پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,٣٨٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

فرمول : ریختار دکتر کزازی واژه ی " ریختار" را در نوشته های خود به جای " فرمول " formule بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

آسان کردن چیزی بر دل : کنایه است از ناچیز و بی اهمیت شمردن آن ، نا دیده گرفتن آن ، بی توجه بودن نسبت به آن همی گفت: کاین را چه درمان کنم؟ نشاید که ای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

آسان: همی گفت: کاین را چه درمان کنم؟ نشاید که این بر دل آسان کنم آسان به همین ریخت، در پهلوی، به کار می رفته است. دار مستتر این واژه را بر آمده از او ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

گوش گشادن : کنایه ای ایماست از نیک گوش فرا دادن ، و سخنی را باریک و بهوش شنیدن چو بشنید کاوس از ایوان خروش بلرزید در خواب و بگشاد گوش نامه ی باستان ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

فغان کسی از کیوان بر گذشتن :کنایه ای ایماست از بلندی بسیار فغان دو کودک بدیدند مرده ، به تشت ؛ ز ایوان به کیوان فغان بر گذشت دکتر کزازی در این مورد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

فغان کسی از کیوان بر گذشتن :کنایه ای ایماست از بلندی بسیار فغان دو کودک بدیدند مرده ، به تشت ؛ ز ایوان به کیوان فغان بر گذشت دکتر کزازی در این مورد ...

پیشنهاد
١

گزافه ی شاعرانه ( ادبیات ) : اغراق دکتر کزازی " گزافه ی شاعرانه " را در نوشته های خود به جای اغراق بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اغراق ( ادبیات ) : گزافه ی شاعرانه دکتر کزازی " گزافه ی شاعرانه " را در نوشته های خود به جای اغراق بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

افگانگی :سقط افگانه: کودک سقط شده نگاه شود به سقط در زبان آذری به کودک سقط شده "تؤشؤک" به معنی "افتاده" گفته می شود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سقط: اَفگانگی ، سقط بچه دکتر کزازی واژه ی " افگانگی" را در نوشته های خود به جای " سقط" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزاز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

آبستن : در زبان آذری به زن آبستن در لغت" بویلو" و در اصطلاح " آغیر آیاق" ( کسی که پایش سنگین است ) گفته می شود . گران بودن : آبستن بودن ، بار دار بو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

گران بودن : آبستن بودن ، در زبان آذری به زن آبستن آغریر آیاق ( کسی که پایش سنگین است ) گفته می شود. گران بود واندر شکم بچه داشت همی از گرانی ، به س ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اندیشیدن: نگران و دلواپس بودن بدو گفت از این خود میندیش هیچ هُشیواری و رای و دانش بسیج نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۲.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

رنگ و بوی گرفتن سخن:کنایه ای است فعلی و ایما از ارج و ارز و زیبایی و والایی یافتن. در بیت زیر ، در معنی بالا گرفتن سخن و گسترده شدن آن به کار رفته ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دختران پرستار : معمولا در داستان ها و افسانه ها ی جهان این دختران هستند که از پهلوانان زخمی و غالبا در بند پرستاری و مراقبت می کنند . در داستان های ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

آزار : غمی گشت و سوداوه را خوار کرد دل خویش را ز او پر آزار کرد دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد :《 آزار با همین ریخت در پهلوی، به کار می رفته ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

سنگ : مرا خواست کآرد به کاری بچنگ دو دست اندر آورد چون سنگ تنگ دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: 《سنگ با همین ریخت ، در پهلوی ، به کار می رفته اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سَر : افزون بر ، علاوه بر ، بر افزون ، بعلاوه بگفتم که : چندین بر این سر نهم همه نیکویها به دختر دهم معنی مصراع اول : به او گفتم چند برابر افزون بر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پسر اندر : ناپسری دکتر کزازی واژه ی " پسراندر" را در نوشته های خود به جای " ناپسری" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناپسری : پسر اندر دکتر کزازی واژه ی " پسراندر" را در نوشته های خود به جای " ناپسری" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خون شدن خوی : کنایه ای است ایما از شرم بسیار و ژرف. خردمند مردم چه گوید کنون ؟ خُویِ شرم ، از این داستان گشت خون نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ...

پیشنهاد
٠

آمیغ برافزوده : ترکیب اضافی دکتر کزازی " آمیغ بر افزوده" را در نوشته های خود به جای" ترکیب اضافی " بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ترکیب اضافی : آمیغ برافزوده دکتر کزازی " آمیغ بر افزوده" را در نوشته های خود به جای" ترکیب اضافی " بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

وابسته ( ادبیات ) : مقیّد دکتر کزازی واژه ی"وابسته " را در نوشته های خود به جای " مقید " بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مانسته : مشبه به دکتر کزازی واژه ی " مانسته " را در نوشته های خود به جای " مشبه به" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

مشبه به : مانسته دکتر کزازی واژه ی " مانسته " را در نوشته های خود به جای " مشبه به" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

هفت : عدد هفت از شماره های سپند و آیینی ، نشانه ی بَوَندگی و سر آمدگی و کمال دکتر کزازی در مورد واژه ی هفت می نویسد: 《 از شماره های سپند و آیینی است ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَی آورد : تذییل، گونه ای از فراخی در سخن دکتر کزازی واژه ی "پی آورد" را در نوشته های خود به جای" تذییل" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

تذییل : پَی آورد، گونه ای از فراخی در سخن . دکتر کزازی واژه ی "پی آورد" را در نوشته های خود به جای" تذییل" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، دا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیل وار : نماد بسیاری و گرانی بار ، نماد بسیاری و انبوهی بار زر پیلوار از تو مقصود نیست که پیل تو چون پیل محمود نیست ز هر چیز چندان کِش اندازه نیست ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

رمه کردن:کنایه فعلی ایماست از گرد آوردن ، یک جا گرد آوردن که : 《 آمد؛ نگه کرد ایوان همه ؛ بتانِ سیه چشم کردم رمه. 》 نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار کار: کاردار ، کار ساز ، خدمتکار ، شغل ساز ، کارگر، کاش کآن پیشه کار من بودی تا مگر کارکار من بودی معنی بیت:کاش آن پیشه ی تو کار من بود و تو هم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیانی شور :شور کیانی، غوغا و بانگ پادشاهی، بالکنایه شور عشق پادشاهی و آرزوی رسیدن به سلطنت. خوشتر آید ترا کبابی گور از هزاران چنین کیانی شور هفت پی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آفرین پیوند : ثناخوان ، مدّاح ، مدح گوی چون فرو گفت آفرین پیوند آفریننده را درودی چند هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۶۶.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

کاسه نواز : طبل زن ، آنکه کاسه ی آهنین کوس رویین را می نوازد. کوس رویین بلند کرد آواز زخمه بر کاسه ریخت کاسه نواز هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

صحرا نورد : شتر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

نفس بر آوردن: دم زدن ، سخن گفتن، در باره ی گل " شکفتن و بوی خوش بخشیدن" چون گل از کام خود بر آر نفس کام تو عطر سای کام تو بس هفت پیکر نظامی، تصحیح دک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جادوی سخن پیوند :افسونگر ِ شاعر ، شاعر سخن پرداز افسونگر بس کن ای جادوی سخن پیوند سخن رفته چند گویی چند هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پر : به معنی پناه و پشتیبانی مرا آفریننده ، از فرّ خویش بپرورد و بنشاند در پَرِّ خویش دکتر کزازی در مورد واژه ی پر می نویسد : 《 . . . و می تواند بود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چهر : تخمه و تبار دو دیگر که پرسیدی از چهرِ من بیامیخت جانِ تو با مهرِ من دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد:《این واژه در معنی تخمه و تبار، همانند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

استعاره پیرو : استعاره تبعیّه دکتر کزازی " استعاره ی پیرو" را در نوشته های خود به جای " استعاره ی تبعیّه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داس ...

پیشنهاد
١

استعاره تبعیّه : استعاره ی پیرو دکتر کزازی " استعاره ی پیرو" را در نوشته های خود به جای " استعاره ی تبعیه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بوسه چاک:بوسه ای پرشور و به آرزو خواسته شده ، بوسه ای صدا دار سرش تنگ بگرفت و یک بوسه چاک بداد و نبود آگه از شرم و باک دکتر کزازی در مورد این واژه م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بوسه چاک:بوسه ای پرشور و به آرزو خواسته شده ، بوسه ای صدا دار سرش تنگ بگرفت و یک بوسه چاک بداد و نبود آگه از شرم و باک دکتر کزازی در مورد این واژه م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ماه نو : ماه ِ دلپذیر و شگفت آور ، ماهی که به تازگی کامل شده ( ماه کامل ) دکتر کزازی اعتقاد دارد در بیت زیر " نو" در ماه نو در معنی هلال در نظر نیست ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زن کردن : به زنی گرفتن که : گر بر دلِ پاک شیون کنم بِه آید که از دشمنان زن کنم ( فردوسی ) و یا سعدی گفته: مردیت بیازمای و آنگه زن کن ؛ دختر منشان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیون : ناله و افغانی است که به هنگام سوگ بر می آورند. دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: 《 این واژه با همین ریخت، در پهلوی ، به کار رفته است ریخت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شمردن : شمارنده : از مصدر شمردن به معنی سخن سرد و درشت گفتن و دشنام دادن نیز بکار برده می شود . امروزه هم شمردن به کنایه به معنی دشنام کار برد دارد. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شمارنده : از ریشه ی شماردن به معنی سخن سرد و درشت گفتن و دشنام دادن نیز بکار برده می شود . امروزه هم شمردن به کنایه به معنی دشنام کار برد دارد. "رف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ژکان : از ژکیدن است، به معنی لُندیدن و از خشم و آزردگی ، زیر لب سخن گفتن . برفتند هر یک سویِ تخت ِخویش ژَکان و شمارنده ی بختِ خویش معنی: هرکدام ( ا ...