پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٩٦)
● بر روی، به داخل ● درباره. . . ، در مورد . . .
طرز فکر
تحلیل کر ن، تدبیر کر ن برای رسیدن به نتیجه
● قسمتی از چیزی را برداشتن، قسمتی از چیزی را مصرف کردن ( که در نتیجه اون چیز کمتر یا کوچکتر پیشه )
در معنای "پول نزول" هم به کار میره
دوستان گوزن گوزنه، آهو هم آهو، جفتشونم نرهاشون شاخ دارن و ماده ها ندارن ( البته به غیر از موارد استثنایی ) Deer هم میشه گوزن ( ها ) ، آره بلامیسر
گاومیش کوهان دار ● با بوفالو فرق داره، در ظاهر از بوفالو تنومندتر به نظر میاد ولی شاخ هاش از بوفالو کوتاه تره ( شاخ بوفالو کج و بلنده )
نقش برجسته
صفت: آئینی اسم: مراسم آئینی، تشریفات مرسوم
زرق و برق دادن، جذاب کردن، بهتر نشان دادن ( نسبت به آن چیزی که واقعا هست )
the state of being international
● نوعی سبک هنری که در آن از مواد کم و رنگ های موجود استفاده می شود و دارای اشکال و طرح های ساده است ● کسی یا گروهی که از خود فعالیت و درگیری کمتری در ...
پرخواننده، دارای طرفداران بسیار
Call for someone: رفتن جایی و کسی رو ورداشتن Call for something: طلبیدن، ایجاب کردن
مجموعه ای از شرایط تجاری و محیط دادو ستد، بازار
● نهاد، موسسه ● رسم متداول، عرف
● قوت گرفتن ● نهادینه شدن
در منزل، خانگی
● عقب افتاده ● به پشت
● به قطعات خیلی ریز ● با ظرافت ● به دقت
در هم آمیختگی نامنظم چیزها، توده
a piece of electronic equipment that connects computer networks to each other, and sends information between networks روتر یا مسیریاب، دستگاهی است ک ...
● قراره که ( اینجوری باشه یا کتری رو انجام بده )
Colander
● دارای نتیجه معکوس ( نسبت به آنچه میخواستی یا انتظار داشتی )
● باقی مانده و پابرجا به مدت طولانی مثل عقیده و باور "قدیمی"
بر خلاف نظر آقای امیرمحمد ما اصلا consule نداریم، بلکه همین console هست و به معانی: ●1. دلگرمی دادن، تسلی دادن ● 2. کنسول ( بازی ) ، در واقع وسیله ا ...
دنبال کسی راه افتادن
همان طور که انتظار می رفت. . .
رقابت تنگانگ، رقابت نزدیک
● نگران کننده, اظطراب آور ●تغییر دهنده، عامل تغییر سریع و غیرمنتظره
● مشتی ( تعدادی ) از چیزی ● شر و شور ( نه صرفا بچه )
● اندازه گیری کردن، وسیله اندازه گیری ● سنجیدن، برانداز کردن
● ساکن، راکد ● بی روح، بی جان ● خنثی، واکنش ناپذیر
مشابه
کد گذاری ( نام گذاری ) شده
علم داروسازی
فقط همراه با نسخه ( قابل تهیه است ) ، مثل مرفین
● لرزان ● غیرقطعی ● آشفته و نگران
دوستان دقت کنن که این کلمه صفت نیست بلکه اسم هست، به معانی: ● ماده خارش آور یا دردزا ● دردسرساز
● همه جوره
● صفت: دارویی ● اسم: شرکت دارویی
● شکل شانه و پشت و گردن، وضعیت نشستن و یا ایستادن ● موضع، رویکرد
● سفتی، سختی، اسپاسم ( عضلانی ) ● سخت بودن ( در برقراری ارتباط با طرف ) ، رسمی و جدی بودن
Informed by: با توجه به . . . ، با در نظرگرفتنِ . . . ، با علم به. . .
مستقیم به سراغ چیزی رفتن ( در واقع برگشتن ) که قبلا توش بودی یا در اون فعالیت داشتی
تحلیل رونده، رو به نزول
کیف کردن، حال کردن ● مخصوصا چیزی که باعث حال گیری از کس دیگه میشه
فرا گرفتن، آکندن
چیره دست