پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٩٢)
●Whereby که میدونین میشه "که به موجب آن"، اینجا هم thereby هم همون معنی رو میده با یه فرق کوچیک، اینکه یه "صورت میپذیرد" یا "بدست می آید" ریزی هم اخر ...
● گرد، دایره ای ● گسترده، دارای رنج وسیعی از انواع مختلف چیزی
● شهری سازی، گسترش شهرنشینی اما خود "شهرنشینی" میشه urbanism
به طور گسترده، به طور عمده
اگه وصل باشه اسم هستش به معنی "گریز"
● در کل، در مجموع، به طور کلی ● be at large: متواری
● تشخیص دادن، آشکار ساختن در واقع چیزی که فهمیدنش سخت نیست و نیاز به زحمت نداره، بنابراین ترجمه هایی مثل " پی بردن " و یا " کشف کردن" زیاد مناسب نیست ...
انواع، تنوع
به نظر رسیدن، تصور شدن
یکی از معانی اسمیش: خوراک مالیدنی گیاهی ( مقل کره گیاهی )
املای درست: margarine معنی: کره گیاهی
یه عالمه. . .
● تولید مثل ● تربیت
● رکیک، توهین آمیز ● ساده ( از نظر ساخت )
عرق یک محصول مثل کشمش یا کاکائو
قرص کوچک و کشیده ( مستطیلی اما گرد ) از نان
خییییلی معنی داره بسته به جایی که استفاده میشه، مثلا یه دونه که دوستان عزیزم ذکر نکردن: ●خرید کردن یا تحویل گرفتن یه خرید از فروشگاه یا مثلا: ● دوبا ...
یک سال کش دادن چیزی، نرفتن ( در واقع قبل از انجام کاری )
● مشاور حقوقی ( بریتیش ) ● فروشنده دوره گرد ( امریکن )
● در نتیجه، نتیجتا من نمیدونم دوستان چه اصراری به ترجمه" در آخر امر" برای این واژه دارن همچنین میتویم بگیم: As a result of something. . .
باز با این همه. . .
Assure :اطمینان دادن ( گفتن چیزی که باعث دلگرمی و مطمعن شدن شخص مقابل شود ) Ensure: مطمعن شدن، اطمینان حاصل کردن از خیلی جاها هم معنی جفتشون مشابه ...
کمبود خواب مترادف sleep debt
باعث دلگرمیه، یکم خیالم راحت شد
این نشانه صداقت شماست
● کاتالوگ معرفی یک مکان آکادمیک یا یک حرفه ● برگه پذیره نویسی
● توصیف ، شرح ● قشر، گونه
● مطیع، فرمانبردار ( در مورد انسان ) ● سازگار ( در مورد تجهیزات و غیره )
● تنبلی ● تنبل ( نوعی خرس کوچک که در آمریکای جنوبی زیست میکند و بسیار آرام حرکت میکند )
Be followed by: یعنی قبل از اون. . . Followed by: یعنی بعد از اون. . .
دوستان، املای این کلمه در واقع Separate هستش که اینجا به اشتباه seperate آورده شده. اما معنی که دوستان پیشنهاد دادن درسته
● پی در پی کوفتن، پی در پی پرتاب کردن چیزی به سمت. . . ● شدید باریدن ( باران ) ● خیلی سریع دویدن به جایی ● پوست جانور مرده ( همراه با پشم و موی روی ...
حمیت، غیرت
راهب مسیحی
سمت انتخاب
● در اندیشه چیزی بودن ● امکان وقوع چیزی را پذیرفتن
اگر vibrations باشه میتونه جمع vibes یه معنی "جو، حس و حال، " باشه
مثلا قرار ه که. . . ، میگن که. . . Was meant to be. . . : مثلا قرار بود که. . .
● نشاندن، نهادینه کردن احساس، نظر یا اندیشه ای در شخص ● ایمپلنت، ایمپلنت کردن ( دقت کنید که فقط مخصوص دندان نیست، بلکه هر جسم خارجی که در بدن جایگزین ...
● به طور بد، با عملکرد نامطلبوب ● ضعیف، مریض
● گشترش دادن، توسعه دادن ● ایجاد کردن، چیز جدیدی را به وجود آوردن ● دچار شدن ( کردن )
● میکروب ● نطفه، جوانه ● سر منشاء
● قالب، قالب گیری کردن ● کپک ● تو مایه های کسی ( بودن )
ظرف مخصوص کشت در آزمایشگاه ( یه ظرف پهن که گرد هستش و در سرتاسری داره )
● کاملا، به طور کامل ● با دقت، بدون جا انداختن چیزی
زحمت دادن
When you say "something is the thing" you mean : It's exactly what you need or want
پول خیلی زیاد
I had no idea. . . نمیدونستم که، خبر نداشتم که. . . I have no idea. . . نمیدونم، نظری ندارم
بهتره که . . . ( اون کارو انجام ندی )