ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٧٢)

بازدید
١,٤٤٦
تاریخ
٤ ساعت پیش
متن
She's out of the top drawer / She's very top drawer.
دیدگاه
٠

�او از بهترین هاست� یا �او خیلی عالی و با کیفیت است. �

تاریخ
٤ ساعت پیش
متن
He proved himself to be a cut above the rest in last week's competition.
دیدگاه
٠

�او خودش را در مسابقه هفته گذشته خیلی بهتر از بقیه نشان داد. � یا �او ثابت کرد که در مسابقه هفته قبل از بقیه یک سر و گردن بالاتر است. �

تاریخ
٢ روز پیش
متن
Her debts aggregated thousands of dollars.
دیدگاه
٠

�بدهی های او به هزاران دلار رسید. � یا �مجموع بدهی های او چند هزار دلار بود. �

تاریخ
٢ روز پیش
متن
They haven't been given these rights for eternity - they should justify having them just like most other people have to.
دیدگاه
٠

�این حقوق به آنها برای همیشه اعطا نشده است - آنها باید مانند اکثر مردم دلیل و توجیهی برای داشتن این حقوق ارائه دهند. �

تاریخ
٢ روز پیش
متن
The two parties have reached a consensus.
دیدگاه
٠

�دو طرف به یک اجماع یا توافق مشترک رسیدند. �

تاریخ
٢ روز پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
٠

�از آنجا که این اولین تخلف او بود، قاضی تصمیم گرفت او را مورد بخشش قرار دهد. � یا �با توجه به اینکه این اولین جرمش بود، قاضی تصمیم گرفت به او تخفیف د ...

تاریخ
٢ روز پیش
متن
He was spared having to wait.
دیدگاه
٠

�او مجبور نشد منتظر بماند. �

تاریخ
٢ روز پیش
متن
The report was well-researched and showed a high degree of accuracy.
دیدگاه
٠

�این گزارش با دقت و پژوهش خوب تهیه شده بود و نشان دهنده درجه بالایی از صحت و درستی بود. �

تاریخ
٦ روز پیش
متن
But her durability, her will to survive, were attractive, and 1 liked her very much.
دیدگاه
١

اما پایداری اش و اراده اش برای بقا جذاب بود، و من او را بسیار دوست داشتم.

تاریخ
٦ روز پیش
متن
He never even bothered to acknowledge her presence.
دیدگاه
١

او حتی به خود زحمت نداد که حضور او را به رسمیت بشناسد.

تاریخ
٦ روز پیش
متن
Babies are weak and vulnerable in the presence of huge shapes that they can only dimly perceive.
دیدگاه
١

نوزادان در برابر اشکال عظیمی که تنها به گنگی و تاریکی توان درک آن ها را دارند، ضعیف و آسیب پذیرند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Since you're breaking the law anyway by smuggling contraband, you might as well trick out your starship with all manner of illegal modifications.
دیدگاه
٣

از آنجایی که شما با قاچاق کالای قاچاق، قانون را زیر پا می گذارید، بهتر است سفینه فضایی خود را با انواع تغییرات غیرقانونی به کار بگیرید.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She was tricked out of her life savings.
دیدگاه
٣

او را فریب دادند و تمام پس انداز زندگی اش را از او گرفتند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Her hat was tricked out with a yellow ribbon.
دیدگاه
٣

کلاهش با روبان زردی تزیین شده بود.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The corporation was tricked out of $20 million.
دیدگاه
٣

شرکت با حقه بازی ۲۰ میلیون دلار از دست داد/ کلاهبرداری شد و شرکت ۲۰ میلیون دلار خود را از دست داد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The landlord would not release him from his contract.
دیدگاه
٣

صاحبخانه اجازه نمی دهد که مستأجر زودتر از موعد یا بدون شرایط قرارداد را فسخ کند و مستأجر همچنان متعهد به اجرای مفاد قرارداد است.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Belt up, will you?
دیدگاه
٢

آرام باش، میتونی؟ یا ساکت شو، لطفاً

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Just belt up, will you!
دیدگاه
٢

فقط ساکت شو، میتونی؟ یا حرف نزن لطفاً!

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Chambers waved his hand. "Belt up!" he snapped.
دیدگاه
٢

چمبرز دستش را تکان داد. سریع گفت: ساکت شو!

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Could you please belt up! I'm trying to study for the exam.
دیدگاه
٢

لطفاً کمی آروم باش! دارم برای امتحان مطالعه میکنم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I have a soft spot for my old school.
دیدگاه
٥

به مدرسه سابقم حس خوبی دارم / دلبستگی خاصی دارم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Poor organization was certainly a contributory factor to the crisis.
دیدگاه
٥

سازماندهی ضعیف قطعاً یکی از عوامل مؤثر در ایجاد بحران بود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The timely rain will certainly bring on the crops.
دیدگاه
٣

باران به موقع قطعاً باعث رشد یا به ثمر رسیدن محصولات کشاورزی خواهد شد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
We should at least acknowledge their invitation, even if we decide not to go.
دیدگاه
٥

بهتر است لااقل پاسخ دعوتشان را بدهیم، حتی اگر نخواهیم شرکت کنیم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
At first, she did not acknowledge being acquainted with the man.
دیدگاه
٥

در ابتدا منکر آشنایی با آن مرد شد/ اول قبول نکرد که مرد را میشناسد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The strike took a heavy toll in lost productivity.
دیدگاه
٦

اعتصاب باعث کاهش چشمگیر در میزان تولید شد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
So how is it that a call girl makes the grade?
دیدگاه
٥

پس چطور ممکن است یک دختر خیابانی ( call girl ) موفق شود؟ یا پس چگونه یک دختر خیابانی به استاندارد لازم می رسد؟

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Daughter Hyemi despises the call girl . despite Jina's attempts at friendship.
دیدگاه
٤

دختر به نام هی می به این دختر خیابانی ( call girl ) از روی نفرت نگاه می کند، با وجود تلاش های جینا برای دوستی با او.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
An asterisk is commonly used as a wild card.
دیدگاه
٥

علامت ستاره ( * ) معمولاً به عنوان نماد جایگزین ( wild card ) استفاده می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Even the album cover is an Earth, Wind and Fire knockoff of a pyramid with Prince-like lettering.
دیدگاه
٣

حتی جلد آلبوم هم یک نسخه جعلی از نماد هرم گروه Earth, Wind & Fire است که با خطی شبیه به سبک پرینس نوشته شده.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
While knockoff phone producers are generally running afoul of the country's laws, the government mostly looks the other way.
دیدگاه
٤

اگرچه تولیدکنندگان گوشی های جعلی معمولاً قوانین کشور را زیر پا می گذارند، اما دولت اغلب چشم پوشی می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The headmaster is trying to knock off every objection.
دیدگاه
٦

مدیر مدرسه دارد تلاش می کند همه ی اعتراض ها را از میان بردارد/ مدیر مدرسه سعی دارد همه اعتراض ها را برطرف کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Talking business at dinner is a faux pas in France.
دیدگاه
٤

صحبت کردن درباره ی کار و تجارت سر شام در فرانسه یک اشتباه اجتماعی به حساب می آید/ صحبت کردن درباره کار در هنگام شام خوردن در فرانسه یک اشتباه آداب اج ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There it stood, covered with faux snow in all its V-8-powered glory.
دیدگاه
٣

آنجا ایستاده بود، پوشیده شده با برف مصنوعی و به شکوه کامل مجهز به موتور هشت سیلندر ( V8 ) .

تاریخ
١ ماه پیش
متن
It was a foregone conclusion that I would end up in the same business as him.
دیدگاه
٤

مطمئن بودم که بالاخره در همان کسب وکار او گیر می افتم/ اینکه من در نهایت وارد همون کسب وکار او بشم، نتیجه ای بود که از قبل قطعی بود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Success is not in the cards for me.
دیدگاه
٤

موفقیت برای من رقم نخورده است/ به نظر نمی رسد موفقیت نصیب من بشود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The government has been encouraging individuals to opt out of the state pension scheme.
دیدگاه
١١

ترجمه جمله: دولت افراد را تشویق کرده است که از طرح بازنشستگی دولتی انصراف دهند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Under the agreement the Vietnamese can opt out at any time.
دیدگاه
١١

ترجمه جمله: بر اساس توافق، ویتنامی ها می توانند در هر زمان انصراف دهند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The malcontent is gunning for his supervisor.
دیدگاه
١٣

"با ناخشنودی در حال حمله به سرپرست خود است. " در این جمله، "gunning for" به معنای تلاش برای حمله یا انتقام گرفتن است. "malcontent" به کسی اشاره دارد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
This was his second prescient call.
دیدگاه
٢١

این دومین پیش بینی دقیق او بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
When I arrived squalling -- no doubt prescient about my imminent fate -- the streets were half black.
دیدگاه
١٧

وقتی به آنجا رسیدم و در حال گریه و زاری بودم - - بدون شک از سرنوشت نزدیکم آگاه بودم - - خیابان ها نیمه تاریک بودند.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
He went to heckle at their meetings.
دیدگاه
٢٥

او به منظور مزاحمت و مسخره کردن به جلسات آن ها رفت.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
But I do know that those poor civilians don't begin to know the score.
دیدگاه
٢٠

می دانم آن غیرنظامیان بیچاره از وضعیت واقعی یا حقیقت کامل آگاه نیستند.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Delve a little deeper if you really want to know the score.
دیدگاه
١٩

اگر واقعاً می خواهید از وضعیت یا جزئیات واقعی مطلع شوید، باید بیشتر تحقیق یا بررسی کنید.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
Howes thought it a prescient occasion.
دیدگاه
١٩

هاوز آن را یک موقعیت پیش گویانه دانست.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
That passage appeared prescient when the disastrous wreck on the Scillies scuttled four warships.
دیدگاه
١٧

آن متن زمانی که کشتی غرق شده ای بر روی جزایر سیلی چهار کشتی جنگی را نابود کرد، پیش بینی گرایانه به نظر رسید.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
They proved to be prescient on both counts.
دیدگاه
٢١

آن ها در هر دو مورد پیش بینی هایشان درست از آب در آمد.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She lives in a grotty little room with nowhere to cook.
دیدگاه
١١

او در یک اتاق کوچک فرسوده فاقد آشپزخانه زندگی می کند.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
We went into a grotty house and sat at a table with a bucket of coal in the middle.
دیدگاه
١١

ما داخل یک خانه فرسوده و کثیف شدیم و دور میزی که وسط آن ظرفی پر از زغال سنگ قرار داشت، نشستیم.

تاریخ
٩ ماه پیش
متن
She lived in a grotty little room.
دیدگاه
١١

او در یک اتاق کوچک کثیف زندگی می کرد.