پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٢٠)
پرسر و صدا هم میشه
بهتر است این مجموعه واژگان را که مربوط میشوند به تکامل با هم در نظر بگیریم: fit unfit the survival of fittest fittest fitter
ریشه کنی از اصل جدا کردن، از محیط بومی جدا کردن ویژگی های نژادی و قومی را از بین بردن
در دیکشنر وبستر اینطور امده: 1 a : a secondary school emphasizing Latin and Greek in preparation for college b : a British college preparatory school ...
دوستان اون بالا تلفظ امریکایی و بریتانیایی هست و دوستان میتونن ببینن و بشنون. خودتون رو با نوشتن چیزهای عجیب غریب اذیت نکنید : ) ) ) )
برتری
در net primary productivity: کلمه net به معنای خالص و کلمه primary به معنای اولین تولیدکننده های است که انرژی یا زیتوده را تولید می کنند یعنی گیاهان ...
/ ( ˌbaɪəʊˌsɪstɪˈm�tɪks ) / noun. ( functioning as singular ) the study of the variation and evolution of a population of organisms in relation to t ...
به معنای کم اشتها و کم غذا هم هست: Shaun is tall, underfed and pale, like me
دو معنای متضاد دارد: 1. آزار دادن، روی مخ رفتن she is really a nuisance. every time I dee her, her arrogant words gets under my skin 2. کم کم کسی را ...
نامشروع، حاصل زنا با محارم مجازا به معنای کثیف، شنیع، پست و . . . می آید
میزان رسانش/رسانایی الکتریکی پوست
کارگر روزمزد پادو خدمتکار ( در نظافت مکان هایی مانند بیمارستان )
فروتعمیم، فروتعمیم دهی، فرو تعمیم دادن
an uneasy feeling of doubt, worry, or fear, especially about one's own conduct; a misgiving. "military regimes generally have no qualms about contro ...
شُره قطره جرعه ذره
در فارسی اینو میگن ماهگونی که اشتباهه باید بگن ماهونی، رنگ چوب ماهون
اگر به مثال توجه کنید و چندتا مثال چستجو کنید : The once bustling city, now abandoned and dilapidated, is all but a ghost town. متوجه خواهید شد که م ...
می شود گفت
( معنای ادبی ) لخت، بی پیرایه، فقیر، خالی
شقاوت مثلا در Eternal damnation: شقاوت ابدی ( در مسیحیت ) یعنی به دوزخ رفتن.
فرهنگ آکسفورد: a large, shapeless mass of something, especially soft food. مقدارش زیاده، کم نیست: ) ) ) )
معادل است با کمدی سیاه طنز تلخ
در مثال های زیر: erudite attention erudite exploration/ examination عالمانه، فاضلانه، متبحرانه
قلب انسان 4 دریچه دارد. دریچه های قلب را در انگلیسی heart valves می گویند: mitral valve, tricuspid valve, aortic valve, and pulmonary valve
روحانی - کشیش یار خود کشیش نیست
در متون علمی - تحقیقی provocative در برابر conclusive قرار دارد یعنی عکس هم هستند. اولی یعنی برانگیزاننده دومی یعنی ثابت شده و قطعی در ست برعکس چیز ...
این صفحه کلا نیاز به بازنگری داره. تمام اطلاعات غلطه. گراز دریایی میشه Walrus که بزرگ جثه است و دندان های بسیار درازی داره خوک دریایی همان فک یا Sea ...
موتور یا خودروی برفی برای حرکت روی برف. در واقع جایگزین سورتمه قدیم ماشین برف ساز می شود Snowmaking machine
سورتمه موتوری snowmachine = snowmobile
oxen [جمع ox است به معنای ورزا: گاور نر اخته برای شخم زدن
همچنین دوستمان آقای محمدزاده هم یکی از معنایهای درست social order را آوردند. در زیر، social order به معنای طبقه اجتماعی است ( به نقل از آکسفورد ) : ...
مسعود درست میگه. این کلمه صفته. یعنی همجوار، کنارِ هم، همسایه ( مفاهیم ) و . . .
اما می تونه معنای تضاد و اختلاف هم دربر داشته باشه در فرهنگ آکسفورد: place or deal with close together for contrasting effect. متباین
مشکل این دوستان که اصرار دارند "شوخی خرکی" درسته اینه که فکر میکنند چون جلوی این کلمه تو دیکشنری نوشته practical joke یعنی شوخی خرکی و فیزیکی و . . . ...
سبزه راه، راه پرعلف، درخت راه، کوچه باغ
کنایه از اتفاقی که احتمال ندارد روی دهد وقت گل نی مگه خواب ببینیم
استعدادهای درخشان دانش آموزان برتر
مغ، مجوس، سه فرزانه ای که از شرق نزد مسیح رفتند و برای او هدیه بردند به نام های ملکیور ( فرزانه پارسی ) ، کاسپار ( فرزانه هندی ) و بالتازار ( فرزانه ...
سخنان تهدیدآمیز صحبت خشونت آمیز
علاوه بر راسخ و مصمم، معنای تک بعدی، صرف، محض هم دارد مانند مثال های زیر: our single - minded pursuit of knowledge has led to a lack of wisdom و mone ...
1. پول پرست 2. سرباز مزدور/ مزدور
لش کردن
دوستان "بزن و بکوب" در فرهنگ خودمان به رقص و آواز و شادی گفته میشود. در معادل سازی مراقب باشیم عناصر فرهنگی بی ربط رو به هم ربط ندیم. من "زد و خورد" ...
ریزه خواری کردن
کشاورزی صنعتی کشاورزی مکانیزه کشاورزی مدرن کشاورزی مبتنی بر فن آوری
این فعل مخصوصا برای به دست گرفتن ابزار یا سلاح به کار می رود پس شایسته است بگوییم: به دست گرفتن
منفرد، منفک، در انزوا، جدا
acculturation به معنای فرهنگ سازی نیست. یعنی پذیرفتن فرهنگ غالب، به رنگ فرهنگ غالب درآمدن. مثلا سرخپوستان آمریکا فرهنگ غالب آمریکا را که فرهنگ اروپ ...
( در متن های عامیانه ) تخم و ترکه