پیشنهادهای امیر حسین (٤٧٢)
این واژه هندو اروپاییه و عربی نیست: روسی: mozg فارسی میانه ( پهلوی ) : mazg فارسی امروزی: Maqz
این واژه هندو اروپاییه و عربی نیست: روسی: mozg فارسی میانه ( پهلوی ) : mazg فارسی امروزی: Maqz
همه زبان های پارسی از جمله اوستایی، پارسی کهن، پارسی میانه و پارسی نو غ دارند و این وات همواره نقش مهمی در زبان های کهن ایرانیک داشته است. در خط های ...
مینو: روح مینوی: روحانی، معنوی
بهره بری
آسمان: در پهلوی ساسانی آسمان āsmān و به همین چم بوده. قهرمان: این واژه در پهلوی ساسانی کوهرومان kuhr - u - mān به چم فرد کار اندیش و چاره یاب بوده. ...
قهرمان: این واژه در پهلوی ساسانی کوهرومان kuhr - u - mān به چم فرد کار اندیش و چاره یاب بوده. آسمان: در پهلوی ساسانی آسمان āsmān و به همین چم بوده. ...
وی در فارسی پهلوی به ریخت اوی به کار می رفت. شباهت های زیادی بین فارسی و کردی وجود داره و دلیلش اینه که هردو زبان ایرانیک هستن این واژگان هم ریشه هست ...
محمد سبحانی کاری به واژه محمد ندارم ولی این زبان عربی گویا در هزاران سال عمر خود یک واژه از زبان های دیگه وام نگرفته؟ فردوسی هدفش زنده نگه داشتن واژه ...
پیمان: در پهلوی ساسانی پتمان patmān و در اوستائی پَتی مانَ بوده است. دشمن: در پهلوی دوشمِن dušmen و دوژمِن duhmen بوده است. ستاک واژه من به چم اندی ...
آقا محمد، اول اینکه در قسمت های شمالی کشور هند به زبان هندی صحبت میشود که هندو اروپایی است، ولی در قسمت های جنوبی این کشور به زبان های دراویدی صحبت م ...
قطعا متن قرآن مقدس است و برابر با ترجمه نیست چون از زبان خداست، ولی همان خدا قادر است کتابی به همان ارزش به زبانی دیگر نازل کند و این کلام خداست که م ...
مانند، چو، به سان، آسا
پاپوش دوختن
روز خوش
در فارسی میانه ( پهلوی ) وارِن، وَردِن، گولِن، گولگون
پهلوی: handešišn ( اندیشه ) men menišn ( منش ) mānak sikāl ( سگال ) uskār uskārišn varom
پندار آسوده
زبان مازندرانی: تکاپو
باشایان
جاوَر: به مینهء حال باشد. چنانکه اگر گویند: چه جاور داری ؟ مراد آن باشد که چه حال داری.
در پهلوی ( فارسی میانه ) روچ
یعنی گزارش دادن!
قبلا: پیشتر، در گذشته بعدا: پستر، در آینده
چو، بسان، مانند، به نمونه
در زبان پارسی میانه ( پهلوی ) آلوه
پارسی میانه ( پهلوی ) : بَت bat
پارسی میانه ( پهلوی ) : وَبز wabz گویش های امروزی: وَیز vayz
قهوه ای در پارسی میانه ( پهلوی ) : بُر Bor
دریافتن، پی بردن
در زبان اوستایی وار به معنی باران بود. اصل کلمه وارش است که در فارسی وات "و" به "ب" تغییر کرده.
خر اینجا به معنی بسیار و بزرگ است نه حیوان چهار پا! مثل خرپول ( دارای پول زیاد ) یا خرگوش ( دارای گوش بزرگ )
چته؟: چه ات است؟ تورا چه است؟
یک واژه هندو اروپایی که پرکاربرد ترین شکل آن پاپا است ( انگلیسی: papa، یونانی: παπά، روسی: Папа، فرانسوی: papa ) . مخالف آن واژه مامان است ( انگلیسی: ...
دبستان ( مدرسه در دوره ابتدایی، برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و dip پهلوی ساسانی به چم نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبی ...
دبستان ( مدرسه در دوره ابتدایی، برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و dip پهلوی ساسانی به چم نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبی ...
دبستان ( مدرسه در دوره ابتدایی، برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و dip پهلوی ساسانی به چم نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبی ...
دبیرستان ( مدرسه در دوره راهنمایی، دبیر برگرفته از واژه پارسی پهلوی ساسانی دپیر dipir، dapir به چم نویسنده. خود واژه دبیرستان با ریخت dipiristān در پ ...
کرختار
واژه ای هندو اروپایی به مینه پا که با leg در انگلیسی همریشه است. لری: لنگ، مازندرانی ( طبری ) : لینگ
یه جا گفتی هرچی آن داره تورکیه یه جا میگی هرچی ق و غ داره تورکیه الان میگی هرچی تهش ک داره تورکیه تو اول بگو کدوم کلمه ها تورکی نیستن فارسی ها خودش م ...
پهلوی ساسانی: کرپک karpak گویش های امروزی: کلپک kalpak, kalpok کلپاسه، کلپسه kalpāse, kalpese
پهلوی ساسانی: ماناکی زبان فارسی: مانائی مانا: شبیه به . . . ماندن: شبیه . . . بودن.
آژفنداک، تیراژه
خدمت عربیه پس پیشخدمت برابر پارسی گارسون نیست گماشته، پیشکار
در گویش مازندرانی گپ بزوئن: حرف زدن در دری افغانستان هم این واژه به کار میرود
در گویش مازندرانی گپ بزوئن: حرف زدن در دری افغانستان هم این واژه به کار میرود
در صورتی که وجود داشته باشد: چنانچه هستی داشته باشد، اگر هستنده باشد
همه زبان های پارسی از جمله اوستایی، پارسی کهن، پارسی میانه و پارسی نو غ دارند و این وات همواره نقش مهمی در زبان های کهن ایرانیک داشته است. در خط های ...
واگویش، آوایش در برخی موارد: خوانش