پیشنهاد‌های وانیلایانولا (٤٢٠)

بازدید
١٨٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناشیانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خشونت، زنندگی، بی رحمی، سبعیت، زبری، زمختی، دشواری، سختی، خامی و خشنی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

deductive : استنتاجی. یعنی نتیجه گیری کردن از کل و کلیت inductive : استقرایی. یعنی نتیجه گیری کردن از موارد و مشاهدات خاص بزرگترین ایراد این دیکشن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وقتی این عبارت قبل از اسم می آید یعنی محض - خالص - تمام عیار مثلا شکست محض out and out failure

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

برخلاف گفته دوستمان کورش، این یک حالت نیست یعنی صفت نیست بلکه دقیقا نوعی راه رفتن است یعنی فعل است و ایشان هم خودشون فعل آوردن در ترجمه کلمه اما عجیب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به هنجاری، معمولی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

وجهه منطقی دادن، مستدل کردن، منطقی جلوه دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در درمان ) سابقه پزشکی در رشته های دیگر همدبه معنای سابقه و پس زمینه فرد در آن موضوع خاص است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معادلهای رایج دولت شهر یا دولت ملت هستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در فرهنگ ما شبیه و معادل �شیربها� است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گذران کردن با کمترین ساختن با نداری ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عینک دو لنزه، عینک دو عدسی، عینک دور و نزدی، عینک دو دید/ دو کانونی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطرود، رانده شده، تک افتاده، جدا شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دید کلی، دید همه جانبه، نگاه از بالا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بد غذایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زوج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( کسی را ) بد کردن، بد دانستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مات و مبهوت ( به دلیل اینکه فرد اصلا درکی از موضوع ندارد یا بی خبر است. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بچه مهد کودکی، بچه ای که به کودکستان می رود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تا آخرِ. . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فن آموزگاری، فن/علم تعلیم و تربیت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خودآگاهی به دو معنا: 1. آگاهی و توجه بیش از حد از خود، رفتار خود، ظاهر خود و غیره ( بار منفی دارد ) 2. عامدانه و آگاهانه از انجام عمل و سلوک به گونه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از بیخ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هجوم - خیز - پیشروی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

من فقط معنی آن را در سنت مسیحی آوردم: طبق فرهنگ آکسفورد: 1. رحمت، بخشایش، لطف الهی، فیض الهی 2. دعایی که قبل یا بعد از غذا میگویند و مانند prayer با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان فعل: یک معنی اش این است: تسلیم ( نظر/دستور دیگران ) شدن، جا زدن، ضعف نشان دادن تعریف دیکشنری کالینز و کیمبریج: If you say that someone rolls ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکمل، تکمیل کننده، ضمیمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

باعث سرافکندگی فقط معنای آزاردهنده و خسته کننده ندارد. به مثال زیر دقت کنید it can be very frustrating to find that the size you want isn't there

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

وصله پینه - وصله پینه کردن - رفو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

متشخص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستنخورده، بکر ( در مورد محیط های طبیعی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضبط درست است. ظبط غلط است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی جذابیت، نخواستنی، نه چندان جالب. چیزهایی که چنگی به دل نمی زنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آویزون. دختر یا پسری که دور و بر فرد مورد علاقه اش می پلکد بدون آنکه توجهی از او دریافت کند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرنده نگر از birding یعنی پرنده نگری، مطالعه غیرحرفه ای پرنده ها در فرهنگهای معتبری مانند وبستر و کالینز به معنای پرنده نگر و معادل birdwatcher آمده ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوندجویانه، خویشاوندی، خویشی جویانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با دقت، با دقت و جزئی نگری، با توجه دقیق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودکشی منجر به مرگ، خودکشی واقعی در مقایسه با Suicide Attempt که یعنی اقدام به خودکشی و suicidal ideation که یعنی افکار خودکشی/ فکر به خودکشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رسانش الکتریکی پوست رسانایی الکتریکی پوست یک حالت فیزیولوژیک است که در برخی آزمایش های روان - تنی اندازه گیری می شود بیشتر برای ارزیابی وضعیت عاطفی/ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان �گیجی� فقط یکی از معادل های confusion است. خلْط که آقای صادقی نوشته است کاملا درست است. در بعضی موارد، confusion یعنی جابه جا گرفتن دو موضو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( آموزش ابتدایی ) : دست ورزی در مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به تمرین هایی می گویند که دانش آموزان با دست انجام می دهند . مثلا با استفاده از دسته های ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دست به دست هم دادن ( برای به انجام رساندن کاری )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معنای دقیقش اینه گسترش شهر توسعه شهرنشینی به خود شهرنشینی به طور عام ارتباطی ندارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دکتر باطنی آن را اعتباربخشی و اثبات نیز آورده اند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

amoral رو با immoral اشتباه نگیریم. amoral یعنی فاقد جنبه ی اخلاقی. اصلا اخلاقیات درش مطرح نیست. بی اخلاقی یا غیر اخلاقی یا ضد اخلاق می شود immoral

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاربر Htm محترم، درست است که کلمه تخصصی برای اصولگرا همان است که فرمودید اما hardliner به صورت عمومی و با نقش صفت دقیقا به معنای اصولگراست. به تعریف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزنشگر - بیش از حد منتقد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معماگونه توجه کنید که خود کلمه از معما ساخته شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاربر Mahboubeh پیشنهادشان غلط است زیرا اذعان کردن با توجه به فرهنگ دهخدا و . . . یعنی اقرار کردن، گردن نهادن، اعتراف کردن، قبول کردن و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نامیمون