پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٩٢)

بازدید
٤,٧٥٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

●Whereby که میدونین میشه "که به موجب آن"، اینجا هم thereby هم همون معنی رو میده با یه فرق کوچیک، اینکه یه "صورت میپذیرد" یا "بدست می آید" ریزی هم اخر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

● گرد، دایره ای ● گسترده، دارای رنج وسیعی از انواع مختلف چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● شهری سازی، گسترش شهرنشینی اما خود "شهرنشینی" میشه urbanism

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به طور گسترده، به طور عمده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگه وصل باشه اسم هستش به معنی "گریز"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

● در کل، در مجموع، به طور کلی ● be at large: متواری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

● تشخیص دادن، آشکار ساختن در واقع چیزی که فهمیدنش سخت نیست و نیاز به زحمت نداره، بنابراین ترجمه هایی مثل " پی بردن " و یا " کشف کردن" زیاد مناسب نیست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

انواع، تنوع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نظر رسیدن، تصور شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یکی از معانی اسمیش: خوراک مالیدنی گیاهی ( مقل کره گیاهی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

املای درست: margarine معنی: کره گیاهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه عالمه. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

● تولید مثل ● تربیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

● رکیک، توهین آمیز ● ساده ( از نظر ساخت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عرق یک محصول مثل کشمش یا کاکائو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قرص کوچک و کشیده ( مستطیلی اما گرد ) از نان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠٢

خییییلی معنی داره بسته به جایی که استفاده میشه، مثلا یه دونه که دوستان عزیزم ذکر نکردن: ●خرید کردن یا تحویل گرفتن یه خرید از فروشگاه یا مثلا: ● دوبا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک سال کش دادن چیزی، نرفتن ( در واقع قبل از انجام کاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

● مشاور حقوقی ( بریتیش ) ● فروشنده دوره گرد ( امریکن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

● در نتیجه، نتیجتا من نمیدونم دوستان چه اصراری به ترجمه" در آخر امر" برای این واژه دارن همچنین میتویم بگیم: As a result of something. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

باز با این همه. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

Assure :اطمینان دادن ( گفتن چیزی که باعث دلگرمی و مطمعن شدن شخص مقابل شود ) Ensure: مطمعن شدن، اطمینان حاصل کردن از خیلی جاها هم معنی جفتشون مشابه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمبود خواب مترادف sleep debt

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

باعث دلگرمیه، یکم خیالم راحت شد

پیشنهاد
١

این نشانه صداقت شماست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

● کاتالوگ معرفی یک مکان آکادمیک یا یک حرفه ● برگه پذیره نویسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

● توصیف ، شرح ● قشر، گونه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

● مطیع، فرمانبردار ( در مورد انسان ) ● سازگار ( در مورد تجهیزات و غیره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

● تنبلی ● تنبل ( نوعی خرس کوچک که در آمریکای جنوبی زیست میکند و بسیار آرام حرکت میکند )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Be followed by: یعنی قبل از اون. . . Followed by: یعنی بعد از اون. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دوستان، املای این کلمه در واقع Separate هستش که اینجا به اشتباه seperate آورده شده. اما معنی که دوستان پیشنهاد دادن درسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

● پی در پی کوفتن، پی در پی پرتاب کردن چیزی به سمت. . . ● شدید باریدن ( باران ) ● خیلی سریع دویدن به جایی ● پوست جانور مرده ( همراه با پشم و موی روی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حمیت، غیرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهب مسیحی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سمت انتخاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

● در اندیشه چیزی بودن ● امکان وقوع چیزی را پذیرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اگر vibrations باشه میتونه جمع vibes یه معنی "جو، حس و حال، " باشه

پیشنهاد
٤

مثلا قرار ه که. . . ، میگن که. . . Was meant to be. . . : مثلا قرار بود که. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

● نشاندن، نهادینه کردن احساس، نظر یا اندیشه ای در شخص ● ایمپلنت، ایمپلنت کردن ( دقت کنید که فقط مخصوص دندان نیست، بلکه هر جسم خارجی که در بدن جایگزین ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

● به طور بد، با عملکرد نامطلبوب ● ضعیف، مریض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

● گشترش دادن، توسعه دادن ● ایجاد کردن، چیز جدیدی را به وجود آوردن ● دچار شدن ( کردن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

● میکروب ● نطفه، جوانه ● سر منشاء

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو مایه های کسی ( بودن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ظرف مخصوص کشت در آزمایشگاه ( یه ظرف پهن که گرد هستش و در سرتاسری داره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

● کاملا، به طور کامل ● با دقت، بدون جا انداختن چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زحمت دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

When you say "something is the thing" you mean : It's exactly what you need or want

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پول خیلی زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

I had no idea. . . نمیدونستم که، خبر نداشتم که. . . I have no idea. . . نمیدونم، نظری ندارم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهتره که . . . ( اون کارو انجام ندی )