پیشنهادهای امیر حسین (٤٧٣)
همه زبان های پارسی از جمله اوستایی، پارسی کهن، پارسی میانه و پارسی نو غ دارند و این وات همواره نقش مهمی در زبان های کهن ایرانیک داشته است. در خط های ...
واژه هشت در پهلوی ساسانی ( پارسی میانه ) hištan هیشتن به چم اجازه دادن بوده که با تاثیر متفاوت است.
در پارسی میانه hištan به چم اجازه دادن
در زبان پهلوی ساسانی هیشتن ( hištan ) به چم اجازه دادن است.
متفاوت بودن: ناسان بودن فرق داشتن: بونش داشتن، بونیدن
فیلم: رخشاره تصویر: فرتور ( پرتور در اوستایی و فارسی میانه )
امید بخشی فعلا شمایی که داری بدون ذکر منبع جعل و تحریف میکنی
زن در پهلوی ساسانی به دو چهر زن ( zan ) و ژن ( žan ) وجود داشته.
لاس: جنس ماده لاس زدن، لاسیدن: عشق بازی کردن
در پهلوی ساسانی: duxtar، duxt، doxt
نرخ
گام برداشتن، گام زدن
بزرگ در پهلوی ساسانی: Vazurg Vazurk Vuzurg کوچک در پهلوی ساسانی: Kučak Kotak پیرس: فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی
بزرگ در پهلوی ساسانی: Vazurg Vazurk Vuzurg کوچک در پهلوی ساسانی: Kučak Kotak پیرس ( منبع ) : فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی
پارسی باستان ( هخامنشی ) : کوتَکا kutakā پارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) : کوتَک kotak، کوچک kučak پارسی نو: کوچک kučak
خدا نگهدار، در پناه خدا، بدرود
کردی و فارسی جدا نیستند. هردو یک ریشه دارند و زبانی ایرانیک هستند. لیو و لب از یک ریشه اند. فرای، فره و مله با همین چم ها در زبان های پارسی از جمله پ ...
تساک و گاس Gās: hour Tasāk: clock
در پهلوی naxvist و nazdist: نخست fratom و frāhist: نخستین، اول ترین frātomih: الویت
در مازندرانی: پیرمار piyermār
جای گرفتن
در پهلوی ساسانی: کمیست
مادر در زبان تپوریج ( طبری، مازندرانی ) نِنا Nenā و پدر بِبا Bebā
واگویش، آوایش در برخی موارد: خوانش
همه زبان های پارسی از جمله اوستایی، پارسی کهن، پارسی میانه و پارسی نو غ دارند و این وات همواره نقش مهمی در زبان های کهن ایرانیک داشته است. در خط های ...
در صورتی که وجود داشته باشد: چنانچه هستی داشته باشد، اگر هستنده باشد
در گویش مازندرانی گپ بزوئن: حرف زدن در دری افغانستان هم این واژه به کار میرود
در گویش مازندرانی گپ بزوئن: حرف زدن در دری افغانستان هم این واژه به کار میرود
خدمت عربیه پس پیشخدمت برابر پارسی گارسون نیست گماشته، پیشکار
آژفنداک، تیراژه
پهلوی ساسانی: ماناکی زبان فارسی: مانائی مانا: شبیه به . . . ماندن: شبیه . . . بودن.
پهلوی ساسانی: کرپک karpak گویش های امروزی: کلپک kalpak, kalpok کلپاسه، کلپسه kalpāse, kalpese
یه جا گفتی هرچی آن داره تورکیه یه جا میگی هرچی ق و غ داره تورکیه الان میگی هرچی تهش ک داره تورکیه تو اول بگو کدوم کلمه ها تورکی نیستن فارسی ها خودش م ...
واژه ای هندو اروپایی به مینه پا که با leg در انگلیسی همریشه است. لری: لنگ، مازندرانی ( طبری ) : لینگ
کرختار
دبیرستان ( مدرسه در دوره راهنمایی، دبیر برگرفته از واژه پارسی پهلوی ساسانی دپیر dipir، dapir به چم نویسنده. خود واژه دبیرستان با ریخت dipiristān در پ ...
دبستان ( مدرسه در دوره ابتدایی، برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و dip پهلوی ساسانی به چم نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبی ...
دبستان ( مدرسه در دوره ابتدایی، برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و dip پهلوی ساسانی به چم نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبی ...
دبستان ( مدرسه در دوره ابتدایی، برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و dip پهلوی ساسانی به چم نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبی ...
یک واژه هندو اروپایی که پرکاربرد ترین شکل آن پاپا است ( انگلیسی: papa، یونانی: παπά، روسی: Папа، فرانسوی: papa ) . مخالف آن واژه مامان است ( انگلیسی: ...
چته؟: چه ات است؟ تورا چه است؟
خر اینجا به معنی بسیار و بزرگ است نه حیوان چهار پا! مثل خرپول ( دارای پول زیاد ) یا خرگوش ( دارای گوش بزرگ )
در زبان اوستایی وار به معنی باران بود. اصل کلمه وارش است که در فارسی وات "و" به "ب" تغییر کرده.
دریافتن، پی بردن
قهوه ای در پارسی میانه ( پهلوی ) : بُر Bor
پارسی میانه ( پهلوی ) : وَبز wabz گویش های امروزی: وَیز vayz
پارسی میانه ( پهلوی ) : بَت bat
در زبان پارسی میانه ( پهلوی ) آلوه
چو، بسان، مانند، به نمونه
قبلا: پیشتر، در گذشته بعدا: پستر، در آینده