ترجمه‌های حسین کتابدار (٣٥٩)

بازدید
١,٩٨٩
تاریخ
٢ روز پیش
متن
His mouth felt like something rancid had curled up inside and he silently cursed the demon booze.
دیدگاه
٠

انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...

تاریخ
٢ روز پیش
متن
Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
دیدگاه
٠

بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.

تاریخ
٢ روز پیش
متن
He gave a sudden bellow of laughter.
دیدگاه
٠

او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.

تاریخ
٢ روز پیش
متن
The music was so loud we had to bellow at each other to be heard.
دیدگاه
٠

موسیقی آن قدر بلند بود که مجبور بودیم سر هم داد بزنیم تا شنیده شویم.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Engineering did not allow for much fluidity of identity to ascend.
دیدگاه
٢

تو فضای مهندسی، آدم نمی تونست با هویت منعطف یا متغیر رشد کنه. یا / مهندسی جایی نبود که بشه با هویت های غیرثابت یا متفاوت پیشرفت کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
A set of exchange mechanism for the market fluidity is essential to the development of the second board market.
دیدگاه
١

برای اینکه بازار دوم رشد کنه، باید یه سری سازوکار مبادله وجود داشته باشه که سیالیت بازار رو حفظ کنن.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Their criteria of personal responsibility enjoy the fluidity necessary to achieve social policies rather than the rigour demanded by respect for individual autonomy.
دیدگاه
١

معیارهای آن ها برای مسئولیت پذیری فردی از سیالیت/ انعطاف لازم برای دستیابی به سیاست های اجتماعی برخوردارند، نه از سخت گیری که احترام به خودمختاری فر ...

تاریخ
١ هفته پیش
متن
You only have a little more to go before you are done with this taskmaster planet.
دیدگاه
٣

در جمله بالا، taskmaster planet استعاره ای از زحل است، و گوینده در واقع اشاره می کند که شنونده در حال گذر از مرحله سخت یا درس آموز زندگی خود است — ول ...

تاریخ
١ هفته پیش
متن
No central planner need call, no taskmaster need coerce.
دیدگاه
١

نه برنامه ریز مرکزی لازم است فرمان دهد، نه ناظم سختگیر باید اجبار کند. / نه نیازی به دستور از بالا هست، نه کسی باید با زور و اجبار کاری را پیش ببرد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Master flatlet is deployed the study, bathhouse, space that wash bath, large make up, even gym.
دیدگاه
٣

اتاق اصلی به گونه ای طراحی شده که شامل بخش مطالعه، حمام، فضای شست وشو و استحمام، اتاق گریم بزرگ، و حتی سالن ورزش است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Bejing's time honored public bathhouse Qinghuachi has gone to college for the first time to recruit for its traditional technique - chiropody, the Beijing Evening News reported.
دیدگاه
٢

حمام سنتی و قدیمی پکن، اکنون برای حفظ و آموزش مهارت های درمانی سنتی خود مانند پدیکور درمانی، برای نخستین بار با دانشگاه وارد همکاری و جذب نیروی جوان ...

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Isn't there a white knight upon a fiery steed?
دیدگاه
١

آیا شوالیه ای سپیدپوش بر اسبی آتشین نیست که بیاید؟/ یا به صورت روان تر در فارسی: آیا قهرمان سفیدپوشی نیست که سوار بر اسب شعله پوش از راه برسد؟ /یا در ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Whether or not he realised the fact was neither here nor there.
دیدگاه
٣

مهم نبود که فهمیده بود یا نه؛ اون قضیه اصلاً ربطی نداشت. / یا اینکه فهمید یا نه، به بحث مربوط نبود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
It's true we're not friends but that's neither here nor there. We're still able to work together.
دیدگاه
٣

درسته رفیق نیستیم، ولی اون مهم نیست؛ هنوزم می تونیم با هم کار کنیم. یا خب آره، دوست نیستیم، ولی اون ربطی به کارمون نداره؛ می تونیم همکاری کنیم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Art was neither here nor there; money was the issue.
دیدگاه
٣

هنر اصلاً مطرح نبود؛ قضیه سرِ پول بود. یا هنر اهمیتی نداشت؛ مشکل، پول بود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Start worrying when we're neither here nor there.
دیدگاه
٢

وقتی دیگه معلوم نیست کجای کاریم، اون وقته که باید نگران باشیم. یا اگه به جایی برسیم که نه این وری باشیم نه اون وری، اون وقت باید ترسید.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
That, if you'll pardon my saying so, is neither here nor there.
دیدگاه
٢

اگه جسارت نباشه، اون حرف اصلاً به بحث مربوط نیست.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
A jealous zephyr, not a doubt.
دیدگاه
٣

نسیمی حسود، بی هیچ شکی. در زبان محاوره ای: یه نسیم حسود بود، شک نکن. یا نسیم حسادت آمیزی بود، بدون شک.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
I put my foot down and the Zephyr gathered speed up the slope.
دیدگاه
٤

تصمیممو گرفتم و نسیم درونم سرعت گرفت و از سربالایی بالا رفت. یا در ترجمه ای محاوره ای تر: محکم ایستادم سر حرفم، و انگار یه نیروی درونی شروع کرد به او ...

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Does chill cold zephyr a cold what to drug use?
دیدگاه
٣

آیا نسیم سرد و خفیف، یا سرمای ملایم، تأثیری بر مصرف مواد داره؟

تاریخ
١ ماه پیش
متن
By ten o'clock he'd had a skinful.
دیدگاه
٥

تا ساعت ده حسابی مست کرده بود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We set the flying jib and cracked on.
دیدگاه
٥

بادبان جلویی را برافراشتیم و به حرکت ادامه دادیم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Most of the graft was done for them by their assistants.
دیدگاه
٤

بیشتر زحمت ها را دستیاران شان برایشان کشیدند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The management tried unsuccessfully to graft new working methods onto the existing ways of doing things.
دیدگاه
٣

مدیریت تلاش ناموفقی کرد تا روش های کاری جدید را به شیوه های موجود تحمیل کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He promised an end to graft and corruption in public life.
دیدگاه
٣

او وعده داد که به فساد و رشوه خواری در عرصه ی عمومی پایان دهد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I've never been afraid of hard graft.
دیدگاه
٣

هیچ وقت از کار سخت نترسیدم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
They portaged their gear around the rapids.
دیدگاه
٣

تجهیزات شان را دورِ آب های خروشان حمل کردند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We got togged up in walking gear for the hike.
دیدگاه
٣

برای پیاده روی لباس مخصوص پوشیدیم. / خودمونو با لباس پیاده روی آراستیم یا تیپ کوهنوردی زدیم برای پیاده روی

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Police in riot gear baton-charged the crowd.
دیدگاه
٢

پلیس ضدشورش با باتوم به جمعیت حمله کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He got a fly - ass ninJa outfit and parachute.
دیدگاه
٣

"او یک لباس نینجای بسیار شیک و یک چتر نجات دارد. "/ این جمله به صورت طنز یا توصیفی می تواند درباره شخصیتی بگوید که لباس نینجایی خیلی جذاب پوشیده و بر ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The Ninja is your team's MVP, and no one knows it.
دیدگاه
٢

"نینجا بهترین بازیکن ( با ارزش ترین بازیکن ) تیم شماست و هیچ کس از این موضوع خبر ندارد. " / در ورزش یا بازی ها، MVP مخفف عبارت "Most Valuable Player" ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The Ninja complied with no code of honour in combat situations.
دیدگاه
٣

"نینجا در موقعیت های مبارزه هیچ کد افتخاری را رعایت نمی کرد. " / توضیح: برخلاف سامورایی ها که به یک کد اخلاقی به نام بوشیدو ( Bushido ) پایبند بودند، ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
It was inevitable that his Ninja mutant turtle followed!
دیدگاه
٢

"این اجتناب ناپذیر بود که لاک پشت نینجای او هم دنبال کند!"/ در واقع، این جمله ممکن است برای بیان inevitability ( اجتناب ناپذیری ) اتفاق یا دنبال کردن ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Auschwitz Central was no mere spur or siding.
دیدگاه
٣

آشویتس مرکزی تنها یک شاخه یا خط فرعی ساده نبود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Would you try to avoid her and drive off to certain death, or would you keep going and kill her?
دیدگاه
٢

آیا سعی می کنی از او دور شوی و به سمت مرگ حتمی برانی، یا ادامه می دهی و او را می کشی؟/ این سوال یک معضل اخلاقی کلاسیک است که اغلب در فلسفه اخلاق و مو ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Airlines recommend hard-sided cases for durability.
دیدگاه
٣

شرکت های هواپیمایی معمولاً استفاده از چمدان های سخت پوسته ( hard - sided cases ) را برای دوام و محافظت بهتر وسایل توصیه می کنند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Joan Smith's detective stories are a cut above the rest.
دیدگاه
٣

داستان های کارآگاهی جوآن اسمیت یک سر و گردن بالاتر از بقیه هستند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The lasagna at Bella Mia is a cut above other restaurants' versions.
دیدگاه
٢

لازانیا در رستوران Bella Mia یک سر و گردن بالاتر از نسخه های سایر رستوران هاست. یعنی لازانیای این رستوران نسبت به همیشه نسخه های موجود در رستوران های ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
A cut above the average, with its colourful murals and imaginative room decor in this often dreary area.
دیدگاه
٢

یک سر و گردن بالاتر از حد متوسط، با نقاشی های رنگارنگ دیواری و دکوراسیون خلاقانه اتاق در این منطقه که اغلب کسل کننده است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He finds his wife has deserted him and with a dirty lowlife too.
دیدگاه
٣

او متوجه می شود که همسرش ترکش کرده و با یک آدم پست و کثیف هم رفته. / در زبان محاوره ای: فهمید زنش ولش کرده، اونم با یه آدم آشغال یا زنش گذاشته رفته، ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Ladbroke Grove urban guerilla psychedelic sci-fi warriors probably sums it up.
دیدگاه
٣

یه مشت جنگجوی سای فای خفنِ خیابونیِ لدبروک گروو—همین دیگه!

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Several different minerals aggregate to make up what we call granite.
دیدگاه
٢

چندین کانی مختلف با هم ترکیب می شن تا چیزی رو تشکیل بدن که ما بهش گرانیت می گیم. /در زبان محاوره ای: چند جور سنگ معدنی با هم جمع می شن و می شن همون گ ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The city's orchestra is acknowledged to be one of the world's finest.
دیدگاه
٢

ارکستر شهر به عنوان یکی از بهترین ارکسترهای جهان شناخته شده است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
So this would almost be a mercy killing.
دیدگاه
٣

پس این تقریباً نوعی کشتن از روی ترحم است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Whether mercy killing is justifiable is still an open question.
دیدگاه
٣

اینکه آیا کشتن با مهربانی ( مرگ آسان یا کشتن ترحم آمیز ) قابل توجیه است یا خیر، هنوز یک موضوع بحث برانگیز و بدون پاسخ قطعی باقی مانده است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Then you bust your buns through the boonies all day long, sweating, just soaking wet.
دیدگاه
٣

منظور این است که شما تمام روز را در مناطق دورافتاده و بیرون از شهر با کلی سختی و تلاش کار می کنید و از شدت فعالیت عرق ریز هستید، کاملاً خیس از عرق.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The profitable customers are of considerable importance because it is common for the top profit decile to support the remaining customer base.
دیدگاه
٥

مشتریان سودآور اهمیت زیادی دارند زیرا معمولاً ده درصد بالای مشتریان ( top profit decile ) سهم عمده ای از سود شرکت را به دست می آورند و به نوعی از لحا ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Within the top decile, the super - rich have left the merely well - off far behind.
دیدگاه
٥

در میان دهک بالایی درآمد ( یعنی ۱۰ درصد بالای جامعه از نظر درآمد ) ، افرادی به عنوان ابرثروتمندان ( super - rich ) وجود دارند که فاصله قابل توجهی از ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Put another way, those in the lowest income decile would, in proportional terms, lose almost four times as much from a carbon tax as those in the highest decile.
دیدگاه
٥

افرادی که در دهک درآمدی پایین ترین قرار دارند ( یعنی کم درآمدترین گروه جامعه ) نسبت به درآمد خود، تقریباً چهار برابر بیشتر از افراد در بالاترین دهک د ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We rubbed elbows with the president.
دیدگاه
٣

ما با رئیس جمهور به صورت اجتماعی ملاقات کردیم یا در جمع او حضور داشتیم