پیشنهادهای پارسا اکبری (٦٤)
رنگ رخسار
Ground Beef = American English Minced Beef = British English به معنی گوشت چرخ کرده اغلب منظور گوشت گاو است.
دور باطل
طبقه ای از گیاهان - گیاهان غده ای مانند سیب زمینی
The fabric that is used to make jeans پارچه ای که با آن شلوار لی تهیه می شود. ( لی )
در صورت لازم بودن فعل ۱ ) قطع کردن تلفن ۲ ) گیر کردن در بین شاخه ها یا به چیزی تیز و امثالهم
پاشیدن
آگاه ، آگاهانه
بامیه ( شیرینی )
همان دلتا در حل معادله درجه 2 می باشد.
to form and give off ترشح کردن
put up with sth تحمل کردن ، کنار آمدن ، سازش کردن ، تاب آوردن
paint deterioration به حالتی که رنگ از سطح کنده شده باشد اطلاق می شود
soft drink نوشیدنی غیر الکلی
التهاب زا ، ملتهب کننده
to receive ( a communication or signal directed elsewhere ) usually secretly شنود کردن ، استراق سمع
زبان شناسی : تضمن مانند رابطه کلمه حیوان و سگ
چه خوب شد که ، خوشبختانه معادل مفهومی ( شانس آوردی ) 1. used for saying that a situation or result is good, even though it is not what you planned ...
کولی ، لولی، بی خانمان
pull a tie شل کردن گره {کراوات}
Then drop on the deck and flop like a fish به تقلای ماهی وقتی بیرون از خشکی قرار دارد گویند
captain's quarter کابین ناخدا ( کشتی ) a quarter بیست و پنج سنتی
noun : British English : دمنوش ، جوشانده American English : آبجو verb : British English : دم کشیدن American English : ساختن/تهیه آبجو
دست پیش را گرفتن : سبقت گرفتن در انجام کاری دست پیش را گرفتن تا پس نیفتادن صحیح نیست زیرا به معنی انداختن گناه به دوش کسی دیگر برای رفع اتهام است
Ordinary differential equation معادله دیفرانسیل معمولی
Critical , essential , important مهم ، قابل توجه ، اساسی ، کلیدی ، موثر ، اصلی
( A literary term meaning fast or quick ( adj تیزپا ، بادپا ، سریع ، تند
در ص ۵۲ کتاب خانواده تیبو ترجمه ابوالحسن نجفی معادل ' زهازه' اورده شده است. زهازه به معنی مرحبا ، احسنت و آفرین است.
1. بنده نوازی 2. نظام حمایتی
نوشیدنی قندی غیر الکلی مانند نوشابه hard drink = نوشیدنی الکلی
در توابع ریاضی به معنی راس است که میتواند ماکسیمم ( بیشینه ) یا مینیموم ( کمینه ) باشد.
انتقاد کردن
Churros
در کار بودن ، در پیش بودن
مهندسی : تغییر شکل یافتن
آبکافت شده ، تجزیه شده توسط آب ، هیدرولیزه شده
خطابخش
طنز آفزینی کردن ، به باد طنز گرفتن
آزاد، بی قانون ، بدون محدودیت
تضمن
تضمن
عهد شکن
کوشک
کج و معوج ، نا متناسب a wonky nose : a crooked nose دماغ قوز دار
همینی که هست ، مثل همین که هست
If you refer to a situation as a battle of wits, you mean that it involves people with opposing aims who compete with each other using their intellig ...
ناشی بازی ، ناشی گری
ول دادن ( گلوله ، الفاظ و . . . )
شیون
قارچ شبتاب