spaciousness


وسعت، جاداری

جمله های نمونه

1. Light colours create a feeling of spaciousness.
[ترجمه موسی] رنگ های روشن احساس وسعت ( جا دار بودن ) را ایجاد می کنند.
|
[ترجمه گوگل]رنگ های روشن باعث ایجاد احساس وسعت می شوند
[ترجمه ترگمان]رنگ های نور یک حس وسعت ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The room's lighting conveys an impression of spaciousness.
[ترجمه موسی] نور اتاق تصوری از فضای دلباز را القا می کند.
|
[ترجمه گوگل]نور اتاق حس جادار بودن را منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]نورپردازی اتاق یک برداشت از وسعت را القا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. White walls can give a feeling of spaciousness.
[ترجمه موسی] دیوارهای سفید می توانند احساس فضای باز را ایجاد کنند.
|
[ترجمه گوگل]دیوارهای سفید می توانند احساس وسعت را ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای سفید می توانند حس وسعت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new spaciousness had entered into his considerations.
[ترجمه گوگل]فضای جدیدی در ملاحظات او وارد شده بود
[ترجمه ترگمان]وسعت وسعت یک وسعت درونی او را به خود جلب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They must retain the calm spaciousness of movement if they are not to destroy the essence of the classical style.
[ترجمه گوگل]اگر نمی خواهند جوهر سبک کلاسیک را از بین ببرند، باید فضای آرام حرکت را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید وسعت آرام جنبش را در صورت عدم تخریب ماهیت سبک کلاسیک حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tremendous spaciousness of it was glowing with rich gold.
[ترجمه گوگل]وسعت فوق العاده آن با طلای غنی می درخشید
[ترجمه ترگمان]وسعت وسیع آن با طلای فراوانی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His new office lacked the spaciousness that he had become accustomed to.
[ترجمه گوگل]دفتر جدیدش فاقد آن فضایی بود که به آن عادت کرده بود
[ترجمه ترگمان]دفتر جدیدش وسعت وسعت داشت که او به آن عادت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A high ceiling creates a feeling of spaciousness.
[ترجمه گوگل]سقف بلند احساس وسعت را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سقف بلند، احساس وسعت را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The spaciousness and gloom of this vast edifice produce a profound and mysterious awe.
[ترجمه گوگل]وسعت و تاریکی این بنای وسیع هیبتی عمیق و مرموز ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]وسعت و تاریکی این عمارت عظیم، احترامی عمیق و مرموز به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mirror tiles on a ceiling will gain height for the room and a miraculous sense of spaciousness.
[ترجمه گوگل]کاشی‌های آینه‌ای روی سقف، ارتفاع اتاق و حس شگفت‌انگیز وسعت را به دست می‌آورند
[ترجمه ترگمان]کاشی های آینه ای بر روی سقف ارتفاع اتاق و حس miraculous وسعت را به دست خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Acclaimed designer Carleton Varney has introduced bright new colors and a sense of airy spaciousness while retaining a healthy respect for tradition.
[ترجمه گوگل]طراح تحسین شده Carleton Varney رنگ های جدید و روشن و حس فضایی مطبوع را در عین حفظ احترام سالم به سنت معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]طراح Acclaimed، کارلتون وارنی، رنگ های روشن و حس وسعت فضا را معرفی کرده است در حالی که احترام سالم به سنت را حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Surrounded by woodland it seems set in a pocket of secluded spaciousness, watched only by wood pigeons and squirrels.
[ترجمه گوگل]احاطه شده توسط جنگل به نظر می رسد در یک جیب خلوت جادار، که فقط توسط کبوترهای چوبی و سنجاب تماشا می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در جنگلی احاطه شده و در جیب جای خلوتی قرار دارد که فقط با کبوتر جنگلی و سنجاب ها به آن نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And so Mozart, in the last year of his life, this very special time, his music goes into this completely new place of "live and let live", this incredible spiritual, emotional spaciousness.
[ترجمه گوگل]و بنابراین موتزارت، در آخرین سال زندگی‌اش، در این زمان بسیار خاص، موسیقی‌اش وارد این مکان کاملاً جدید «زندگی کن و بگذار زندگی کن»، این فضای معنوی و احساسی باورنکردنی می‌شود
[ترجمه ترگمان]و بنابراین موتسارت، در آخرین سال زندگی اش، این زمان بسیار ویژه، موسیقی او به این مکان کاملا جدید \"زندگی و رها کردن\"، این وسعت معنوی و عاطفی و احساسی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Transparent surfaces, unhindered visual axes and long views produce an atmosphere of spaciousness.
[ترجمه گوگل]سطوح شفاف، محورهای بصری بدون مانع و مناظر طولانی فضایی از وسعت ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سطوح شفاف، محورهای بصری بدون مانع و دیدگاه های طولانی، فضایی از وسعت را تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being spacious, roominess, quality of having a generous amount of space

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : space
✅️ اسم ( noun ) : space / spacing / spaciousness
✅️ صفت ( adjective ) : spatial / spacial / spacious
✅️ قید ( adverb ) : spaciously / spatially / spacially
گستردگی
گشودگی
spaciousness ( noun ) = فسیح، فضادار، وسعت، جاداری، دلگشا، دلبازی، فراخی، فضای باز ، گنجایش دار
example:
1 - Even downtown, there is a sense of spaciousness that's hard to find in most cities.
...
[مشاهده متن کامل]

حتی در مرکز شهر نیز حس فضای دلباز وجود دارد که یافتن آن در اکثر شهرها سخت است.
2 - Drivers say they like the vehicle's spaciousness.
رانندگان می گویند که آنها وسایل نقلیه جادار را دوست دارند.

فراگیر

بپرس