righteousness


عدالت، نیکو کاری، درست کاری، پرهیزگاری، تقوی، صواب کاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quality of being righteous or condition of living righteously.
متضاد: immorality, unrighteousness
مشابه: justice, virtue

جمله های نمونه

1. (j. austen) religiousity is not morality and self- righteousness is not religion
مذهبی نمایی اخلاقیات نیست و پارسانمایی مذهب نیست.

2. But religious righteousness has been a more potent force than economic despair.
[ترجمه گوگل]اما عدالت دینی نیرویی قدرتمندتر از ناامیدی اقتصادی بوده است
[ترجمه ترگمان]اما حقانیت مذهبی نیرومندتر از نومیدی اقتصادی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Blessed are those who are persecuted because of righteousness, for theirs is the kingdom of heaven.
[ترجمه گوگل]خوشا به حال کسانی که به خاطر عدالت جفا می شوند، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است
[ترجمه ترگمان]خوشا به کسانی که به خاطر عدالت آزار دهنده هستند، زیرا آن ها قلمروی بهشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bowl of righteousness was shattered long ago, when Tsao Ch'un built his City.
[ترجمه گوگل]کاسه عدالت مدتها پیش، زمانی که تسائو چون شهر خود را ساخت، شکست
[ترجمه ترگمان]وقتی سازمان ملل شهر خود را ساخت، کاسه of از مدت ها پیش درهم شکسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Justice consists in righteousness, reasonableness and fairness. The sense of justice influences and controls human behavior. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]عدالت عبارت است از عدالت، معقولیت و انصاف احساس عدالت بر رفتار انسان تأثیر می گذارد و آن را کنترل می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]عدالت شامل عدالت، معقول بودن و عدالت است حس عدالت تاثیر می گذارد و رفتار انسانی را کنترل می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let me clothe you in my righteousness as you bow before me.
[ترجمه گوگل]بگذار تا در برابر من، لباس عدالت خود را به تو بپوشانم
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید من شما را به صورتی که در مقابل من تعظیم می کنید نشان بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Brown vertical trunks absorbed the righteousness of the fields and shot heavenward like sacred pillars of an ancient pagoda.
[ترجمه گوگل]تنه های عمودی قهوه ای عدالت مزارع را جذب می کردند و مانند ستون های مقدس یک بتکده باستانی به آسمان پرتاب می کردند
[ترجمه ترگمان]تنه عمودی قهوه ای به درستی دشت ها را به خود جذب کرده و به آسمان شبیه ستون های مقدس یک pagoda باستانی شلیک کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But behind the mask of self righteousness he was grinning.
[ترجمه گوگل]اما در پشت نقاب خود درستکاری پوزخند می زد
[ترجمه ترگمان]اما در پس نقاب عدالت، لبخند بر لب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Benevolence, moral righteousness and propriety were three important components of Confucian ethics.
[ترجمه محمدرضا شریفی] خیرخواهی، درستکاری معنوی و نزاکت سه مولفه ی مهم نظام اخلاقی کنفوسیوس بودند.
|
[ترجمه گوگل]خیرخواهی، عدالت اخلاقی و شایستگی سه مؤلفه مهم اخلاق کنفوسیوس بودند
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی و شرافت اخلاقی سه جز مهم اخلاق کنفوسیوسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He will bring forth your righteousness as the light And your judgment as the noonday.
[ترجمه گوگل]او عدالت شما را مانند نور و داوری شما را مانند ظهر بیرون خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]او عدالت شما را مانند روشنایی روز روشن خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He that walketh uprightly, and worketh righteousness and speaketh the truth in his heart.
[ترجمه گوگل]کسی که درست راه می‌رود و نیکی می‌کند و در دل خود راست می‌گوید
[ترجمه ترگمان]اون that walketh و worketh درست کرد و حقیقت را در قلبش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is it a deific gift of righteousness?Or the deception of some sinister sorcery?
[ترجمه گوگل]آیا این یک هدیه خدایی از عدالت است؟ یا فریب برخی از جادوهای شوم؟
[ترجمه ترگمان]این یه هدیه deific؟ یا فریب دادن یه سری طلسم شیطانی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Still others will live by the rule of righteousness — trying to show the right path, and admonishing anyone who doesn’t live by that path.
[ترجمه گوگل]با این حال، دیگران بر اساس قانون عدالت زندگی خواهند کرد - تلاش برای نشان دادن راه درست، و نصیحت هر کسی که در آن راه زندگی نمی کند
[ترجمه ترگمان]با این حال دیگران با قانون righteousness زندگی می کنند - سعی می کنند راه درست را نشان دهند و هر کسی را که در آن مسیر زندگی نمی کند را نصیحت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be not given overmuch to righteousness and be not over - wise. Why let destruction come on you ?
[ترجمه گوگل]بیش از حد در برابر عدالت قرار نگیرید و عاقل نباشید چرا بگذار ویرانی به سرت بیاید؟
[ترجمه ترگمان]بیش از اندازه کافی نیست که عدالت برقرار شود و به پایان نرسد چرا بذاریم خراب بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• honesty, justness, fairness; virtuousness, morality

پیشنهاد کاربران

حقانیت
( righteous ) :برابر پهلوی این واژه: ( Ahlā=اَهلآ ) ، ( ahlaw=اهلاو ) ، ( ardā=اَردآ ) ، ( ašō=اشو ) ( Frārōn=فْرآرُن ) =پرهیزگار٬ دادگر٬ پارسا.
( righteousness ) : دادگری٬ دادخواهی ( Ahlawih=اَهلَویه ) ، ( ahlāyih=اَهلآییه ) ، ( ardāyih=اَردآییه ) ، ( frārōnih=فْرآرُنیه ) .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : righteousness
✅️ صفت ( adjective ) : righteous
✅️ قید ( adverb ) : righteously
the quality of being morally right or justifiable.
راستی - درستی ( به معنی راست کرداری، درست کرداری )
مصلحت، " God’s Righteousness": مصلحت خداوند
ثواب ( به معنی اجر و مزد کار خوب )
صواب ( راه درست، طریق صحیح )
حس حق به جانب بودن

بپرس