ترجمههای Marjan🪸🫧 (١٨٧)
آن شوخی موجب خنده ی تعدادی از جمعیت شد . ( هنگام ترجمه کردن، روان بودن ترجمه مهمه نه کلمه به کلمه ترجمه کردن )
آب و الکل می توانند با هر نسبتی با یکدیگر مخلوط شوند .
معمولا اگر کسی سگ های ولگرد را نخواهد ( به سرپرستی بگیرد ) آنها را به خواب میبرند. ( کشتن حیوان بدون درد، به خاطر مریضی پیری و… )
میتونم صحبتنون رو قطع کنم؟ ( درخواست مودبانه وقتی میخوای وسط حرف کسی چیزی بگی )
برای Lallyمتمرکز کردن ( جلب ) همه ی توجه ها به خودش, مثل آب خوردن بود . ( آسان بود )
کودکان به راهنمایی والدین خود متکی هستند . یا : کودکان از والدین خود توقع راهنمایی دارند.
او برای امرار معاش بار حمل می کند ( شغلش بار بری است )
چرا داری به سخنان نسنجیده ی مجری ( تلوزیون ) گوش میدی؟
من اخیرا مشکلات مداومی ( همیشگی، بی پایان ) داشته ام.
آن مدرسه به خاطر قوانین سخت گیرانه ی پوشش و حضور ( و غیاب ) معروف بود.
عملکرد استخوان ها استحکام بخشیدن است.
پزشک روزانه به بیست بیمار رسیدگی می کند .
مورد بحث قرار خواهند گرفت هم درسته
اینجوری هم میشه معنی کرد:درک کردن ( معنی ) این خطوط شعر تا حدی دشوار است.
( آن ) مکان کاملا تحت تاثیر عناصر طبیعی ( باد، باران و… ) بود. ( exposeدر زمین شناسی به معنای تحت تاثیر است )
( آن ) مکان کاملا در معرض عناصر طبیعی ( باد، باران و… ) بود.
او نوشتن نامه ( با ماشین تحریر ) را به سرعت تمام کرد.
او از ( مجبور بودن به ) منتظر ماندن معاف شد . ترجمه روان: او مجبور نبود منتظر بماند ( مجهول :یعنی کسی بهش گفته که نمیخواد منتظر بمونه )
رئیس جمهور با یک سخنرانی خشمگینانه از مخالفانش انتقاد کرد ( یا :به مخالفانش هجوم برد )
در سال های آخر عمرش ، از ارتروز رنج میبرد. ( توسط ارتروز آزار داده میشد )
جوانان دستگاه های الکترونیکی بیشتری را نسبت به گذشته خریداری میکنند.
هواپیما ( دقیق ) سر ساعت ۲ فرود آمد.
قطارِ ساعت۳ به موقع ( سروقت ) رسید
فقط زمان را بگویید و من سرموقع آنجا خواهم آمد.
ترجمه روان :او مثل بچه ای که دروغش لو رفته عکس العمل نشان داد .
وقتی که نگار خانه ( اتاق نقاشی ) شروع به تغییر می کند چه اتفاقی می افتد؟
او ساعت های زیادی به آن موضوع فکر کرد.
فکر کنم باید was incorporated باشه . چون ساختار جمله به نظر مجهول میاد. و همینطور معنی این فعل میشه تاسیس کردن. پس باید کسی شرکت را تاسیس کند، و چون ...
او باقی مانده گوشت و سبزیجات را با خورش ادغام کرد ( قاطی کرد )