ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٣١)

بازدید
٧٢٠
تاریخ
٢ سال پیش
متن
Some of the servants who saw him laughed at his poverty, and bade him begone.
دیدگاه
٧

بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدبختیش، به او خندیدند و گفتند گورش را گم کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His new book is just a rehash .
دیدگاه
٩

کتاب جدیدش فقط تکرار مکررات است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Every story like this gives the news media the opportunity to rehash the old material.
دیدگاه
٨

داستان هایی شبیه این، این فرصت را به رسانه های خبری می دهد که موضوعات گذشته را دوباره سر زبان ها بیندازند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The welfare scam was costing the federal government hundreds of thousands of dollars.
دیدگاه
٧

کلاه برداری در حوزه رفاه عمومی، برای دولت فدرال صدها هزار دلار هزینه در بر داشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This is the kind of scam for which the offshore industry is notorious.
دیدگاه
٧

به دلیل این نوع کلاهبرداری، صنعت نفت و گاز دریائی بدنام شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They believed they were participating in an insurance scam, not a murder.
دیدگاه
٧

اعتقاد بر این است که آنها نه در جریان یک قتل، بلکه در یک کلاهبرداری بیمه دست داشتند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He got involved in a credit card scam.
دیدگاه
٧

او درگیر یک کاهبردی مرتبط با کارت های اعتباری شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The ememy was warned to capitulate or face annihilation.
دیدگاه
٨

به دشمن اخطار داده شد تسلیم شوند، در غیر اینصورت نابود خواهند شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We will never capitulate to pressure from outside.
دیدگاه
٨

ما هرگز تسلیم فشارهای بیرونی نخواهیم شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
When I came to him he began to capitulate with me.
دیدگاه
٨

وقتی پیش او رفتم، او با درخواست های من موافقت کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Make a nick in the cloth with the scissors.
دیدگاه
٧

با این قیچی، لباس را برش بزن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scandal has been discussed by the politburo, although the authorities have tried to hush it up.
دیدگاه
٨

کمیته ی اجرایی حزب کمونیست موضوع رسوایی را مورد بحث قرار داده است، هر چند مقامات تلاش می کنندآنرا از مردم مخفی کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Government was discredited by the scandal.
دیدگاه
٩

این رسوایی، دولت را بی اعتبار کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scandal made her resignation inevitable.
دیدگاه
١٠

این رسوایی، استعفای او را اجتناب ناگزیر ساخت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Their affair caused/created a scandal in the office.
دیدگاه
١٠

اقدامات و فعالیت هایشان/ رابطه عشقیشان رسوایی در اداره بوجود آورد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Ministers have dismissed the rumours of a bribery scandal as nonsense.
دیدگاه
١١

وزرا شایعات مطرح شده درباره تهمت رشوه گیری را بی ربط خوانده و آنها را رد کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The police nicked him for forgery.
دیدگاه
١٠

پلیس او را به اتهام جعل اسناد بازداشت کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He nicked my wallet!
دیدگاه
١١

کیف پولم را دزدید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This witness has committed perjury and no reliance can be placed on her evidence.
دیدگاه
١١

این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین به شواهدی که ارائه داده، نمی توان اطمینان/اعتماد کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's an adult now but can't seem to break off his reliance on his parents.
دیدگاه
١١

او اگر چه به سن بلوغ رسیده، اما بنظر می رسد قادر به قطع وابستگی اش به والدینش نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Dave pulled a back muscle and could barely kick the ball.
دیدگاه
١١

ماهیچه های پشت دیو صدمه دیده و به زحمت می تواند توپ را شوت کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Paul couldn't move a muscle he was so scared.
دیدگاه
١١

پائل آنقدر ترسیده بود، که نتوانست جُنب بخورد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We were so tired we couldn't move a muscle.
دیدگاه
١١

آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تکان ( جنب ) بخوریم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Maggie felt a muscle spasm in her back.
دیدگاه
١١

مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Give the toilet a flush.
دیدگاه
١١

سیفون دستشویی را بکشید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The door should be flush with the wall.
دیدگاه
١١

در باید با دیوار تراز باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's no longer in the first flush of youth.
دیدگاه
١١

او دیگر در عنفوان جوانی نیست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I offered him my commiseration.
دیدگاه
١٢

به او تسلیت گفتم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't worry. The house will hold up.
دیدگاه
١١

نگران نباشید، خونه سر پا می مونه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Hold up your hands if you have any question.
دیدگاه
١٠

هر کی سوال داره، دستشو ببره بالا

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Your neck holds up your head.
دیدگاه
١٠

گردنت، سرتو نگه می داره