ترجمههای حسین کتابدار (٣٤٧)
مهم نبود که فهمیده بود یا نه؛ اون قضیه اصلاً ربطی نداشت. / یا اینکه فهمید یا نه، به بحث مربوط نبود.
درسته رفیق نیستیم، ولی اون مهم نیست؛ هنوزم می تونیم با هم کار کنیم. یا خب آره، دوست نیستیم، ولی اون ربطی به کارمون نداره؛ می تونیم همکاری کنیم.
�هنر اصلاً مطرح نبود؛ قضیه سرِ پول بود. � یا �هنر اهمیتی نداشت؛ مشکل، پول بود. �
�وقتی دیگه معلوم نیست کجای کاریم، اون وقته که باید نگران باشیم. � یا �اگه به جایی برسیم که نه این وری باشیم نه اون وری، اون وقت باید ترسید. �
اگه جسارت نباشه، اون حرف اصلاً به بحث مربوط نیست.
نسیمی حسود، بی هیچ شکی. در زبان محاوره ای: یه نسیم حسود بود، شک نکن. یا نسیم حسادت آمیزی بود، بدون شک.
�تصمیممو گرفتم و نسیم درونم سرعت گرفت و از سربالایی بالا رفت. � یا در ترجمه ای محاوره ای تر: �محکم ایستادم سر حرفم، و انگار یه نیروی درونی شروع کرد ب ...
آیا نسیم سرد و خفیف، یا سرمای ملایم، تأثیری بر مصرف مواد داره؟
بادبان جلویی را برافراشتیم و به حرکت ادامه دادیم.
بیشتر زحمت ها را دستیاران شان برایشان کشیدند.
مدیریت تلاش ناموفقی کرد تا روش های کاری جدید را به شیوه های موجود تحمیل کند.
او وعده داد که به فساد و رشوه خواری در عرصه ی عمومی پایان دهد.
تجهیزات شان را دورِ آب های خروشان حمل کردند.
برای پیاده روی لباس مخصوص پوشیدیم. / خودمونو با لباس پیاده روی آراستیم یا تیپ کوهنوردی زدیم برای پیاده روی
پلیس ضدشورش با باتوم به جمعیت حمله کرد.
"او یک لباس نینجای بسیار شیک و یک چتر نجات دارد. "/ این جمله به صورت طنز یا توصیفی می تواند درباره شخصیتی بگوید که لباس نینجایی خیلی جذاب پوشیده و بر ...
"نینجا بهترین بازیکن ( با ارزش ترین بازیکن ) تیم شماست و هیچ کس از این موضوع خبر ندارد. " / در ورزش یا بازی ها، MVP مخفف عبارت "Most Valuable Player" ...
"نینجا در موقعیت های مبارزه هیچ کد افتخاری را رعایت نمی کرد. " / توضیح: برخلاف سامورایی ها که به یک کد اخلاقی به نام بوشیدو ( Bushido ) پایبند بودند، ...
"این اجتناب ناپذیر بود که لاک پشت نینجای او هم دنبال کند!"/ در واقع، این جمله ممکن است برای بیان inevitability ( اجتناب ناپذیری ) اتفاق یا دنبال کردن ...
آشویتس مرکزی تنها یک شاخه یا خط فرعی ساده نبود.
آیا سعی می کنی از او دور شوی و به سمت مرگ حتمی برانی، یا ادامه می دهی و او را می کشی؟/ این سوال یک معضل اخلاقی کلاسیک است که اغلب در فلسفه اخلاق و مو ...
شرکت های هواپیمایی معمولاً استفاده از چمدان های سخت پوسته ( hard - sided cases ) را برای دوام و محافظت بهتر وسایل توصیه می کنند.
داستان های کارآگاهی جوآن اسمیت یک سر و گردن بالاتر از بقیه هستند.
لازانیا در رستوران Bella Mia یک سر و گردن بالاتر از نسخه های سایر رستوران هاست. یعنی لازانیای این رستوران نسبت به همیشه نسخه های موجود در رستوران های ...
یک سر و گردن بالاتر از حد متوسط، با نقاشی های رنگارنگ دیواری و دکوراسیون خلاقانه اتاق در این منطقه که اغلب کسل کننده است.
او متوجه می شود که همسرش ترکش کرده و با یک آدم پست و کثیف هم رفته. / در زبان محاوره ای: فهمید زنش ولش کرده، اونم با یه آدم آشغال یا زنش گذاشته رفته، ...
یه مشت جنگجوی سای فای خفنِ خیابونیِ لدبروک گروو—همین دیگه!
چندین کانی مختلف با هم ترکیب می شن تا چیزی رو تشکیل بدن که ما بهش گرانیت می گیم. /در زبان محاوره ای: چند جور سنگ معدنی با هم جمع می شن و می شن همون گ ...
ارکستر شهر به عنوان یکی از بهترین ارکسترهای جهان شناخته شده است.
پس این تقریباً نوعی کشتن از روی ترحم است.
اینکه آیا کشتن با مهربانی ( مرگ آسان یا کشتن ترحم آمیز ) قابل توجیه است یا خیر، هنوز یک موضوع بحث برانگیز و بدون پاسخ قطعی باقی مانده است.
منظور این است که شما تمام روز را در مناطق دورافتاده و بیرون از شهر با کلی سختی و تلاش کار می کنید و از شدت فعالیت عرق ریز هستید، کاملاً خیس از عرق.
مشتریان سودآور اهمیت زیادی دارند زیرا معمولاً ده درصد بالای مشتریان ( top profit decile ) سهم عمده ای از سود شرکت را به دست می آورند و به نوعی از لحا ...
در میان دهک بالایی درآمد ( یعنی ۱۰ درصد بالای جامعه از نظر درآمد ) ، افرادی به عنوان ابرثروتمندان ( super - rich ) وجود دارند که فاصله قابل توجهی از ...
افرادی که در دهک درآمدی پایین ترین قرار دارند ( یعنی کم درآمدترین گروه جامعه ) نسبت به درآمد خود، تقریباً چهار برابر بیشتر از افراد در بالاترین دهک د ...
ما با رئیس جمهور به صورت اجتماعی ملاقات کردیم یا در جمع او حضور داشتیم
ما زود به نمایش رفتیم تا جای خوبی را برای خودمان رزرو کنیم.
بدعت گذاران را به عنوان مجازات، در آتش سوزاندند/ کسانی که عقایدشان با مذهب رسمی مخالف بود، به جرم بدعت گذاری، با آتش سوزانده شدند.
مانند زمین و بتن که می توانند هر چیزی را در خود نگه دارند، اما آن ها نپذیرفتند که او را نابود یا دفن کنند. / این استعاره تصویری پر قدرت از مقاومت و ا ...
عمه من در هر هفته با ولع و اشتیاق زیاد چهار یا پنج کتاب معمایی می خواند.
افراد بزرگ تر، قدرتمندتر یا موفق تر، افراد کوچک تر یا ضعیف تر را تحت کنترل گرفته یا از پای در می آورند؛ این بیانگر نابرابری، رقابت شدید و گاهی بی رحم ...
همه چیز را در آتش مرگبار خودت نابود کن!/ این جمله به نحوی نشان می دهد که همه چیز باید در آن آتش مرگبار بلعیده شده و نابود شود. استعاره ای قوی از پایا ...
این جمله اشاره به جریان پایدار زندگی دارد که هر مرحله با پایان یکی آغاز می شود و همانند فصل ها هیچ چیزی ثابت نمی ماند و همه چیز در حال تغییر است.
فصل ها یکی پس از دیگری می گذرند و جای یکدیگر را می گیرند.
او را با صدای محکمی بر زمین گذاشت و بوسیدش طوری که انگار می خواست او را با بوسه اش کاملاً ببلعد.
آن ها هر موجود وحشی را که می دیدند تکه تکه می کردند و با ولع تکه های خون آلود گوشتش را می خوردند.
یک زیبایی عجیب و غریب، با آتشی در قلبش، شعله ای که به آسانی می تواند مردان ناآگاه را بلعیده و تحت تاثیر قرار دهد.
صدها هوادار در سالن تئاتر حضور خواهند داشت که با اشتیاق زیادی منتظر شنیدن آن دیالوگ ها هستند و می خواهند کاملاً جذب نمایش شوند.