پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)
ترسیم کردن، تصویر کردن، به تصویر کشیدن
بی یاور
بی دفاعی، بی پناهی، بی یاوری
مشروعیت بخشی، مشروع سازی
مشروع، قانونی، مجاز
مشروعیت بخشی، مشروع سازی، قانونی سازی
اهمیت
از کار درآمدن، به عمل آمدن، رقم خوردن، بودن
پیروی، پایبندی، رعایت، وفاداری
پیروی از، وفاداری به، چسبیدن به
غیرعملی، انجام ناپذیر، اجراناپذیر، ناممکن، غیرممکن
به نیکی، به شایستگی
اجازه دادن، مجاز دانستن، صدور اجازه، اجازه دهی، اجازه
پذیرش، موافقت، تصویب
مورد تایید
پذیرفتن
آزادی بیان
آزادی انجمن، آزادی اجتماع
آزادی ادیان، آزادی در انتخاب مذهب
آزادی عمل
آزادی بیان
آزادی انتخاب
بستن پیمان
ناوگان جنگی
سپرده شده
واگذار کردن
در گردش، به تناوب، متناوب، به صورت چرخشی، دورانی، به نوبت، نوبتی، گاه به گاه
شهر اِنک هایزِن
شهر هورن
تقسیم، تقسیم بندی، قسمت بندی، بخش بندی، جزءبندی
مقرر، مقرره، مقررشده policies set by a board of directors = سیاست های مقرره هیت مدیره
پیوستن به
در همین زمان
مورد حمایت، در حمایت، حمایت شده، پشتیبانی شده، مورد پشتیبانی
چنین
دارای مجوز رسمی
ترکیب، درهم آمیزی
حروف اول ( نام چیزی )
تولید، ایجاد
آن موقع، آن زمان، آن هنگام، اینک، هم اینک
واژگون، واژگونه، عکس
محذور، حذرشده، مورد حذر، پرهیزشده، احترازشده، اجتناب شده، مجتَنَب ( با مجتَنِب فرق می کند ) ملغی، لغو، باطل
خودنمایی، فخرفروشی
خودنمایی
برابرسازی، متناظرسازی، یکسان سازی، همانندپنداری
مشروعیت بخشیدن، مشروعیت بخشی
قوای جنگ، نیروهای مسلح، ارتش، نظام، ماشین آلات جنگی
ماشین آلات
be legitimated = مشروعیت یافتن، مشروعیت پیدا کردن, مشروع شدن
مشروعیت بخشی