پیشنهاد‌های مرجان میری لواسانی (٥٣٤)

بازدید
٤٧٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بله البته بله معلومه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به کسی نگو بین خودمون باشه پیش خودت باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

له ام از خستگی خیلی خسته ام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درکم کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی نگو بین خودمون باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

I feel like

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دوزوکلک فریبکاری نیرنگ خدعه حقه شگرد عامیانه : جانگولک بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

پایدار و مصمم ماندن مقاومت کردن تسلیم نشدن دست برنداشتن جا نزدن شانه خالی نکردن

پیشنهاد
٢

مانع چیزی یا کسی شدن جلوی چیزی یا کسی را گرفتن از چیزی ممانعت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مانع چیزی شدن جلوی چیزی را گرفتن از چیزی ممانعت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

به بیداری رسیدن به روشن بینی رسیدن از خواب بیدار شدن ( خواب غفلت ) به خود آمدن به چیزی پی بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

فکر بِکر فکری عالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مدام کاری را انجام دادن ( استمرار در انجام کاری از قبل تا کنون ) I have been studying books for a long time. مدتی طولانی است که من مدام کتاب می خوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از ابتدا همواره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

چشم کسی به چیزی یا کسی افتادن به طور اتفاقی با چیزی یا کسی مواجه شدن به طور اتفاقی به چیزی یا کسی برخوردن به طور اتفاقی کسی یا چیزی را دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مترصد چیزی یا کاری بودن درصدد چیزی یا کاری بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مترصد انجام کاری بودن درصدد انجام کاری بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

در اصل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سپاسگزاری کردن تحسین کردن قدر و منزلت چیزی را دانستن قدرشناسی کردن برای کاری یا چیزی ارزش قائل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سپاسگزاری تحسین قدردانی، قدرشناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

لُب کلام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به خود بالیدن فخرکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گستردگی گشودگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زایل شدن از میان رفتن/ از میان برداشتن پراکندن پخش کردن/ پخش شدن پراکنش یافتن دست برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

راه چاره پیدا کردن ( برای یک مشکل یا مسئله ) رو به راه کردن ( اوضاع ) راست و ریس کردن ( اوضاع ) , If someone or something saves the day in a s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

دست برداشتن ( از انجام کاری ) دست کشیدن ( از انجام کاری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

مملو از انرژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واجدالشرایط شدن دارای شرایط خاصی شدن به اندازه کافی ( خوب ) بودن، به ( خوبی ) کسی یا چیز ی دیگر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

رمزوراز ابهامات چیزهای مبهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محتمل دانستن محتمل شمردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثل این که انگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثل این که انگار که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

از اتومبیل های بین راه سواری مجانی درخواست کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

= ( derived from ( from free dictionary = ( based on ( from free dictionary ناشی شدن از مبتنی بودن بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دستورکار برنامه ( معمولاً ازپیش تعیین شده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

موجودیت پیدا کردن هست شدن هستی یافتن پدیدار شدن به وجود آمدن پا به عرصه ی وجود گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را اشتباه قلمداد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشتباه قلمداد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پی در پی، دائما ، مدام کاری را انجام دادن: He keep eating snacks. او مدام هل و هوله می خوره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

خلوت نشینی / عزلت جویی / عزلت نشینی flight=گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دستخوش چیزی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جالب اینه که جالب اینجاست که جالبه که جالب توجه این است که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عجیب اینه که عجیب اینجاست که عجیبه که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خصوصیت یا وضعیتِ بودن ِ کسی در لحظه ی حال خصوصیت یا وضعیت اتفاق افتادن چیزی در لحظه ی حال خصوصیت یا وضعیت تعلق داشتنِ یک اتفاق به لحظه ی حال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سخت جون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی سروصدا جمع و جور انجام کاری بدون توی بوق و کرنا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

هر طور که شده به هر طریق ممکن هر جور که شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

محق دانستن / حق دادن به . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

باعث دستپاچگی دستپاچه کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دستپاچه