floorboard

/ˈflɔːrˌbɔːrd//ˈflɔːbɔːd/

معنی: کف تختهای، کف اتوموبیل
معانی دیگر: (در ساختمان های چوبی) تخته ی کف (اتاق و تالار و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a board or plank in a floor.

(2) تعریف: the floor of an automobile or other motor vehicle, esp. the area around the foot pedals.

جمله های نمونه

1. She heard a floorboard creak upstairs.
[ترجمه گوگل]او صدای جیر جیر تخته را در طبقه بالا شنید
[ترجمه ترگمان]صدای جیر جیر جیر جیر در طبقه بالا به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had his foot to the floorboard .
[ترجمه گوگل]پایش را روی تخته زمین گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]پایش را به کف چوبی چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I put the loose floorboard back and nailed it down.
[ترجمه گوگل]تخته کف شل را عقب گذاشتم و میخ زدم
[ترجمه ترگمان]کف پوش شل را عقب کشیدم و آن را به زمین کوبیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To cut through a floorboard to give a short piece to raise, it must first be lifted up from its neighbours.
[ترجمه گوگل]برای بریدن یک تخته کف به منظور بالا بردن یک قطعه کوتاه، ابتدا باید آن را از همسایگان خود بلند کنید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه از یک کف پوش چوبی برای بالا بردن یک تکه کوچک استفاده شود، باید ابتدا از همسایگانش برداشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Make the cut through the floorboard as near as possible to the middle of a joist.
[ترجمه گوگل]برش را از روی تخته کف تا حد امکان به وسط تیرچه نزدیک کنید
[ترجمه ترگمان]the را تا جایی که ممکن است در وسط یک joist قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He walked gingerly over the rotten floorboard.
[ترجمه گوگل]او با عجله روی تخته پوسیده راه رفت
[ترجمه ترگمان]با احتیاط از کف چوبی پوسیده بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A shadow moves across the wall. A floorboard creaks.
[ترجمه محمدرضا شریفی] سایه ای روی دیوار حرکت می کند پارکتی جیر جیر می کند
|
[ترجمه گوگل]سایه ای روی دیوار حرکت می کند یک تخته زمین می ترکد
[ترجمه ترگمان]سایه ای روی دیوار حرکت می کند جیر جیر جیر جیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This kind of floorBoard gives people a feeling of smoothness and quietness.
[ترجمه گوگل]این نوع تخته کف به افراد احساس نرمی و سکوت می دهد
[ترجمه ترگمان]این نوع floorboard به مردم احساسی از نرمی و آرامش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rochester: Well I drop it through the floorboard and pray for an open manhole.
[ترجمه گوگل]روچستر: خوب من آن را از روی تخته کف زمین می اندازم و برای یک منهول باز دعا می کنم
[ترجمه ترگمان]خوب، من آن را زیر کف پوش چوبی می اندازم و برای یک دریچه فاضلاب دعا می خوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I dropped a hammer on the floor, and it dented the floorboard.
[ترجمه گوگل]چکشی را روی زمین انداختم و آن تخته کف را فرو کرد
[ترجمه ترگمان]من یک چکش روی زمین انداختم و آن را کف چوبی فرو بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was arrested after officers found a bag of marijuana on the floorboard.
[ترجمه گوگل]او پس از اینکه ماموران یک کیسه ماری جوانا را روی تخته زمین پیدا کردند، دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او پس از اینکه ماموران یک کیسه ماری جوانا را در کفپوش پلاستیکی پیدا کردند دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This line is applicable to the continuous extruding of PVC door plate elbow board and floorboard.
[ترجمه گوگل]این خط برای اکسترود مداوم تخته زانویی صفحه درب PVC و تخته کف قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]این خط به the پیوسته of و تخته های فرش لوله خروجی PVC)قابل اجرا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We drove through a lynch mob, pressed our faces against the floorboard.
[ترجمه گوگل]ما از میان یک گروه لینچ رد شدیم، صورتمان را به تخته زمین فشار دادیم
[ترجمه ترگمان]با گروهی از اراذل و اوباش به راه افتادیم و faces را به کف اتاق چسباندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Party constitution, it is the creed of the party and the floorboard that organize constitution.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی حزب، این عقیده حزب و تخته کف است که قانون اساسی را سازماندهی می کند
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی حزب، اصول حزب و کفپوش پلاستیکی است که قانون اساسی را سازمان دهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کف تختهای (اسم)
floorboard

کف اتوموبیل (اسم)
floorboard

تخصصی

[عمران و معماری] تخته کف

انگلیسی به انگلیسی

• board in a floor; bottom section of a car
floorboards are the long pieces of wood that a floor is made of.

پیشنهاد کاربران

بپرس