پیشنهادهای وانیلایانولا (٤٢٠)
ناشیانه
خشونت، زنندگی، بی رحمی، سبعیت، زبری، زمختی، دشواری، سختی، خامی و خشنی
deductive : استنتاجی. یعنی نتیجه گیری کردن از کل و کلیت inductive : استقرایی. یعنی نتیجه گیری کردن از موارد و مشاهدات خاص بزرگترین ایراد این دیکشن ...
وقتی این عبارت قبل از اسم می آید یعنی محض - خالص - تمام عیار مثلا شکست محض out and out failure
برخلاف گفته دوستمان کورش، این یک حالت نیست یعنی صفت نیست بلکه دقیقا نوعی راه رفتن است یعنی فعل است و ایشان هم خودشون فعل آوردن در ترجمه کلمه اما عجیب ...
به هنجاری، معمولی بودن
وجهه منطقی دادن، مستدل کردن، منطقی جلوه دادن
( در درمان ) سابقه پزشکی در رشته های دیگر همدبه معنای سابقه و پس زمینه فرد در آن موضوع خاص است
معادلهای رایج دولت شهر یا دولت ملت هستند.
در فرهنگ ما شبیه و معادل �شیربها� است
گذران کردن با کمترین ساختن با نداری ساختن
عینک دو لنزه، عینک دو عدسی، عینک دور و نزدی، عینک دو دید/ دو کانونی
مطرود، رانده شده، تک افتاده، جدا شده
دید کلی، دید همه جانبه، نگاه از بالا
بد غذایی
زوج
( کسی را ) بد کردن، بد دانستن
مات و مبهوت ( به دلیل اینکه فرد اصلا درکی از موضوع ندارد یا بی خبر است. )
بچه مهد کودکی، بچه ای که به کودکستان می رود
تا آخرِ. . . .
فن آموزگاری، فن/علم تعلیم و تربیت
خودآگاهی به دو معنا: 1. آگاهی و توجه بیش از حد از خود، رفتار خود، ظاهر خود و غیره ( بار منفی دارد ) 2. عامدانه و آگاهانه از انجام عمل و سلوک به گونه ...
از بیخ
هجوم - خیز - پیشروی
من فقط معنی آن را در سنت مسیحی آوردم: طبق فرهنگ آکسفورد: 1. رحمت، بخشایش، لطف الهی، فیض الهی 2. دعایی که قبل یا بعد از غذا میگویند و مانند prayer با ...
به عنوان فعل: یک معنی اش این است: تسلیم ( نظر/دستور دیگران ) شدن، جا زدن، ضعف نشان دادن تعریف دیکشنری کالینز و کیمبریج: If you say that someone rolls ...
مکمل، تکمیل کننده، ضمیمه
باعث سرافکندگی فقط معنای آزاردهنده و خسته کننده ندارد. به مثال زیر دقت کنید it can be very frustrating to find that the size you want isn't there
وصله پینه - وصله پینه کردن - رفو کردن
متشخص
دستنخورده، بکر ( در مورد محیط های طبیعی )
ضبط درست است. ظبط غلط است.
بی جذابیت، نخواستنی، نه چندان جالب. چیزهایی که چنگی به دل نمی زنند
آویزون. دختر یا پسری که دور و بر فرد مورد علاقه اش می پلکد بدون آنکه توجهی از او دریافت کند.
پرنده نگر از birding یعنی پرنده نگری، مطالعه غیرحرفه ای پرنده ها در فرهنگهای معتبری مانند وبستر و کالینز به معنای پرنده نگر و معادل birdwatcher آمده ...
پیوندجویانه، خویشاوندی، خویشی جویانه
با دقت، با دقت و جزئی نگری، با توجه دقیق
خودکشی منجر به مرگ، خودکشی واقعی در مقایسه با Suicide Attempt که یعنی اقدام به خودکشی و suicidal ideation که یعنی افکار خودکشی/ فکر به خودکشی
رسانش الکتریکی پوست رسانایی الکتریکی پوست یک حالت فیزیولوژیک است که در برخی آزمایش های روان - تنی اندازه گیری می شود بیشتر برای ارزیابی وضعیت عاطفی/ه ...
دوستان �گیجی� فقط یکی از معادل های confusion است. خلْط که آقای صادقی نوشته است کاملا درست است. در بعضی موارد، confusion یعنی جابه جا گرفتن دو موضو ...
( آموزش ابتدایی ) : دست ورزی در مدارس ابتدایی و مهد کودک ها به تمرین هایی می گویند که دانش آموزان با دست انجام می دهند . مثلا با استفاده از دسته های ...
دست به دست هم دادن ( برای به انجام رساندن کاری )
معنای دقیقش اینه گسترش شهر توسعه شهرنشینی به خود شهرنشینی به طور عام ارتباطی ندارد
دکتر باطنی آن را اعتباربخشی و اثبات نیز آورده اند
amoral رو با immoral اشتباه نگیریم. amoral یعنی فاقد جنبه ی اخلاقی. اصلا اخلاقیات درش مطرح نیست. بی اخلاقی یا غیر اخلاقی یا ضد اخلاق می شود immoral
کاربر Htm محترم، درست است که کلمه تخصصی برای اصولگرا همان است که فرمودید اما hardliner به صورت عمومی و با نقش صفت دقیقا به معنای اصولگراست. به تعریف ...
سرزنشگر - بیش از حد منتقد
معماگونه توجه کنید که خود کلمه از معما ساخته شده
کاربر Mahboubeh پیشنهادشان غلط است زیرا اذعان کردن با توجه به فرهنگ دهخدا و . . . یعنی اقرار کردن، گردن نهادن، اعتراف کردن، قبول کردن و. . .
نامیمون