پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٩٦)

بازدید
٢,٨٧٢
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در خدمتم، بفرمایید ( صحبت کنید یا بپرسید )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

neuroticism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Entitlement

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Driven

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Authoritative

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Unyielding

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Potent

پیشنهاد
٠

Re - enact

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cursory Superficial

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Shrug off

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Connotation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Slap a label on

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Get rid of Get away with

پیشنهاد
٣

as such

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Cerebral

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Pampered, spoilt

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Confrontation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نزاع، بگو مگو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Disperse

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Lay people Ordinary people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● مواجه شدن به منظور حل موضوعی ● تکل ( کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

● آستانه، حد ( مربوط به آغاز چیزی ) ● محدوده قبل از ورودی یک ساختمان یا اتاق ( مثلا آستانه در )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر رکود اقتصادی منظور باشد : Downturn

پیشنهاد
٠

Used to درسته خانم اکبرپور، البته میتونیم بگیم: I was a teacher back then.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شعله، زبانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● زبانه کشیدن ( آتش ) ● گشاد شدن، عریض شدن ● بدتر شدن ( درد، خشم، . . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاملاً و فقط، تنها و تنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بعدا به معنی خداحافظ ( مثل پشت تلفن از کسی خوشت نمیاد و نمیخوای حرف بزنی یا وقت نداری میگی بعداً. . . . . )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدت طولانی بعدش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تصور میشود که. . . ، اینطور گفته میشود که. . . ،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

●نگارک، آیکون در کامپیوتر ● سمبل، مظهر، نماد ● نگاره و نقش مقدس از فردی ( معمولا بر ردی چوب ) که در مذهب ارتدکس مرسوم است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوزنده ( نقش بر روی پارچه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

● هم وطن ● مردم روستای، افراد غیرشهری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

روی هم بافته شده، داری لایه های مختلف پارچه روی هم که بهم کوک خوردن و یا دوخته شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گرم و پذیرا بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با وجدان بودن در عمل، وظیفه شناسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● ناز نازی بار آوردن، به طور ویژه با کسی رفتار کردن ● حال دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یک مباحثه در مورد اینکه رفتار، کردار و شخصیت افراد مربوط به ذات آنهاست یا نحوه پرورش آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

● داشتن سلاح یا وسیله ای به نحوی که گویی قصد استفاده از آن را داری ( مثلا دیدین بچه ها یه چیزی میگیرن دستشون و وانمود میکنن که میخوان پرت کنن سمت یکی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک دنده و یک رای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ظلم و تبعیض

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق انسانی، حقی که هر شخص به واسطه سطح خانوادگی یا شرایط خانوادگی برای خود قائل است. ♤ به هیچ عنوان "حق ذاتی" نیست، اتفاقا کاملا منشا بیرونی داره نه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اصلا این واژه صفت نیست ( اونجور که خود آبادیس ترجمه کرده ) ، بلکه اسم است، به صورت جمع هم نوشته میشه یعنی: Musings به معنی: افکار، بینش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

افکار، بینش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Twice as long: دو برابرش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● شروع به انجام کاری کردن، دست به کار شدن ● به جون کسی افتادن، حمله کردن به کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

● پرت کردن ( یه چیز سبک مثل سکه ) ● وول خوردن، اینور اونود جنبیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

● وادار کردن ● برانگیختن ( یک احساس یا عکس العمل شدید )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نگاه سریع و همراه با کنجکاوی که معمولا به صورت محرمانه و زیرچشمی صورت میگیرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاثیر بد گذاشتن