدار کرد
مارگارت بهانه ی او را به گونه ای نامقبول یافت
نبرد سهمگین بود و بسیاری از رزمنده های هر دو طرف جنگ کشته شدند
تمام هزینه هایی که شما متحمل می شوید به طور کامل بازپرداخت خواهد شد
پلیس به او دستور داد که بایستد و دست به کاری نزند.
فراری با خانواده اش از مرز رد شد