پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
داماد : شاه داماد در پهلوی دامات dāmāt بوده است. همی آن بدین ، این بدان گفت : 《ماه نیارد بدین شاه کردن نگاه》 معنی بیت:دختران به همدیگر گفتند: حتی ما ...
طراز: شهری بوده است ، در ترکستان خاوری و نزدیک به فرغانه که زنان آن در زیبایی آوازه ای بلند داشته اند . چنین نارسیده بتان طراز که بسرشتشان ایزد از ش ...
سرشتن: آمیختن ، آفریدن و پدید آوردن چنین نارسیده بتان طراز که بسرشتشان ایزد از شرم و ناز دکتر کزازی در خصوص واژه ی " سرشتن" می نویسد:《 این واژه در په ...
مانواژ: ادات تشبیه دکتر کزازی " مانواژ " را در نوشته های خود به جای " ادات تشبیه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳ ...
ادات تشبیه : مانواژ دکتر کزازی " مانواژ " را در نوشته های خود به جای " ادات تشبیه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳ ...
به بالش در زبان آذری " بالنج "یا "بالیش" گفته می شود . ولی نوعی زیر سری که از بالش بزرگتر هست به آن "یاستیق" گفته می شود. یاستیق در زبان آذری همان با ...
سیه روز به زبان آذری می شود " قارا گون " در اصطلاح ترکی معنی بدبخت , بیچاره منه ده باخدین او شهلا گؤزوله ، من قارگون، جورئتیم اولمادی بیر کلمه تمنّا ...
قره بلاغ یک واژه ی آذری است در معنی تحت الفظی به معنی چشمه سیاه ، ولی در اصطلاح به معنی چشمه بزرگ است مثل" قره آغاج " که به معنی درخت سیاه نیست بلکه ...
پوست بر تن دریده شدن : استعاره تمثیلی است از برتافتن رنج و درد بسیار چو بشنید بر تنش ، بدرید پوست ؛ ز دشمن نهان داشت آن هم ز دوست یعنی درد و رنجش بس ...
بند چامه : حبسیه ( ادبیات ) دکتر کزازی " بند چامه " را در نوشته های خود به جای " حبسیه" بکار برده است. برای اطلاعات بیشتر نگاه شود به حبسیه
حبسیه : بند چامه ( ادبیات ) دکتر کزازی " بند چامه " را در نوشته های خود به جای " حبسیه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کز ...
آب در زیر کاه :زبانزدی ( ضرب المثلی ) است که از آن ، با استعاره ای تمثیلی ، تباهی و آزار و دسیسه ای که در نهان پرورده و چیده می شود و بزودی آشکار خوا ...
زبانزد :ضرب المثل دکتر کزازی " زبانزد " را در نوشته های خود به جای " ضرب المثل" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴ ...
ضرب المثل : زبانزد دکتر کزازی " زبانزد " را در نوشته های خود به جای " ضرب المثل" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸ ...
اَفدَرزادگان: عمو زادگان
بخردان : به کنایه ی ایما، پادشاهان چنین آمد از اخترِ بخردان ز گفت ِ ستاره شمر موبدان که : از پشتِ تو شهریاری بُود که اندر جهان یادگاری بُود معنی بیت ...
خان : خانه ، در پهلوی نیز به همین ریخت آمده است . به خانِ کی آرش همان نیز هست ز هر سو ، بیارای و بِپساو دست دکتر کزازی در مورد واژه خان می نویسد :《 ...
بپساو : ریخت امری از پسودن دست پسودن : با کنایه ای ایما ، در معنی به کار آغازیدن و دست یازیدن به کار برده شده به خانِ کی آرش همان نیز هست ز هر سو ، ...
سجع همسوی : سجع مطرف دکتر کزازی " سجع همسوی " را در نوشته های خود به جای " سجع مطرف" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...
سجع مطرّف: سجع همسوی دکتر کزازی " سجع همسوی " را در نوشته های خود به جای " سجع مطرف" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...
مفعول : کار رفته دکتر کزازی واژه ی " کار رفته " را در نوشته های خود به جای " مفعول" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱ ...
کی پشین :وکی پشین و کی آرش برادران کاوس هستند و در شاهنامه پوران کیقباد و در نوشته های پهلوی پوران کی اَپِیوهِ و نوادگان کیقباد. نامه ی باستان ، ج ۳ ...
کی آرش :کی آرش و کی پشین برادران کاوس هستند و در شاهنامه پوران کیقباد و در نوشته های پهلوی پوران کی اَپِیوهِ و نوادگان کیقباد. نامه ی باستان ، ج ۳ ، ...
آرایه ی وانگری : آرایه ی التفات برای اطلاعات بیشتر به واژه ی التفات مراجعه شود.
آرایه ی التفات : آرایه ی وانگری دکتر کزازی" آرایه وانگری" را در نوشته های خود به جای " آرایه ی التفات" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان ...
تعویذ: چَشمارو دکتر کزازی واژه ی " چشمارو " را در نوشته های خود به جای تعویذ بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ...
دیدنِ چشمِ بد کسی را : کنایه فعلی ایماست از آسیب رسانیدن به او . بدو گفت شاه:ار به مردی رسد نباید که بیند ورا چشم بد دکتر کزا زی در خصوص چشم بد می ن ...
دادن : آفریدن بدو گفت سوداوه :همتای شاه ندادند یک شاه خورشید و ماه یعنی خورشید ماه ( که واسطه خداوند در آفرینش هستند ) شاهی همتای پادشاه نیافریده اند ...
پیچش معنایی : ایهام دکتر کزازی پیچش معنایی را در نوشته های خود به جای ایهام بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲ ...
ایهام : پیچش معنایی دکتر کزازی پیچش معنایی را در نوشته های خود به جای ایهام بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ...
فرهنگ:آموزش و پرورش ، تربیت ز فرهنگ و رایِ سیاوش بگو، ز دیدار و گفتار و بالایِ او نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۱۸. در ج ...
گردانش فعل : صرف فعل دکتر کزازی "گردانش فعل" را در نوشته های خود به جای" صرف فعل" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳ ...
صرف فعل : گردانش فعل دکتر کزازی" گردانش فعل" را در نوشته های خود به جای "صرف فعل" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸ ...
حشو : آگنه دکتر کزازی واژه ی آگنه را در نوشته های خود به جای حشو بکار برده است. ". . که سخنی است بیهوده و آگنه ای ( حشو ) زشت. " نامه ی باستان ، ج ۳ ...
تشبیه آشکار: تشبیه صریح دکتر کزازی تشبیه آشکار را در نوشته های خود به جای تشبیه صریح بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...
تشبیه صریح : تشبیه آشکار دکتر کزازی تشبیه آشکار را در نوشته های خود به جای تشبیه صریح بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ...
لف و نشر مرتب : پیچش و گسترش بسامان دکتر کزازی واژه ی پیچش و گسترش بسامان را در نوشته های خود به جای لف و نشر مرتب بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ...
پنبه زار : کشتزار پنبه در پنبه زار کسی خسبیدن: از آن کس خوشی و آرامش و آسایش یافتن ، در سایه ی او زیستن گرچه در پشم خویشتن خسبند همه در پنبه زار من خ ...
در پشم خویش خسبیدن: زندگی آزاد و مستقل داشتن. گرچه در پشم خویشتن خسبند همه در پنبه زار من خسبند هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۶۱.
آزرم کسی را از دل رها کردن:حرمت او را حفظ نکردن، بی حرمتی کردن باز گفتا چرا ددی سازم اول آن به که بخردی سازم گرچه ایرانیان خطا کردند کز دل آزرم ما ره ...
شناخته : معرفه دکتر کزازی واژه ی " شناخته" را در نوشته های خود به جای "معرفه" بکار برده است.
دوگانه : مثنّی دکتر کزازی واژه دوگانه را در نوشته های خود به جای مثنّی بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۱۴.
دوگانگی: تثنیه دکتر کزازی واژه ی دوگانگی را در نوشته های خود به جای تثنیه بکار برده است.
نشانه ی واگردان: قرینه ی صارفه دکتر کزازی در نوشته های خود" نشانه ی واگردان" را به جای" قرینه ی صارفه بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سی ...
قرینه صارفه: نشانه ی واگردان
نعلین : پرستار نعلین ِ زرّین به دست به پای ایستاده ، سرافکنده پست دکتر کزا زی در مورد نعلین می نویسد:《نعلین از دو پاره ی" نعل" به اضافه "ین" ( پساون ...
وجه شبه: مانروی دکتر کزازی " مانروی " را در نوشته های خود به جای "وجه شبه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۱ ...
مانروی: وجه شبه دکتر کزازی " مانروی " را در نوشته های خود به جای "وجه شبه" بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۱ ...
تشبیه مؤکد : تشبیه استوار نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۱۴.
تشبیه استوار : تشبیه موءکّد دکتر کزازی تشبیه استوار را در نوشته های خود به جای تشبیه موکّد بکار برده است. نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر ...