set out to

انگلیسی به انگلیسی

• went to, began to

پیشنهاد کاربران

عزم خود را جزم کردن
عازم شدن برای انجام کاری
مبادرت کردن به انجام کاری
دست به کاری زدن
قصد کردن برای انجام کاری
مترصد چیزی یا کاری بودن
درصدد چیزی یا کاری بودن
دست به کار شدن
پا نهادن در کاری
He set out to write a short book on taxation
عزم جزم کردن
شروع کردن کاری با هدف یا نیت خاص

بپرس