1. His indulgent mother was willing to let him do anything he wanted.
[ترجمه گوگل]مادر مهربانش حاضر بود به او اجازه دهد هر کاری می خواهد انجام دهد
[ترجمه ترگمان]مادرش دلش می خواست هر کاری که دلش می خواست انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mothers tend to be less indulgent towards daughters.
[ترجمه گوگل]مادران تمایل کمتری نسبت به دختران دارند
[ترجمه ترگمان]مادران نسبت به دختران گرایش کمتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was an indulgent father, ever ready to provide new clothes.
[ترجمه گوگل]او پدری متعهد بود که همیشه آماده ارائه لباس های جدید بود
[ترجمه ترگمان]او پدر خوبی بود که برای تهیه لباس نو آماده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had been a strict father but was indulgent to/towards his grandchildren.
[ترجمه گوگل]او پدری سختگیر بود، اما نسبت به نوه هایش زیاده خواه بود
[ترجمه ترگمان]او پدر سختگیر و سختگیر بود اما نسبت به نوه های خود اغماض داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Angelopoulos has made an indulgent, at times breathtaking film with big ambitions.
[ترجمه گوگل]آنجلوپولوس فیلمی جذاب و گاهی نفس گیر با جاه طلبی های بزرگ ساخته است
[ترجمه ترگمان]Angelopoulos در زمان فیلم مهیج با جاه طلبی های زیاد، سخاوتمندانه عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Similarly farmers are more prepared to be indulgent about their employees' working hours as long as the necessary tasks are carried out efficiently.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، کشاورزان آمادگی بیشتری دارند تا در مورد ساعات کاری کارکنان خود زیادهروی کنند تا زمانی که وظایف لازم به نحو احسن انجام شود
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، کشاورزان آمادگی بیشتری برای اغماض نسبت به کار کارمندان خود دارند تا زمانی که وظایف لازم به طور موثر انجام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Baked stuffed potatoes are an indulgent starch.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی شکم پر پخته یک نشاسته مقوی است
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی پخته برای آهار تزیینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A self - indulgent America opened the flood - gates of chaos.
[ترجمه گوگل]آمریکای خودافراط سیل را باز کرد - دروازه های هرج و مرج
[ترجمه ترگمان]آمریکا با گذشت زمان دروازه هرج و مرج را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A fatuous and self - indulgent ruler wouldn't spend much time reading and replying to memorials.
[ترجمه گوگل]یک حاکم حیله گر و خودسر وقت زیادی را صرف خواندن و پاسخ به یادبودها نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک خط کش احمقانه و self زمان زیادی را صرف خواندن و پاسخ به مراسم های یادبود نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hurstwood smiled in an indulgent way as he read this letter.
[ترجمه گوگل]هرستوود در حین خواندن این نامه به شکلی دلپذیر لبخند زد
[ترجمه ترگمان]وقتی این نامه را خواند لبخند ملایمی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mr. Green is indulgent of others'shortcomings.
[ترجمه گوگل]آقای گرین نسبت به کاستی های دیگران زیاده خواه است
[ترجمه ترگمان]اقای گرین در مورد ضعف های دیگران اغماض دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You're ruining that child, eg by being too indulgent.
[ترجمه گوگل]شما دارید آن کودک را خراب می کنید، مثلاً با زیاده خواهی
[ترجمه ترگمان]داری آن بچه را نابود می کنی، با این که زیاده از حد سختگیری می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was rather too indulgent in humouring her caprices.
[ترجمه گوگل]او در طعنه زدن به هوسبازی های او بیش از حد زیاده خواه بود
[ترجمه ترگمان]در برابر هوس های او بیش از حد مهربان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید