پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
"ضرورت" در تاریخ بیهقی به معنی "علت" نیز آمده است. "من در ایستادم . . . و ضرورت ستدن . . . همه بتمامی شرح دادم " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲ ...
" در ایستادن " در تاریخ بیهقی به معنی " آغاز نمودن و باسماجت دنبال کردن و همچنین " به روشن کردن موضوع همت گماشتن" نیز آمده است . " من در ایستادم و ر ...
حدیث در تاریخ بیهقی به معنی " موضوع " نیز آمده است. " گفت امیر پرسید مرا از حدیث حسنک " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۷.
"تولد گردیدن " در تاریخ بیهقی به معنی " پدید آمدن " نیز آمده است. "خداوند را بر آن دار که خون حسنک ریخته نیاید ، که زشت نامی تولد گردد. " تاریخ بیهق ...
فرموده آمدن در تاریخ بیهقی به معنی " انجام دادن " آمده است. " خواجه را بگوی آنچه واجب باشد فرموده آید . " ( فرموده آید : انجام دهد ) تاریخ بیهقی، د ...
دیر اندیشیدن در تاریخ بیهقی به معنی " مدتی به فکر فرو رفتن و اندیشه کردن" آمده است. " . . چون این جواب باز بردم سخت دیر اندیشید پس گفت . . . " تاریخ ...
"که" در تاریخ بیهقی به معنی" حتی "هم آمده است. "خداوند پادشاه است آنچه فرمودنی است بفرماید که اگر بر وی قرمطی درست گردد در خون وی سخن نگویم" . ( که ...
برچه روی در تاریخ بیهقی به معنی چگونه آمده است. "ومعلوم نه که در باب حسنک چه رفت و امیر ماضی با خلیفه سخن بر چه روی گفت. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸ ...
نشاندن در تاریخ بیهقی به معنی عزل و بازداشت کردن آمده است. " پس از باز گشتن بغزنین مرا بنشاندند و معلوم نه که در باب حسنک چه رفت" تاریخ بیهقی، دکتر ...
شَقر در تاریخ بیهقی به معنی اندوه بدل نشسته ، آزردگی و کدورت و در اقرب الموارد چیزهایی که بدل بچسبد و از آن جدا نشود. "گفت ای سبحان الله این مقدار ش ...
در تاریخ بیهقی به معنی به خاطر آنکه، بدان سبب که آمده است. " اما در اعتقاد این مرد سخن میگویند بدانکه خلعت مصریان بستد برغم خلیفه" تاریخ بیهقی، دکتر ...
اختیار در تاریخ بیهقی به معنی " قصد و اراده" هم آمده است. " و چون خدی عزوجل بدان آسانی تخت ملک بما داد اختیار آن است که عذر گناهکاران بپذیریم " اختی ...
طارم در تاریخ بیهقی به معنی بنای گنبدی شکل می باشد . احتمالا یکی از مکان های اداری بوده در پادشاهی غزنویان " امیر گفت که خواجه تنها بطارم بنشیند که س ...
بیارزد به معنی آزرده شد. "تا امیرالمؤمنین القادر بالله بیازرد و نامه از امیر محمود بازگرفت"
به معنی گرفت " و خلعت مصریان استد تا امیرالمؤمنین القادر بالله بیازرد " ( یعنی خلعت مصریان گرفت ) تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۴.
دمیدن در تاریخ بیهقی به معنی وسوسه کردن ، با چرب زبانی متقاعد کردن ، و فریب دادن آمده است. " و به بلخ در امیر می دمید که ناچار حسنک را بر دار می بای ...
به بند در تاریخ بیهقی به معنی" پای در زنجیر" آمده است. "علی رایض حسنک را به بند می برد و استخفاف می کرد . " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۴.
بزرگ است یاد و نام او
گذشت و بخشایش آن است که در هنگام توانایی باشد.
بازرسی ، پژوهش و مواخذه، نظارت " چون باز جستی نبود کار و حال او را انتقام ها و تشفیها رفت " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۳.
طعن کردن در کار پادشاهان ، بدگویی از پادشاه
تجاوز به ناموس
آشکار کردن راز
مرکب چوبین در تاریخ بیهقی به معنی " دار " آمده است. " لاجرم چون سلطان پادشاه شد این مرد بر مرکب چوبین نشست. " یعنی به دار آویخته شد. تاریخ بیهقی، د ...
"مردم" در تاریخ بیهقی به معنی طر فدار هم آمده است. " و بوسهل با جاه و نعمت و مردمش در جنب امیر حسنک یک قطره آب بودی، از رودی" ( مردمش در اینجا به مع ...
آن در تاریخ بیهقی به معنی " نصیب" و " قسمت" آمده است. " عاقبت کار ایشان همان بود که از آن ِ این وزیر آمد" ( یعنی نصیب این وزیر شد. ) تاریخ بیهقی، د ...
نگاهداشت در تاریخ بیهقی به معنی" رعایت "و پاسداشت ، "رعایت کردن "آمده است . که امروزه به معنی رعایت حال کسی می باشد. " بر هوای امیر محمد و نگاهداشت ...
لاف زدن در تاریخ بیهقی به معنی خویشتن ستایی، خودنمایی و بزرگ نمایی هم آمده است. "وانگاه لاف زدی که فلان را من فرو گرفتم . " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ...
در بعضی از بازی های محلی آذربایجان برای بازنده نوعی تنبیه در نظر گرفته می شد که به آن لیت یا لت می گفتند. که عبارت بود از چند ضربه کمربند یا زدن از ب ...
موافقت کردن در تاریخ بیهقی به معنی هم عقیده شدن آمده است. بلکه آن گویم که تا خوانندگان با من اندرین موافقت کنند. ( هم عقیده شوند. ) تاریخ بیهقی، دک ...
"تا "در تاریخ بیهقی به معنی" که" هم آمده است. "بو سهل زوزنی چند سال است تا گذشته شده است. " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۱.
فرخ روزگار به معنی" روزگار فرخنده و مبارک". در فرخ روزگار سلطان معظم ابو شجاع فرخ زاد. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۱.
"این" در تاریخ بیهقی ضمیر معرفه می باشد مشابه "ال" عربی و The انگلیسی. فصلی خواهم نبشت در ابتدای این حالِ بر دار کردن این مرد و پس به شرح قصه شد . ( ...
شکل گفتاری نوشتن بوده است. مخصوصا در تاریخ بیهقی "فصلی خواهم نبشت. " تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۱.
فصل در معنی" مقدمه " "فصلی خواهم نبشت در ابتدای این حال ِ بر دار کردن این مرد" تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۱.
به دار کشیدن "ذکر بر دار کردن امیر حسنک وزیر رحمه الله علیه" تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۱.
در تاریخ بیهقی به معنی" در خصوص"، "در رابطه با" نیز آمده است. "و امیر تاش را مثالها بداد بمعنی ری و جبال و گفت" تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴، ص ۳۴۹.
"این همه" در تاریخ بیهقی به معنی" همگی" نیز آمده است. و خواجه ی بزرگ احمد ِ حسن و خواجه بونصر مشکان و بو سهل روزنی "این همه" در آن خلوت بودند. تاری ...
"پیش دل" به معنی مشاور و خدمتگزار ، امروز به معنی کابینه دولت و همگان پیش دل و رای خداوندند. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴، ص ۳۴۶.
راست کردن به معنی مرمت کردن و از نو ساختن ، تمیر کردن. "و بچند روز پل نبود و مردمان دشوار از این جانب بدان و از آن جانب بدین می آمدند تا آنگاه که با ...
رسته به معنی سر راه هم آمده. اما ( سیل ) بسیار کاروانسرای که بر رسته ی وی بود ویران کرد. تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴، ص ۳۴۲.
هنر به معنی خوش شانسی ، اقبال، خوشبختی ، اتفاق خوب ، "و بزرگتر هنر آن بود که ( سیل ) پل را با دکان ها از جای بکند و آب راه یافت" تاریخ بیهقی ، دکتر ...
فراز رودخانه در تاریخ بیهقی به معنی بستر رودخانه ، محل گذر رود . مسیل رودخانه آمده. و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد. تاریخ بیهقی دکتر فیاض ۱۳۷۴ ...
مدد در تاریخ بیهقی به معنی ادامه و دنباله هم آمده است. "مدد سیل پیوسته چون لشکر آشفته می در رسید" تاریخ بیهقی دکتر فیاض ۱۳۷۴ ص ۳۴۲
زغار در تاریخ بیهقی در معنی گل و لای و رسوبات آمدهکه سیل به همراه می آورد . "و گذر تنگ، چون ممکن شدی آن چندان زغار و درخت و چهارپای بیک بار بتوانستی ...
افکندن به معنی رساندن و یا کشیدن "خویشتن را به پای آن دیوار ها افکندند. " "تاریخ بیهقی ، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ص ۳۴۰"
سلانه سلانه ، سست گونه ، با کم میلی
به هار شدن در زبان ترکی قودورماق گفته می شود . قودورقان قوردون قیخ گون عمری اولار ( ضرب المثل ترکی ) ترجمه : گرگ هار فقط چهل روز عمر دارد ( گرگ هار ...
اسکاج هم گفته می شود
انواع پوشاک مردانه بالا تنه نیم آستین ساده ملانژ سفید ممتاز سوزن خالی استرچ سه دگمه آستین حلقه ( یقه گرد و یقه هفت )