پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,٣٨٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بترکی: ترکانه، مانند ترکان چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج بترکی داده رختم را به تاراج ( خسرو و شیرین ص ۴۳٠ )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

رخت کسی را بتاراج دادن: غارت زده کردن چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج بترکی داده رختم را به تاراج ( خسرو و شیرین ص ۴۳٠ ) رخت کسی کوک بودن: [عامیانه، ک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بالش نهادن: بزرگ داشتن و بر کشیدن، احترام کردن ( بالش بر پشت کسی گذاشتن ) سران را گوش بر مالش نهاده مرا در همسری بالش نهاده ( خسرو و شیرین ) شرح مخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گوش بر مالش نهادن: تأدیب کردن سران را گوش بر مالش نهاده مرا در همسری بالش نهاده ( خسرو و شیرین ) شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۴.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالش نهادن: بزرگ داشتن و بر کشیدن، احترام کردن ( بالش بر پشت کسی گذاشتن ) سران را گوش بر مالش نهاده مرا در همسری بالش نهاده ( خسرو و شیرین ) شرح مخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهنین تر: سخت تر، محکم تر پرندش درع و از درع آهنین تر قباش از پیرهن تنگ آستین تر ( خسرو و شیرین ) شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۴.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

همایون پیکر: خجسته اندام همایون پیکری نغز و خردمند فرستاده به من دارای دربند ( خسرو و شیرین ) شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۴.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سبک رو: سبک رونده، تیز رونده، کنایه از جوانمرگ شدن سبک رو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کافاق من بود ( خسرو شیرین ) شرح مخزن الاسرار نظامی، د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نکته نگه داشتن: دقت را در نظر داشتن، مواظب دقت مسئله بودن نکته نگهدار ببین چون بود نکته که سنجیده و موزون بود شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گوهریان: جواهر فروشان چونکه نسخته سخن سرسری هست بر گوهریان گوهری شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۴٠.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به راه آمدن: اصلاح شدن توبه کردن به من بخش سوداوه را زین گناه؛ پذیرد مگر پند و آید به راه! نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

پاداش: دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: > که: پاداش این آنکه بیجان شود ز بد کردن خویش پیچان شود نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بد تنی: بد نهادی، دیوانگی که بی شرمی و بدتنی کرده ای فراوان، دل من بیازرده ای نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۸٠.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

پارسا: پرهیزگار، پروا پیشه، دینْوَرز دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: > وی در ادامه می نویسد: > خُنُک آنکه از مادر پارسا بزاید؛ شود بر جهان پاد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پست گشتن: تباه و بی اثر شدن که از تفِّ آن کوه آتش برست؛ همه کامه ی دشمنان گشت پست. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۷۹.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودرو سمند: امروزه نام نوعی خودرو سواری و اتومبیل در ایران

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

سمند: امروز ه نام نوعی خودرو و اتومبیلی سواری در ایران

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نابیوسان: غیر منتظره دکتر کزازی واژه ی” نابیوسان” را در نوشته های خود به جای” غیر منتظره ” بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اسب سیاه: دکتر کزازی در مورد سیاهی و شبرنگی اسب قهرمانان داستان ها می نویسد: > بفرمود اسب سیه زین کنید به بالای او زین زرین کنید در بیت زیر شبرنگی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

پراکندن کافور: دکتر کزازی در این مورد می نویسد: > در بیت زیر پراگندن کافور نشانی از آمادگی سیاوش است برای مردن و بی بیمی او از مرگ. پراگنْد کافور ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

باز خوانده: منسوب دکتر کزازی واژه ی” بازخوانده” را در نوشته های خود به جای” منسوب ” بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بهایی: بهایی بازخوانده ( منسوب ) به” بها” ست و در معنی ارزشمند و پربها. ریخت پهلوی آن وهاگیگ wahāgīg می توانسته است بود. در سروده های پارسی، بیشتر ” ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جامه سپید: دکتر کزازی در مورد جامه ی سپید پوشیدن می نویسد: > > تاریخ بیهقی ۳۸۳ در بیت زیر پوشیدن لباس سپید در هنگام گذر از آتش می تواند نماد پاکی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

سنجه: واحد شمارش دکتر کزازی واژه ی” سنجه” را در نوشته های خود به جای” واحد شماره” بکار برده است. > نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساروان: ساروان ریختی است کهن تر از ”ساربان”. این واژه از دو پاره ی” سار ”و” وان ” ( پساوند نگهبانی ) ساخته شده است. بخش نخستین آن می تواند ریختی از” ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

دستور: در پهلوی دستوَر dastwar به معنی رایزن و وزیر است؛این واژه در عربی ”الدُّسْتور ” شده است. دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: ( ( ور، در این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

زشت پی: کسی است که به هر جای می رود گُجستگی و تیره روزی را به همراه خود می برد. زشت در ”زشت پی” در معنی بد بکار رفته است آن چنان که نمونه را در زشت ...

پیشنهاد
١

با نمودار وقت: به اقتضای حال، به موقع خود از گناه گذشته نارم یاد با نمودار وقت باشم شاد هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۶۷.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدایی دوست: بد کیش و کافر منش، آنکه دوست دارد او را برتر از آنچه هست دوست بدارند. هست بسیار فرق در رگ و پوست از خدا دوست تا خدایی دوست هفت پیکر نظا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوش آتش از کسی بر آمدن: خشمگین شدن وی، گرم شدن وی از آتش خشم چونکه خواننده خواند نامه تمام جوش آتش بر آمد از بهرام هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

خاک کسی یا چیزی بودن: در مقابل آن چیز یا کس بی ارزش بودن سیم سخن زن که درم خاک اوست زر چه سگ است، آهوی فتراک اوست شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

آهوی فتراک: آهوی شکار شده سیم سخن زن که درم خاک اوست زر چه سگ است، آهوی فتراک اوست شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۴٠.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرم رو: تندرو، شتابنده سرد پیان آتش از او تافتند گرم روان آب در او یافتند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرد پی: سرد قدم، کندرو سرد پیان آتش از او تافتند گرم روان آب در او یافتند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیک سخن: کنایه از قلم و زبان پیک سخن ره بسر خویش برد کس نبرد آنچه سخن پیش برد شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۹.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

زرِ کهن: طلای قدیمی، زر خالص کان سخن ما و زر خویش داشت هر دو به صراف سخن پیش داشت کز سخن تازه و زرّّ کهن گفت چه به؟ گفت سخن به، سخن معدن سخن ما و طل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سخن تازه: سخن نو، سخن خوب، سخن بدیع کان سخن ما و زر خویش داشت هر دو به صراف سخن پیش داشت کز سخن تازه و زرّّ کهن گفت چه به؟ گفت سخن به، سخن معدن سخن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

صراف سخن: سخن شناس کان سخن ما و زر خویش داشت هر دو به صراف سخن پیش داشت کز سخن تازه و زرّّ کهن گفت چه به؟ گفت سخن به، سخن معدن سخن ما و طلای خویش را ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهر شریعت: حکم خدا، قران کریم ملک طبیعت به سخن برده اند مهر شریعت بسخن کرده اند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ملک طبیعت: صاحب طبعی، صاحب ذوقی، استعداد شعر سرودن داشتن ملک طبیعت به سخن برده اند مهر شریعت بسخن کرده اند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سر رشته را یافتن: اساس کاری را درک کردن گرنه سخن رشته ی جان تافتی جان سر این رشته کجا یافتی معنی: سخن چون جامه ای است که تار و پود آن از جان یافته شد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

کهن زادتر: قدیم تر اوست در این ده ز ده آباد تر تازه تر از چرخ و کهن زاد تر توضیح: سخن قدیم تر از چرخ است و جدید تر از چرخ است. شرح مخزن الاسرار نظا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آب: تری عزت و شرف، در بیت زیر به معنی تری سرد پیان آتش از او تافتند گرم روان آب در او یافتند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرد پی: سرد قدم، کند رو، سرد پیان آتش از او تافتند گرم روان آب در او یافتند شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر، برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۸.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پیوستن: رسیدن خط هر اندیشه که پیوسته اند بر پر مرغان سخن بسته اند معنی: هر اندیشه و مطلبی که به آن دست یافته و رسیده اند برای تفهیم و ابلاغ آن از سخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

خط: رمز و نشانه خط هر اندیشه که پیوسته اند بر پر مرغان سخن بسته اند معنی: هر اندیشه و مطلبی که به آن دست یافته و رسیده اند برای تفهیم و ابلاغ آن از ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

لغت عشق: فرهنگ تعابیر عشقی در لغت عشق، سخن جان ماست ما سخنیم این طلل ایوان ماست شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۷.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آمد شدن: حرکت کردن چون قلم آمد شدن آغاز کرد چشم سخن را بسخن باز کرد شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۷.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

بر گرفت: آغاز کرد، شروع کرد جنبش اول که قلم بر گرفت حرف نخستین ز سخن درگرفت شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۲.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

در گرفتن : ، شروع کردن، آغاز کردن جنبش اول که قلم بر گرفت حرف نخستین ز سخن درگرفت شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۲. در گرفتن:تا ...