ترجمه‌های حسین کتابدار (٣٤٧)

بازدید
١,٨١٢
تاریخ
١ روز پیش
متن
Whether or not he realised the fact was neither here nor there.
دیدگاه
٠

مهم نبود که فهمیده بود یا نه؛ اون قضیه اصلاً ربطی نداشت. / یا اینکه فهمید یا نه، به بحث مربوط نبود.

تاریخ
١ روز پیش
متن
It's true we're not friends but that's neither here nor there. We're still able to work together.
دیدگاه
٠

درسته رفیق نیستیم، ولی اون مهم نیست؛ هنوزم می تونیم با هم کار کنیم. یا خب آره، دوست نیستیم، ولی اون ربطی به کارمون نداره؛ می تونیم همکاری کنیم.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Art was neither here nor there; money was the issue.
دیدگاه
٠

�هنر اصلاً مطرح نبود؛ قضیه سرِ پول بود. � یا �هنر اهمیتی نداشت؛ مشکل، پول بود. �

تاریخ
١ روز پیش
متن
Start worrying when we're neither here nor there.
دیدگاه
٠

�وقتی دیگه معلوم نیست کجای کاریم، اون وقته که باید نگران باشیم. � یا �اگه به جایی برسیم که نه این وری باشیم نه اون وری، اون وقت باید ترسید. �

تاریخ
١ روز پیش
متن
That, if you'll pardon my saying so, is neither here nor there.
دیدگاه
٠

اگه جسارت نباشه، اون حرف اصلاً به بحث مربوط نیست.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
A jealous zephyr, not a doubt.
دیدگاه
٢

نسیمی حسود، بی هیچ شکی. در زبان محاوره ای: یه نسیم حسود بود، شک نکن. یا نسیم حسادت آمیزی بود، بدون شک.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
I put my foot down and the Zephyr gathered speed up the slope.
دیدگاه
٣

�تصمیممو گرفتم و نسیم درونم سرعت گرفت و از سربالایی بالا رفت. � یا در ترجمه ای محاوره ای تر: �محکم ایستادم سر حرفم، و انگار یه نیروی درونی شروع کرد ب ...

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Does chill cold zephyr a cold what to drug use?
دیدگاه
٢

آیا نسیم سرد و خفیف، یا سرمای ملایم، تأثیری بر مصرف مواد داره؟

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
By ten o'clock he'd had a skinful.
دیدگاه
٤

تا ساعت ده حسابی مست کرده بود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
We set the flying jib and cracked on.
دیدگاه
٤

بادبان جلویی را برافراشتیم و به حرکت ادامه دادیم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Most of the graft was done for them by their assistants.
دیدگاه
٣

بیشتر زحمت ها را دستیاران شان برایشان کشیدند.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The management tried unsuccessfully to graft new working methods onto the existing ways of doing things.
دیدگاه
٢

مدیریت تلاش ناموفقی کرد تا روش های کاری جدید را به شیوه های موجود تحمیل کند.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He promised an end to graft and corruption in public life.
دیدگاه
٢

او وعده داد که به فساد و رشوه خواری در عرصه ی عمومی پایان دهد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
I've never been afraid of hard graft.
دیدگاه
١

هیچ وقت از کار سخت نترسیدم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
They portaged their gear around the rapids.
دیدگاه
٢

تجهیزات شان را دورِ آب های خروشان حمل کردند.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
We got togged up in walking gear for the hike.
دیدگاه
٢

برای پیاده روی لباس مخصوص پوشیدیم. / خودمونو با لباس پیاده روی آراستیم یا تیپ کوهنوردی زدیم برای پیاده روی

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Police in riot gear baton-charged the crowd.
دیدگاه
٢

پلیس ضدشورش با باتوم به جمعیت حمله کرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He got a fly - ass ninJa outfit and parachute.
دیدگاه
٣

"او یک لباس نینجای بسیار شیک و یک چتر نجات دارد. "/ این جمله به صورت طنز یا توصیفی می تواند درباره شخصیتی بگوید که لباس نینجایی خیلی جذاب پوشیده و بر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The Ninja is your team's MVP, and no one knows it.
دیدگاه
٢

"نینجا بهترین بازیکن ( با ارزش ترین بازیکن ) تیم شماست و هیچ کس از این موضوع خبر ندارد. " / در ورزش یا بازی ها، MVP مخفف عبارت "Most Valuable Player" ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The Ninja complied with no code of honour in combat situations.
دیدگاه
٣

"نینجا در موقعیت های مبارزه هیچ کد افتخاری را رعایت نمی کرد. " / توضیح: برخلاف سامورایی ها که به یک کد اخلاقی به نام بوشیدو ( Bushido ) پایبند بودند، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
It was inevitable that his Ninja mutant turtle followed!
دیدگاه
٢

"این اجتناب ناپذیر بود که لاک پشت نینجای او هم دنبال کند!"/ در واقع، این جمله ممکن است برای بیان inevitability ( اجتناب ناپذیری ) اتفاق یا دنبال کردن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Auschwitz Central was no mere spur or siding.
دیدگاه
٣

آشویتس مرکزی تنها یک شاخه یا خط فرعی ساده نبود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Would you try to avoid her and drive off to certain death, or would you keep going and kill her?
دیدگاه
٢

آیا سعی می کنی از او دور شوی و به سمت مرگ حتمی برانی، یا ادامه می دهی و او را می کشی؟/ این سوال یک معضل اخلاقی کلاسیک است که اغلب در فلسفه اخلاق و مو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Airlines recommend hard-sided cases for durability.
دیدگاه
٣

شرکت های هواپیمایی معمولاً استفاده از چمدان های سخت پوسته ( hard - sided cases ) را برای دوام و محافظت بهتر وسایل توصیه می کنند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Joan Smith's detective stories are a cut above the rest.
دیدگاه
٣

داستان های کارآگاهی جوآن اسمیت یک سر و گردن بالاتر از بقیه هستند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The lasagna at Bella Mia is a cut above other restaurants' versions.
دیدگاه
٢

لازانیا در رستوران Bella Mia یک سر و گردن بالاتر از نسخه های سایر رستوران هاست. یعنی لازانیای این رستوران نسبت به همیشه نسخه های موجود در رستوران های ...

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
A cut above the average, with its colourful murals and imaginative room decor in this often dreary area.
دیدگاه
٢

یک سر و گردن بالاتر از حد متوسط، با نقاشی های رنگارنگ دیواری و دکوراسیون خلاقانه اتاق در این منطقه که اغلب کسل کننده است.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He finds his wife has deserted him and with a dirty lowlife too.
دیدگاه
٣

او متوجه می شود که همسرش ترکش کرده و با یک آدم پست و کثیف هم رفته. / در زبان محاوره ای: فهمید زنش ولش کرده، اونم با یه آدم آشغال یا زنش گذاشته رفته، ...

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Ladbroke Grove urban guerilla psychedelic sci-fi warriors probably sums it up.
دیدگاه
٢

یه مشت جنگجوی سای فای خفنِ خیابونیِ لدبروک گروو—همین دیگه!

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Several different minerals aggregate to make up what we call granite.
دیدگاه
١

چندین کانی مختلف با هم ترکیب می شن تا چیزی رو تشکیل بدن که ما بهش گرانیت می گیم. /در زبان محاوره ای: چند جور سنگ معدنی با هم جمع می شن و می شن همون گ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The city's orchestra is acknowledged to be one of the world's finest.
دیدگاه
٢

ارکستر شهر به عنوان یکی از بهترین ارکسترهای جهان شناخته شده است.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
So this would almost be a mercy killing.
دیدگاه
٢

پس این تقریباً نوعی کشتن از روی ترحم است.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Whether mercy killing is justifiable is still an open question.
دیدگاه
٣

اینکه آیا کشتن با مهربانی ( مرگ آسان یا کشتن ترحم آمیز ) قابل توجیه است یا خیر، هنوز یک موضوع بحث برانگیز و بدون پاسخ قطعی باقی مانده است.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
Then you bust your buns through the boonies all day long, sweating, just soaking wet.
دیدگاه
٣

منظور این است که شما تمام روز را در مناطق دورافتاده و بیرون از شهر با کلی سختی و تلاش کار می کنید و از شدت فعالیت عرق ریز هستید، کاملاً خیس از عرق.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The profitable customers are of considerable importance because it is common for the top profit decile to support the remaining customer base.
دیدگاه
٥

مشتریان سودآور اهمیت زیادی دارند زیرا معمولاً ده درصد بالای مشتریان ( top profit decile ) سهم عمده ای از سود شرکت را به دست می آورند و به نوعی از لحا ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Within the top decile, the super - rich have left the merely well - off far behind.
دیدگاه
٥

در میان دهک بالایی درآمد ( یعنی ۱۰ درصد بالای جامعه از نظر درآمد ) ، افرادی به عنوان ابرثروتمندان ( super - rich ) وجود دارند که فاصله قابل توجهی از ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Put another way, those in the lowest income decile would, in proportional terms, lose almost four times as much from a carbon tax as those in the highest decile.
دیدگاه
٥

افرادی که در دهک درآمدی پایین ترین قرار دارند ( یعنی کم درآمدترین گروه جامعه ) نسبت به درآمد خود، تقریباً چهار برابر بیشتر از افراد در بالاترین دهک د ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We rubbed elbows with the president.
دیدگاه
٣

ما با رئیس جمهور به صورت اجتماعی ملاقات کردیم یا در جمع او حضور داشتیم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We went to the show early to stake out a good spot.
دیدگاه
٥

ما زود به نمایش رفتیم تا جای خوبی را برای خودمان رزرو کنیم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Heretics were burned at the stake.
دیدگاه
٥

بدعت گذاران را به عنوان مجازات، در آتش سوزاندند/ کسانی که عقایدشان با مذهب رسمی مخالف بود، به جرم بدعت گذاری، با آتش سوزانده شدند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Likewise the ground, the concrete, which did not cleave to devour or entomb him.
دیدگاه
٣

مانند زمین و بتن که می توانند هر چیزی را در خود نگه دارند، اما آن ها نپذیرفتند که او را نابود یا دفن کنند. / این استعاره تصویری پر قدرت از مقاومت و ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
My aunt devours four or five mystery books each week.
دیدگاه
٥

عمه من در هر هفته با ولع و اشتیاق زیاد چهار یا پنج کتاب معمایی می خواند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Men live like fish, the great ones devour the small.
دیدگاه
٥

افراد بزرگ تر، قدرتمندتر یا موفق تر، افراد کوچک تر یا ضعیف تر را تحت کنترل گرفته یا از پای در می آورند؛ این بیانگر نابرابری، رقابت شدید و گاهی بی رحم ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Devour all on your deadly pyre!
دیدگاه
٢

همه چیز را در آتش مرگبار خودت نابود کن!/ این جمله به نحوی نشان می دهد که همه چیز باید در آن آتش مرگبار بلعیده شده و نابود شود. استعاره ای قوی از پایا ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The seasons would devour one another.
دیدگاه
٣

این جمله اشاره به جریان پایدار زندگی دارد که هر مرحله با پایان یکی آغاز می شود و همانند فصل ها هیچ چیزی ثابت نمی ماند و همه چیز در حال تغییر است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The seasons would devour one another.
دیدگاه
٢

فصل ها یکی پس از دیگری می گذرند و جای یکدیگر را می گیرند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Not so natural to put her down with a thud and devour her with a kiss.
دیدگاه
٢

او را با صدای محکمی بر زمین گذاشت و بوسیدش طوری که انگار می خواست او را با بوسه اش کاملاً ببلعد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
They would tear to pieces the wild creatures they met and devour the bloody shreds of flesh.
دیدگاه
١

آن ها هر موجود وحشی را که می دیدند تکه تکه می کردند و با ولع تکه های خون آلود گوشتش را می خوردند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
An exotic beauty, with fire at her heart, a flame that could easily devour an unwary man.
دیدگاه
٢

یک زیبایی عجیب و غریب، با آتشی در قلبش، شعله ای که به آسانی می تواند مردان ناآگاه را بلعیده و تحت تاثیر قرار دهد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Hundreds of fans will be in the audience over the next two nights just waiting to devour those lines.
دیدگاه
١

صدها هوادار در سالن تئاتر حضور خواهند داشت که با اشتیاق زیادی منتظر شنیدن آن دیالوگ ها هستند و می خواهند کاملاً جذب نمایش شوند.