پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
روی بستگان سپهر : اسرار فلک، ستارگان آسمان آگه از روی بستگان سپهر از شبیخون ماه و کینه ی مهر هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۴۳.
لعاب بر فلک تنیدن از نظر : بالکنایه نظر را به همه پیچ و خم های فلک گردانیدن و نقطه به نقطه ی افلاک را با عنکبوت اسطرلاب گشتن و شناختن. نظرش بر فلک د ...
دُمِ عنکبوت: ریسمانی که در سر اسطرلاب باشد. نظرش بر فلک دمیده لعاب از دم عنکبوت اسطرلاب هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۴۳.
ارتفاع: غرض فاصله ی ستاره است که با آلات ارتفاع در اسطرلاب اندازه گیری می شود و بر پشت حجره ی اسطرلاب بر عضاده می بندند و از آن جمله است شظیه ی ارتفا ...
رصد انگیز : منجم و ستاره شناس هست بیرون از ین به رای و قیاس رصد انگیز و ارتفاع شناس یعنی : علاوه براین از نظر اندیشه و استدلال نیز منجم و ستاره شناس ...
تباه نشود : داغون نشود ، متلاشی نشود "و آواز دادند که سر و رویش را بپوشید تا از سنگ تباه نشود که سرش را ببغداد خواهیم فرستاد نزدیک خلیفه" تاریخ بیه ...
جامه بیرون کشیدن : لباس را از تن در آوردن " حسنک را فرمودند که جامه بیرون کش " یعنی لباست را در بیاور. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۳.
ایستانیده بودند : وادار به ایستادن کرده بودند . به طور ساختگی بر پا نگه داشته بودند "و دو پیک را ایستانیده بودند که از بغداد آمده اند. " تاریخ بیهقی، ...
عامه مردم: مردم معمولی عامه ی مردم او را لعنت کردند بدین حرکت ناشیرین که کرد و از آن زشتها که بر زبان راند. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۲.
روی نهادن : سرازیر شدن فرمود داری زدن بر کران مصلای بلخ ، فرود شارستان . و خلق روی آنجا نهاده بودند. مردم بدان جا سرازیر شده بودند. تاریخ بیهقی، دک ...
نشاط : گردش و تفریح امیر مسعود برنشست و قصد شکار کرد و نشاط سه روزه ، با ندیمان و خاصگان و مطربان. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۲.
بر نشست : سوار شد . دو روز مانده از صفر، امیر مسعود برنشست و قصد شکار کرد. بوسهل برنشست و آمد تا نزدیک دارو بر بالایی بایستاد. تاریخ بیهقی، دکتر ف ...
در زبان آذری به سلمه " گامیش بندی " گفته می شود . در اوایل بهار در موقعی که گیاه تازه رشد می کند و چند برگ بیشتر ندارد می توان در آش دوغ از آن استفاد ...
ریواس به زبان ترکی می شود " اوشگون"
گیاه خاکشیر به زبان آذری می شود " شووَرَن" خاکشیر: [عامیانه، کنایه] کنایه از خرد و ریز ریز.
چای کوهی به زبان آذری می شود " توکلوجه "
در زبان آذری خارخسک می شود " چاقّیر تیکان"
در زبان آذری به خار شتر " یانداخ " گفته می شود.
گلرنگ زعفرانی در زبان آذری می شود "ساری تیکان"
علف جاروب در زبان آذری بر اساس عکس بالا "یولقون" می باشد که از آن یک نوع جاروب درست می شود که به آن "چالقو " گفته می شود که برای جاروی چیزهای سنگین م ...
ترساندن به زبان آذری قورخوتماق می شود.
مورچه به آذری می شود" قارینجا" یا "قاریشقا"
درشهرستان طارمِ زنجان به خورشت فسینجان" قارا قاتیق " گفته می شود . به معنی خورشت سیاه
در زبان آذری به درهم آمیخته " قات قاتیشیق " گفته می شود.
"تباه کردن : کار را خراب کردن پدرم گفت 《بنوشتمی ، اما شما تباه کرده اید . و سخت ناخوب است》 تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۲.
"بنوشتمی "در تاریخ بیهقی به معنی "حتما می نوشتم" پدرم گفت 《بنوشتمی ، اما شما تباه کرده اید . و سخت ناخوب است》 تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۲.
"بیش" در تاریخ بیهقی به معنی " دیگر" نیز آمده است. خویش را نگاه نتوانستم داشت، و بیش چنین سهو نیفتد. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۱.
گورِ عیار:گور خر بانشاط و بازیگر و رمنده چون برآمد چهار سال برین گور عیّار گشت و شیر عرین هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۴۲.
ترازوی آسمان سنجی: اسطرلاب در ترازوی آسمان سنجی باز جستند سیم ده پنجی ( منجمان ) با اسطرلاب در آسمان به دنبال سیم ده پنجی ( بخت و طالع متوسط ) بود ...
صید سگال :آنکه می اندیشد تا صید کند. نیم خورد سگان صید سگال جز به تعلیم علم نیست حلال هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۳۷.
انبوه سازی ( عمران شهری ) افزایش جمعیت و تمایل به شهرنشینی موجب نیاز حتمی به تعداد بالای مسکن می شود. این مساله در کنار سرعت اجرای ساختمان سازی موجب ...
انبوه سازان اشخاص حقیقی و حقوقی هستند که واجد شرایط دریافت پروانه اشتغال و ساخت و ساز هستند و توانایی فنی و اجرایی بالایی در پروژه های عمرانی دارند و ...
گل باغ سرمدی:کنایه ای است از برگزیده ی ابدی و اشاره است بر خاتم انبیاءمحمد ص و به تعبیر قران یا هر کتاب الهی ابدی. چون گل باغ سرمدی داری مُهر نام مح ...
راه خوابگاهی را رفتن : طریق مذهبی را برگزیدن ، بالکنایه به طریقتی دعوت و هدایت کردن ، راه رفاه و رستگاری را به روشی خاص نشان دادن. هرکسی راه خوابگاه ...
لوح سخن:لوحی که سخن بر آن نقش بسته است، کنایه از آیات الهی و کتب دینی. گوش پیچیدگان مکتب کن چون در آموختند لوح سَخُن هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثرو ...
مکتبِ کن: مدرسه ی امر "کُن فَیکون" دانشگاه علوم الهی و ازلی. گوش پیچیدگان مکتب کن چون در آموختند لوح سَخُن هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ...
گوش پیچیدگان مکتب کن : انبیاء و اولیاء، عالمان دین و علوم الهی. گوش پیچیدگان مکتب کن چون در آموختند لوح سَخُن هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱ ...
ریز نقش : ریز نقش نوعی قالی و قالیچه باشد که نقش و خطوط ریزی دارد . و نسبت به انواع دیگر قالی قیمت بالایی هم دارد . امروزه با بالا بردن تعداد شانه ها ...
در زبان ترکی می شود "دئیَنَک " که از مصدر دئیمَک گرفته شده یعنی به هدف خوردن و برخورد کردن بنابر این دئینک یعنی وسیله زدن و یا ابزاری که برای زدن به ...
آواز کسی از دهلیز آمدن : ظاهرا کنایه است از مردن کسی آید آواز هرکس از دهلیز روزی آواز ما برآید نیز هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۳۵. ...
آفتاب به معنی روح اصطلاح علم سلوک است و در فرهنگ انندراج ذیا آفتاب می نویسد : " . . . و نزد ارباب سلوک از آفتاب، روح مراد است و از ماه تاب نفس آفتابی ...
جگر : کنایه از درد و غم بر در این دکان قصابی بی جگر کم نواله ای یابی هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۲۸.
در زبان آذری به درمنه "یوءشان "گفته می شود . این گیاه در موقع سوختن بوی خوشی دارد . در قدیم آن را برای سوزاندن دراجاق و تنور می کنندو در زمستان به عن ...
طلق : ماده ی ضد آتش، آنچه بر تن مالند تا از سوختن نگهداری کند. نفط جستن و طلق ریختن : خود را به دست خود به بلا گرفتار ساختن. از پی دوزخ آتش انگیزند ...
دغا زدن : فریبکاری کردن و زر قلب زدن ، بالکنایه فریفتن و فریفته شدن. با جهان کوش تا دغا نزنی خیمه در کام اژدها نزنی هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتی ...
دادِ خِرَد دادن : از روی عقل و اندیشه عمل کردن و زیستن. هر که داد خرد نداند داد آدمی صورت است و دیو نهاد هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ...
انگژد : موم و صمغ خواجه ی چین که نافه بار کند مشک را ز انگُژَد حصار کند مشک فروش چینی ، برای نگهداری مشک، آن را در موم و صمغ می پیچد تا تبخیر نشود. ...
سر به جذر اصم فرو آوردن: خود را به کاری بیهوده و بی نتیجه گرفتار ساختن. بالغانی که بُلغه ای کارند سر به جذر اَصم فرو نآرند هفت پیکر نظامی، تصحیح دک ...
هریک: هرکس، همه هست خوشنود هریک از دل خویش نکند کس عمارت گل خویش همه می بینندکه خوشی و سعادت زندگی ایشان به دل مربوط است و به آن بستگی دارد. بنابر ا ...
کیمیاسازان:فریب کاران از همه مردم و شاعران. نخری زرق کیمیا سازان نپذیری فریب طنازان هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۲۰.