پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,٣٨٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمر آویز: کمر آویزنده، کنایه از حرز و تعویذ که بر کمر می آویختند. گشته دلم بحر گهر ریز تو گوهر جانم کمر آویز تو شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

از پوست در آمدن: ترک زادگاه کردن، ترک خانه کردن پیش تو از بهر فزون آمدن خواستم از پوست برون آمدن یعنی: بخاطر بیشی و فزونی که در محضر تو نصیبم می شد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمین بوس: بوسیدن زمین، کنایه از دیدار کردن و زیارت کردن بود بسیجم که در این یک دو ماه تازه کنم عزم زمین بوس شاه یعنی برای زیارت امیر در یکی دو ماه ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به حساب ایستادن: به بزرگتر از خود حساب پس دادن، از کسی حساب بردن. پیش نظامی به حساب ایستند او دگر است این دگران کیستند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سر رشته بجایی کشیدن: به نتیجه رسیدن، نتیجه بدست آوردن. خدمتم آخر به وفایی کشد هم سر این رشته به جایی کشد یعنی: خدمت من سر انجام به وفا منجر شود. ای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشیدن: منجر شدن خدمتم آخر به وفایی کشد هم سر این رشته به جایی کشد یعنی: خدمت من سر انجام به وفا منجر شود. این رشته هم سرانجام به جایی می رسد. و نتی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

رشته تر: رنگین تر، از مصدر رشتن به معنی رنگ کردن. کین سخن رشته تر از نقش باغ عاریت افروز نشد چون چراغ یعنی: این سخنان رنگین که از نقش و نگار باغ ز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

عاریت افروز: عاریت افروخته ، آتشی که با دریافت شعله از جایی روشن شده باشد. کین سخن رشته تر از نقش باغ عاریت افروز نشد چون چراغ یعنی: این سخنان رنگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

سحر سحری: جادوی صبحگاهی، کنایه از نور صبح روی چند ادب آموخته پرده ز سحر سحری دوخته یعنی: سخنان تازه چون دختران بکر و عفیف و مؤدب و محجوب در مخزن ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

ادب آموخته: تربیت یافته، عفیف صبح روی چند ادب آموخته پرده ز سحر سحری دوخته یعنی: سخنان تازه چون دختران بکر و عفیف و مؤدب و محجوب در مخزن الاسرار ت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

صبح رو: صبح رونده، کنایه از چیز تازه و بکر صبح روی چند ادب آموخته پرده ز سحر سحری دوخته یعنی: سخنان تازه چون دختران بکر و عفیف و مؤدب و محجوب در م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جرس زدن : اظهار وجود کردن، سخن گفتن در ره عشقت نفسی می زنم بر سر کویت جرسی می زنم شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۷.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکفن: یگانه در هنر ، صاحب تخصص در همه فن صاحب یک فن تویی جان دو عالم به یکی فن تویی شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۵.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

گنج فشانی : بذل و بخشش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخت نشانی: کسی را بر تخت نشاندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

صلابت پذیر : صلابت پذیرنده ، تحمل کننده ی سختی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سلاطین پناه:پناه پادشاهان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فریدون :فریدون در زیبا شناسی ادبی و شعر و ادبیات نماد و مظهر عدل و ظلم ستیزی و ضحاک ، مظهر ستمگری است. می که فریدون نکند با تو نوش رشته ی ضحاک بر آر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضحاک : ضحاک در زیبا شناسی ادبی و شعر و ادبیات ، مظهر ستمگری است. و فریدون نماد و مظهر عدل و ظلم ستیزی. می که فریدون نکند با تو نوش رشته ی ضحاک بر آر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

خاتم : نگین و انگشتری، کنایه از نشانه ی قدرت دور بتو خاتم دوران نوشت باد، بخاک تو سلیمان نوشت یعنی : روزگار نگین حکمروایی جهان را بنام تو نوشت و برای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

بخاک نوشتن : مطیع و زیر دست قرار دادن دور بتو خاتم دوران نوشت باد، بخاک تو سلیمان نوشت یعنی : روزگار نگین حکمروایی جهان را بنام تو نوشت و برای تو که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دست نشین :کنایه از بالا دست ، بالای دست نشیننده ، کسی که به صدر مجلس نزدیکتر نشیند ، بسبب بزرگی دست نشان هست ترا چند کس دست نشین تو فرشته است و بس شر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

تیغ انداختن: نور افکندن مه که بشب تیغ در انداختست با سر تیغت سپر انداختست شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۲.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

کوس فلک: کنایه از رعد کوس فلک را جرسش بشکند شیشه ی مه را نفسش بشکند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۱.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پنجره ی لاجورد: کنایه از آسمان و ستارگان رقعه ی این پنجره ی لاجورد پنجه در او زد که در او پنجه کرد شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

سیماب : جیوه با کفش این چشمه ی سیماب ریز خوانده چو سیماب گریزا گریز دکتر برات زنجانی در مورد سیماب می نویسد: > شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

چشمه ی سیماب ریز : چشمه ی سیماب ریزنده ، کنایه از خورشید با کفش این چشمه ی سیماب ریز خوانده چو سیماب گریزا گریز شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

چشمهٔ آسوده :چشمه ای آرام و بدون طوفان چشمه و دریاست به ماهی و دّر چشمه ی آسوده و دریای پر شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۰. دک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ابنای جود: بخشندگان عالم و عادل تر اهل وجود محسن و مکرمتر ابنای جود شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خاص کن :خاص کننده ، اختصاص دهنده خاص کن ملک جهان بر عموم هم ملک ارمن و هم شاه روم شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۰.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقت زور :هنگام جنگ آنکه ز بهرامی او وقت زور گور بود بهرهٔ بهرام گور شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۹.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک دله : ثابت رای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مجسطی گشای : حل کننده ی مشکلات هیئت و نجوم، به کنایه یعنی مشکل گشا خضر سکندر روش چشمه رای قطب رصد بند مجسطی گشای شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گلبن : بوته ی گل سرخ شاه قوی طالع و فیروز چنگ گلبن این روضی پیروزه رنگ شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

روضه ی پیروز رنگ : کنایه از آسمان و فلک شاه قوی طالع و فیروز چنگ گلبن این روضی پیروزه رنگ شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فیروز چنگ : قوی دست شاه قوی طالع و فیروز چنگ گلبن این روضی پیروزه رنگ شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

قوی طالع: خوشبخت شاه قوی طالع و فیروز چنگ گلبن این روضی پیروزه رنگ شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پای گشایی : کنایه از حرکت کردن و بجایی رفتن ، مسافرت دست رس پای گشاییم نیست سایه ولی فر هماییم نیست شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گره نقطه : نقطه ی وسط دایره من که در این دایره ی دهر بند چون گره نقطه شدم شهر بند نظامی خود را به نقطه ای که در مرکز دایره قرار گرفته و بوسیله ی محیط ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دایره ی دهر بند: دور ، زمانه من که در این دایره ی دهر بند چون گره نقطه شدم شهر بند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۷.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیش بقا : بیشتر در بقا ، ابد پیش وجود همه آیندگان بیش بقای همه پایندگان شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۱۵۵.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایندگان : جاودانان پیش وجود همه آیندگان بیش بقای همه پایندگان شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۱۵۵.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به دیگر کران:از دیگر سوی ، از طرف دیگر وزین دختر ِ شاهِ هاماوران، پر اندیشه گشتی، به دیگر کران نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پَهلَو : به معنی شهر نیز آمده است. به هر پهلُوی، پهلویی را سپرد ( نظامی۵: ۷۹۷ ) . یعنی هر شهری را به پهلوانی واگزار کرد. ز پهلو ، همه موبدان را بخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیر : حیوان وحشی ز بیم سپهبَد گوِ پیلتن ، بلرزد همی شیر بر انجمن دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: 《 شیر در پندار شناسی شاهنامه نماد گونه ی دلیر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

رود نیل: کجا زور دارد به هشتاد پیل ببندد ، چو خواهد ، ره ِ آبِ نیل معنی : به اندازه هشتاد فیل زور دارد اگر بخواهد راه آب نیل را می بندد. دکتر کزازی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیل : فیل کجا زور دارد به هشتاد پیل ببندد ، چو خواهد ، ره ِ آبِ نیل معنی : به اندازه هشتاد فیل زور دارد اگر بخواهد راه آب نیل را می بندد. دکتر کزا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آیین و فر : رسم و راه ، شیوه و روش درست . چو خستو نیاید میانش به اَر ببرّید و این دانم آیین و فر معنی بیت :یعنی چنانچه اعتراف نکند او را با اره از و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بریدن میان کسان با اره: چو خستو نیاید میانش به اَر ببرّید و این دانم آیین و فر معنی بیت :یعنی چنانچه اعتراف نکند او را با اره از وسط دو نیم کنید زیرا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ریختار : فرمول دکتر کزازی واژه ی " ریختار" را در نوشته های خود به جای " فرمول " formule بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزا ...