پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٣٦٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

توصیفات، روایات، توضیحات، سرگذشت ها، ماجراها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سرگذشت، شرح ماوقع محسوب کردن، به شمار آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از بی شمار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازتفسیر کردن، تفسیر مجدد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عهده دار، متصدی، سرپرست، مامور، کنترل کننده، مجری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توافق مشترک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Holland was destined to come out on top = قرار بود/مقدر بود هلند در صدر قرار گیرد سرنوشت/تقدیر هلند بود که درصدر قرار گیرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

درصدر قرار گرفتن، اول شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به تَبَعِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

اولین، نخستین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش از همه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

در زمینه ی، حین، از نظر، به لحاظ با، دارای, ملبس به riders in red robes : سوارکارانی با/دارای/ملبس به ردای سرخ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واپس گرا، پس رونده، پسرفت کننده، بازگشت کننده، روبه قهقرا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خارجی ها، خارجیان، بیگانگان، غیرخودی ها، غریبه ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

مستلزم، ایجاب کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختیار امور را به دیگری دادن، سپردن مسئولیت به دیگری، واسپاری امور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نقدشده، مورد نقد، خرده گرفته شده، مورد خرده گیری، نکوهیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برجسته شدن، اهمیت یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بالندگی، تعالی، رفعت، والایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

سوق یافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

همین the conditional referred to just above = پیش گزاره مذکور در همین بالا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

متراکم، تمرکزیافته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 اخراج ( از کار ) 2 غارت، چپاول 3 درکیسه ریزی، کیسه سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کیسه کردن put into a sack or sacks a small part of his wheat had been sacked = مقدار کمی از گندمش کیسه شده بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

چپاول، یغما، تاراج غارتگر، چپاولگر، به یغمابرنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سنن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

نیرو the number of people etc in a force, organization etc, considered as an indication of its power or effectiveness a military force 100, 000 stron ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پا به صحنه گذاشتن، پا به عرصه وجود گذاشتن، پا به عرصه ظهور نهادن، وارد صحنه شدن، به صحنه وارد شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

متعاقبا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ایجاد، پایه گذاری، پایه ریزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بطن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابل تامل، نیازمند تعمق و بررسی there are interesting cases that warrant consideration. = موارد جالبی هست که نیازمند تعمق است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آب رسانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آسان سازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برخوردن به، برخورد کردن به، مواجه شدن با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

برخوردن به، برخورد کردن به، مواجه شدن با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

منافع شخصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

منفعت شخصی، منفعت طلبی شخصی، خودمنفعت طلبی، سودجویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

تدریجا، آرام آرام، یواش یواش، پله پله، نم نم، نرم نرمک، آهسته آهسته، قدم به قدم،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پراهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پدیدار شدن در قالبِ قالبِ. . . را به خود گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر برآوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

چشم انتظار بودن، در انتظار بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

وسیعا، به طور وسیع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

برابر است با، یعنی، قرار دارد، قرار می گیرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قرار داشت عبارت بود از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

برپایی/راه اندازی جنگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شهر میدل بورخ ( واقع در جنوب باختری هلند )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

coercion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طور مداوم، به صورت مستمر